bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۵۶۹۱۹۸

از جمع‌کردن ضایعات تا قهرمانی المپیک

از جمع‌کردن ضایعات تا قهرمانی المپیک

قهرمان المپیک کم شنوایان و ناشنوایان گفت: معلولیت ما محدودیت نیست و تا زمانی که زنده هستم برای بالا بردن پرچم مقدس ایران تلاش می‌کنم و هیچ گاه ورزش را کنار نخواهم گذاشت.

تاریخ انتشار: ۱۱:۰۱ - ۲۹ مرداد ۱۴۰۱

مسعود رستگار جودوکار تیم ملی کم شنوایان و ناشنوایان است که از سال ۲۰۱۵ به عضویت تیم ملی جودو کم شنوایان و ناشنوایان در آمد و تا به امروز موفق به کسب مدال‌های رنگارنگ شده است. او در سال ۲۰۱۷ و ۲۰۲۱ صاحب مدال برنز شد و در مسابقات جهانی ۲۰۲۱ فرانسه هم موفق به تکرار مدال برنز المپیک خود شد. مسعود رستگار کارش دستفروشی میوه در خیابان‌های کرمانشاه است و در کنار کار پر مشغله همواره ورزش می‌کند و تلاش می‌کند تا همیشه پرچم ۳ رنگ کشور عزیزمان ایران در میادین بین المللی به اهتزاز در بیاید. مصاحبه متفاوت با این قهرمان ورزشی را در ادامه می‌خوانید:

ماجرای کار کردنت از کجا شروع شد؟

زمانی که ورزش را شروع کردم برای گذراندن امرار معاش خودم کار می‌کردم. کارم هم جمع کردن ضایعات بود و وقتی هم که برای تمرین به باشگاه می‌رفتم چرخ جمع آوری ضایعات خودم را پشت در باشگاه می‌گذاشتم و وارد باشگاه می‌شدم. مربی آن روز‌های من که امیری نام داشت به خوبی بر شرایط زندگی و اتفاقات زندگی من اشراف داشت و می‌دانست که برای هزینه باشگاه و خرج خانه ضایعات جمع می‌کنم. پس از گذشت چند سال که به عضویت تیم ملی در آمدم با هر محدودیت و هر شکلی که بود خود را به تمرینات تیم ملی می‌رساندم، چرا که زحمت کشیده بودند تا به تیم ملی برسم. هیچ وقت یادم نمی‌رود اولین تورنمتی هم که شرکت کردم بازی‌های آسیایی کم شنوایان و ناشنوایان چین تایپه بود

چه شد که تصمیم گرفتی شغل خودت را تغییر بدهی؟

بعد از مسابقات آسیایی چین تایپه اکثر دوستان و مربیانم به من گفتند کاری که می‌کنی زشت است و در شأن تو نیست. من هم شغلم را از جمع کردن ضایعات به میوه فروشی تغییر دادم و تا به امروز هم راضی هستم و خدا رو شکر می‌کنم که کاری دارم و می‌توانم در آمدی داشته باشم. از کسی دلخوری ندارم، وقتی در شهر کرمانشاه که شهر خود من است برای مسئولین فرقی نمی‌کند چه کسی ورزشکار است و چه کسی قهرمان. نمی‌توانم از کسی دلخور باشم. شما نگاه کنید ورزشکارانی که کرمانشاهی هستند و موفق بودند از این شهر کوچ کرده و رفته اند، پس انتظار داشتن از مسئولین این شهر خام خیالی است.

چه شد که بیشتر وقتت را برای کار کردن صرف کردی تا ورزش؟

از زمانی که پدرم مریض شد مسئولیتم بیشتر شد چرا که هم خانه ما اجاره‌ای بود و هم پدرم مریض بود و هم خرج خواهران و برادران خودم را باید می‌دادم، همه این اتفاق دست در دست هم داد تا من یک روز هم بیکار نباشم تا بتوانم خرج خانواده را بدهم. جالب‌ترین موضوع این است که برای رفت و آمدم به شهر‌های مختلف برای اردو‌های تیم ملی هم از همین راه امرار معاش می‌کنم.

 آیا از فدراسیون کم شنوایان و ناشنوایان انتظاراتی هم داری؟

فدراسیون کم شنوایان و ناشنوایان یک فدراسیونی است که چندین رشته ورزشی را تحت پوشش دارد و هر رشته ورزشکاران بسیاری را نیز دارد. وقتی وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک به این فدراسیون توجهی نمی‌کند ما ورزشکاران باید چه انتظاری از فدراسیون داشته باشیم؟ فدراسیون تحت همه شرایط سخت و محدودیت‌هایی که داشته است از ورزشکاران حمایت کرده است تا بتوانیم در مسابقات عملکرد خوبی را داشته باشیم و مدل‌های خوش رنگی را نیز به دست آوریم. فدراسیون هر چه در توان دارد برای ورزشکاران می‌گذارد این مسئولان بالا دستی هستند که توجهی به ما کم شنوایان و ناشنوایان ندارند.

 مسئولین چندباری قول استخدام ورزشکاران قهرمان معلول را داده اند، آیا پیگیری کردی؟

مسئولین بار‌ها به ما وعده استخدام و بهبود شرایط شغلی داده اند، اما همیشه در حد حرف بوده است و من در شهر خودم حتی با توجه به قول مسئولین اقداماتی را انجام دادم، ولی انگار کسی ما را قبول ندارد. ما هم گناهی نداریم و تنها چیزی که بدون خواسته ما به ما تعلق گرفته کم شنوایی بوده که فکر نکنم چیزی باشد که مسئولین تا ما را می‌بینند فرار می‌کنند. با همه این اتفاقات من دست از ورزش خودم نخواهم کشید تا برای کسب مدال و شادی ملت ایران که آب و خاک همه ما است تلاش خواهم کرد.

برخورد مردم با قهرمان المپیک کم شنوایان و ناشنوایان چطور است؟

مردم همیشه به ما ورزشکاران لطف داشتند و برعکس همه مسئولین همیشه ما را شرمنده کردند و نشان دادند که قهرمان‌های خود را دوست دارند. مردم احترام زیادی برای ما ورزشکاران قائل هستند و همیشه محبت آن‌ها برای ما روحیه و دل گرمی بوده است تا بتوانیم در آینده باز هم بدرخشیم و مدال‌های رنگارنگ بیشتری را کسب کنیم.

تا حالا شده حرفایی زده بشه که تو را ناراحت کنه؟

گاهی بعضی صحبت‌ها ما را اذیت و ناراحت می‌کند. حتی شده شنیده ام که می‌گویند مسعود رستگار میوه فروشی نمی‌کند و به دروغ گفته است و که این کار را می‌کند، اما چیزی جز واقعیت نیست من اگر در جایی استخدام بودم و ماهیانه در آمدی داشتم مطمئن باشید بیشتر وقتم را برای ورزشم می‌گذاشتم تا در مسابقات به جای برنز طلا بگیرم. اگر واقعا من مسعود رستگار شغل دولتی دارم و استخدام ارگانی هستم اعلام کنند تا خود من هم بدانم.

 خواسته مسعود رستگار از مسئولین ورزش کشور چیست؟

من از مسئولین می‌خواهم به ما هم توجه کنند مگر فرق بین منه کم شنوا و یک آدم عادی در چیست؟ آن‌ها هم ورزش می‌کنند و در مسابقات مدال کسب می‌کنند، ما هم تمرین می‌کنیم و تلاش می‌کنیم تا در مسابقات خوش رنگترین مدال‌ها را به دست آوریم. ما معلولیت داریم، اما معلولیت هیچ گاه محدودیت نبوده است و همواره برای پرچم ایران تلاش کرده ایم. تنها انتظار ما از مسئولین این است که در این شرایط سخت افتصادی حواسشان به ما معلولین هم باشد تا بتوانیم شرایط بهتری را داشته باشیم.

ورزشکاران عادی در مسابقات المپیک توکیو شرکت کردند و هر کسی مدال گرفت پاداش خوبی را هم به او دادند. ما هم در المپیک برزیل شرکت کردیم و مدال‌های خوشرنگی هم کسب کردیم، اما یک سوم پاداش ورزشکارانی عادی به ما تعلق گرفت که آن را هم تا به امروز به ورزشکاران نداده اند. این‌ها همه فرق‌هایی است که بین ورزشکاران عادی و معلول گذاشته می‌شود. در مسابقات آن‌ها تلاش می‌کنند تا پرچم ایران بالا رود ما هم تلاش می‌کنیم پرچم کشورمان بالا رود فرقی که می‌گذارند در چیست؟ امیدوارم مسئولین فکر درستی در این خصوص کنند و ما معلولین را دریابند.

bato-adv
bato-adv
bato-adv