با مرگ مرد جوان بر اثر تیراندازی دو فرضیه برای بازپرس جنایی مطرح شد. نخستین فرضیه این بود که خانواده سروش واقعیت را گفته و مرد جوان بر اثر شلیک گلوله از سوی مأموران فوت کرده است. اما دومین فرضیه این بود که وی قربانی یک جنایت شده باشد.
پسر جوان که با همدستی دوستانش قصد سرقت از خانهای را داشت با حضور بهموقع پلیس اقدام به فرار کرد، اما با شلیک گلوله از پا درآمد.
به گزارش ایران، شامگاه یکشنبه ۱۳ شهریور مأموران کلانتری ۱۳۶ فرجام در تماس با بازپرس محمد وهابی اعلام کردند: لحظاتی قبل مردی ۳۶ ساله به نام سروش توسط پدر و برادرش به بیمارستان منتقل شده، اما بر اثر اصابت گلوله به پهلویش فوت کرده است. بهدنبال این تماس، تحقیقات به دستور بازپرس جنایی آغاز شد.
در تحقیق از خانواده سروش آنها مدعی شدند پسرشان خونین پشت در خانه بوده که پس از باز کردن در او را بلافاصله به بیمارستان رساندند، اما قبل از مرگ گفته که در تیراندازی پلیس مجروح شده است.
با مرگ مرد جوان بر اثر تیراندازی دو فرضیه برای بازپرس جنایی مطرح شد. نخستین فرضیه این بود که خانواده سروش واقعیت را گفته و مرد جوان بر اثر شلیک گلوله از سوی مأموران فوت کرده است. اما دومین فرضیه این بود که وی قربانی یک جنایت شده باشد.
برای بررسی این ماجرا بلافاصله دستور استعلام از مرکز پلیس صادر و مشخص شد ساعت ۹ شب حادثه، مأموران کلانتری ۱۲۰ سیدخندان در جریان تعقیب و گریز سارقان منزل، اقدام به تیراندازی کردهاند؛ بنابراین مأمور پلیس که شلیک کرده بود در تحقیقات گفت: حدود ساعت ۹ شب یکشنبه ۱۳ شهریور بود که زن میانسالی هراسان با پلیس تماس گرفت و گفت: چهار جوان مشکوک که ماسک به صورت داشتند مقابل خانه ما پرسه میزدند.
بعد از دقایقی وقتی یکی از ساکنان سوار بر خودرواش از مجتمع خارج شد یکی از آنها پنهانی وارد ساختمان شده و در را برای سه نفر دیگر باز کرد. آنها به طبقه ما آمدند و تلاش کردند در خانه یکی از همسایهها را باز کنند من، چون به آنها مشکوک شده بودم، حتی از پشت چشمی در عکسی از مردان مشکوک گرفتم و تصور میکنم که آنها برای سرقت وارد ساختمان شده باشند. بهدنبال اعلام این خبر، من که گشت موتوری کلانتری بودم به همراه سربازی که با من بود، راهی محل شدیم.
باتوجه به مشکوک بودن ماجرا و احتمال خروج سارقان از مجتمع من در مقابل آسانسور به کمین ایستادم و سرباز جوان نیز در کنار راه پلهها ایستاد. همزمان در آسانسور باز شد و سه پسر جوان در حالی که لباسهای مشکی به تن داشتند از آسانسور خارج شدند.
پسران جوان با دیدن من بلافاصله در آسانسور را بسته و سعی کردند طوری وانمود کنند که از ساکنان مجتمع هستند. اما من که به آنها مشکوک شده بودم چندین سؤال از آنها پرسیدم. اما جوابهای متناقضی دادند و همانطور که صحبت میکردند سعی داشتند از ما فاصله بگیرند. در این میان ناگهان در آسانسور را باز کردم که یک گاوصندوق و پتویی را که برای جابهجایی آن استفاده شده بود، دیدم.
او ادامه داد: با دیدن گاوصندوق مطمئن شدم که سه پسر جوان سارق هستند و به آنها دستور ایست دادم، اما پسران جوان شروع به فرار کرده و چهارمین عضو گروه هم که در پلهها بود به آنها پیوست. آنها سوار بر خودروی پراید سفیدرنگی شده و بدون توجه به هشدارهای پلیسی به فرار ادامه دادند.
در این میان مجبور شدم که از اسلحه استفاده کنم، چندین تیر هوایی شلیک کردم و بعد هم به سمت لاستیکهای ماشین نشانه گرفتم. تصور نمیکردم که تیر به سارقان برخورد کرده باشد، چون آنها فرار کردند.
این در حالی بود که با استعلام سوابق کیفری سروش مشخص شد که او دو سابقه سرقت منزل و موتورسیکلت در پرونده خود دارد. در تحقیقات اولیه نیز مشخص شد مأمور کلانتری قوانین به کارگیری سلاح را رعایت کرده است. بدین ترتیب بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت سه همدست فراری و بررسی کارشناسی نهایی کارشناس اسلحه را صادر کرد.