بر اساس دادههای کتاب "۱۹۸۲: جادهای به سوی جنگ" که با استناد به گفتههای مقامهای ارشد وقت موساد نوشته شده شکست در گسترش روابط اسرائیل با مسیحیان لبنان در آن زمان ناشی از دو ملاحظه بود: نخست آن که ضربه زدن به سوریها در لبنان به روند صلح اسرائیل با مصر آسیب وارد میساخت و از سوی دیگر، بر لجستیک اسرائیل که قصد ضربه زدن به راکتور هستهای عراق را داشت تاثیر منفی وارد میساخت حملهای که در ژوئن ۱۹۸۱ میلادی رخ داد.
فرارو- روزنامه "هاارتص" سندی از اسناد موساد را منتشر کرده که در آن اشاره شده است:"روابط مسیحیان (مارونی) در لبنان و اسرائیل روابطی بر اساس منافع و عاری از هرگونه عاطفه بود و مسیحیان مجبور به همکاری با اسرائیل شدند".
به گزارش فرارو به نقل از النشره و الخنادق؛ در این سند آمده است: "دو رویداد در این باره تعیین کننده بودند نخست واقعه سپتامبر سیاه در اردن در سال ۱۹۷۰ میلادی که سبب شد تا اعضای سازمان آزادیبخش فلسطین و سایر جریانهای فلسطینی از اردن اخراج شده و به لبنان نقل مکان کنند و دومی وقوع جنگ داخلی در آن زمان بود دورهای که مسیحیان احساس کردند تنها هستند و به کمک نیاز دارند".
در این سند ادعا شده که مقامهای ارشد موساد و ارتش اسرائیل و سطوح سیاسی آن کشور تایید کرده اند که سوریها نقشه ترور بشیر جمیل را طراحی و اجرا کردند و "دن مریدور" وزیر سابق اسرائیلی معتقد بود که این ترور مسیر تاریخ را تغییر خواهد داد.
در این سند اشاره شده که اولین جرقه همکاری توسط ژنرال "سعد حداد" یک نظامی مسیحی لبنان زده شد که آشکارا با اسرائیل همکاری میکرد. در این سند اشاره شده که بشیر جمیل در سال ۱۹۷۶ میلادی تصمیم گرفت برای حمایت از مسیحیان، تهیه سلاح و اخراج سوریها و فلسطینیها از لبنان با اسرائیل همکاری کند و با "اسحاق رابین" نخست وزیر اسبق اسرائیل دیدار داشت. در آنجا رابین به جمیل گفته بود:" ما به مسیحیان کمک خواهیم کرد تا به خودشان کمک کنند".
روزنامه "هاارتص" اشاره میکند که "یگال کیبینس" مورخ اسرائیلی نیز در کتاب تازهای تحت عنوان "۱۹۸۲: جادهای به سوی جنگ" تایید کرده که اولین سفر جمیل به اسرائیل در سال ۱۹۷۶ میلادی صورت گرفت که در جریان آن او از کلیسای میلاد در بیت لحم بازدید به عمل آورد.
در این سند آمده است: "با این وجود، وزرای دولت وقت اسرائیل در آن برهه زمانی علاقهای به توسعه روابط با لبنان نداشتند. در نتیجه، در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی موساد وارد عمل شد و پرونده لبنان را در دست گرفت".
بر اساس دادههای این کتاب که با استناد به گفتههای مقامهای ارشد وقت موساد نوشته شده شکست در گسترش روابط اسرائیل با مسیحیان لبنان در آن زمان ناشی از دو ملاحظه بود: نخست آن که ضربه زدن به سوریها در لبنان به روند صلح اسرائیل با مصر آسیب وارد میساخت و از سوی دیگر، بر لجستیک اسرائیل که قصد ضربه زدن به راکتور هستهای عراق را داشت تاثیر منفی وارد میساخت حملهای که در ژوئن ۱۹۸۱ میلادی رخ داد.
"هاارتص" در ادامه گزارش خود مینویسد: "اولین دیدار "آریل شارون" وزیر جنگ وقت اسرائیل در آن زمان و "بشیر جمیل" در سال ۱۹۸۱ انجام شد زمانی که شارون به همراه هیئتی از موساد از لبنان بازدید کرد و شارون ۱۲ ظرف حمص را در آن زمان در رستوران البستان بیروت به دنبال دعوت به ضیافت شام از سوی جمیل خورده بود. جمیل تا زمان مرگ اش ۱۲ بار در لبنان و اسرائیل با شارون ملاقات کرده بود".
"هاارتص" اشاره میکند شارون، جمیل را "پسرم" صدا میزد. "رافائل ایتان" رئیس ستاد ارتش نیز او را "برادرم" خطاب میکرد. "ایتان" و "آونر آزولای" نماینده موساد در لبنان گفته اند که بشیر دروغگو نبود و همیشه حقیقت را میگفت. آنان گفته بودند:"این ما اسرائیلیها بودیم که به او و به خودمان دروغ میگفتیم". آنان اشاره کرده اند که گفتگوها با جمیل به به دو زبان فرانسوی و انگلیسی انجام شده بود.
در اسناد درباره ترسو بودن جمیل نیز گفته شده است. هاارتص مینویسد:" ژنرال "دیوید ایوری" فرمانده وقت نیروی هوایی اسرائیل که از او به عنوان طراح حمله به نیروگاه اوسیراک عراق یاد میشود فاش ساخت که سفری را برای بشر جمیل از پایگاه اسرائیلی تل نوف به لبنان ترتیب داده بود.
او میگوید: "زمانی که پرواز آغاز شد جمیل بسیار ترسیده بود و صورت اش رنگ پریده به نظر میرسید. هر چه بیشتر به سوی لبنان پیش میرفتیم ترس اش بیشتر میشد و برای من آشکار شد که از ترس هر چه در شکمش بود استفراغ میکرد پس به تل آویو بازگشتیم". ایوری میگوید: "تصور من این بود که او بسیار جوان است و نمیتوانست با فشارهای زیادی روبرو شود. این موضوع با وضعیت طبقاتی و قومیتی او نیز در انطباق بود مارونیها گروهی از افراد متنعم و ثروتمند بودند".
نماینده در لبنان نیز درباره ترسو بودن "جمیل" میگوید: "با بشیر در نزدیکی منطقه تبادل آتش در حال حرکت بودیم زمانی که او صدای گلوله را شنید از جیپ بیرون پرید و از شدت ترس و وحشت میان درختان و پشت صخرهای مخفی شد".
در این گزارش ادعا میشود که تاکید بر این نکته ضروری است که سند جدید مملو از اطلاعاتی است که پیشتر فاش نشده نبود و این روایت اسرائیل را تکرار میکند که "ارتش اسرائیل کشتار صبرا و شتیلا را انجام نداده و فالانژ به رهبری "ایلی حبیقه" رهبر شبه نظامیان مسیحی که در کتاب تحت عنوان "پیمانکار قتل" از وی یاد شده کسانی بودند که این کار را به انتقام از قتل بشیر جمیل رهبر خود انجام دادند.
هم چنین، این گزارش نشان میدهد که رابطه جمیل با اسرائیل پس از انتخاب او به عنوان رئیس جمهور در تاریخ ۲۳ آگوست ۱۹۸۲ میلادی همراه با شکاف بوده است.
در کتاب اشاره شده که "مناخیم بگین" نخست وزیر وقت اسرائیل از بشیر در هتلی در شهر نهاریا در نزدیکی مرز با لبنان پذیرایی کرد. او بسیار عصبانی بود و از بشیر خواست تا از او در جریان سفر رسمی در بیروت پذیرایی کند و جمیل در مقابل از بیت المقدس پایتخت اسرائیل بازدید به عمل آورده و توافق نامه صلح را امضا کند. جمیل گفت که توافق را امضا نمیکند و از بگین مهلتی یک ساله خواست. در آن لحظه بگین بر سر جمیل فریاد کشید.
در کتاب اشاره شده که در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۱۹۸۲ میلادی "آریل شارون" وزیر جنگ وقت اسرائیل برای دلجویی از بشیر به منطقه بکفیا رفت و در آنجا از سوی "پیر جمیل" پدر بشیر و پسرش "امین" مورد استقبال قرار گرفت. "امین" گفته بود: "من مشعل را حمل میکنم" شارون با خشکی حرف اش را قطع کرد و گفت:" من اینجا هستم تا یک دوست را دلداری بدهم و نمیخواهم در مورد چیز دیگری صحبت کنم".