با کارنامهای که طارمی در بازیهای باشگاهی دارد، آمار گلهای ملیاش چنگی به دل نمیزند و حتی به نیم گل زده در هر مسابقه هم نمیرسد. او طی ۵۸ بازی ۲۸ گل زده است. این بدان معناست که طارمی حتی به متوسط گلزنی کریم باقری در تیم ملی هم که یک هافبک تدافعی و بعضا مدافع میانی است نرسیده. بخشی زیادی از این اتفاق متوجه همین سیستم و تفکرات کارلوس کیروش است که مانع از نزدیکشدن بیشتر مهدی طارمی به باکس تیم حریف میشود
مهدی طارمی، مهاجم تیم ملی ایران در حال حاضر روزهای سرنوشتسازی را در زندگی حرفهای خود سپری میکند. او با اختلاف قابل توجهی بینالمللیترین چهره فوتبال ایران است که برخلاف سایر بازیکنان، ثبات نسبی داشته است. مهدی از زمانی که از فوتبال آسیا جدا شده و راه پرتغال را در پیش گرفته، به طرز قابل توجهی پیشرفت کرده است. در ریوآوه، تیم گمنام پرتغالی توانست نامی برای خودش دست و پا کند و در صدر برترین گلزنان لیگ این کشور قرار بگیرد.
اندکی بعد، طارمی از پورتو، یکی از بهترین تیمهای تاریخ پرتغال و البته سرشناس اروپایی با سابقه قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا سر درآورد. مهدی در حالی به پورتو پیوست که چندین تیم مطرح دیگر از همین لیگ پرتغال و البته فرانسه، خواهان بهخدمتگرفتنش بودند. بعد از پیوستن مهدی طارمی به پورتو، او به هفت هفته زمان نیاز داشت تا بالاخره در ترکیب اصلی قرار بگیرد و ماجراجویی حرفهایاش در دنیای فوتبال درست از همان موقع شد. پورتو وقتی فهمید که مهاجم ارزشمندی را با رقم تقریبی ۴.۵ میلیون یورو به خدمت گرفته، رفتهرفته درهای خروج را به روی دیگر مهاجمان گرانقیمتش نشان داد و پای مهدی طارمی ماند.
طارمی هم از همان روز تا همین حالا که همچنان تأثیرگذارترین بازیکن پورتو است، به درخشیدن ادامه داده است. کار به جایی رسیده که حالا نهتنها هواداران پورتو، بلکه شهردار پورتو هم پشت طارمی درآمده و از او به عنوان یکی از برترین ستارگان این باشگاه حمایت میکنند. رسانههای پرتغالی که دل خوشی از پورتو و البته گلزنیهای مهدی طارمی ندارند، در تلاشاند هر طور شده سبک بازی مهدی را به حاشیه ببرند، ولی مسئولان تیم پورتو، با ساختن القاب جذاب، همچنان به حمایتشان از این بازیکن ایرانی ادامه میدهند. در چنین فضایی است که این بازیکن ایرانی، اکنون در کانون اخبار قرار گرفته و روزی نیست که رسانههای مطرح اروپایی اسمی از او نبرند.
مهدی در همین تابستان هم مورد توجه چند باشگاه بزرگ قرار گرفته بود که رقم زیاد پورتو برای انتقال طارمی، مشتریها را فراری داد. چنین بازیکنی با این رزومه قابل قبول در باشگاه، در حال حاضر تبدیل به یکی از معماهای مهم ایران و شخص کارلوس کیروش در تیم ملی شده است. مهدی هنر گلزنیاش را در بازی با اروگوئه به خوبی نشان داد. او خودش را به محوطه جریمه رساند و با یک بغل پای ساده، توپ را به گوشه دروازه رقیب سرشناس فرستاد تا شم گلزنیاش را به رخ بکشد. به عبارت بسیار ساده، او برای چندمین بار نشان داد که بازیکن «باکس» است و میتواند یک گلزن تمامعیار باشد. این موضوع، ولی با اندیشههای کارلوس کیروش در تضاد است؛ کیروش چه در جامهای قبلی و چه حتی در بازی با اروگوئه و حتی در دقایقی از بازی شب گذشته با سنگال، باز هم ترجیح داد مهدی طارمی را از محوطه جریمه حریف، یعنی درست از آنجایی که تخصص دارد، دور نگه دارد.
دلیل این مورد به اندیشههای فنی این مرد پرتغالی برمیگردد. کارلوس پیش ازاین هم نشان داده علاقهای به استفاده همزمان از دو مهاجم در ترکیبش ندارد. در ایران اولویت برای بازیکردن در پیشانی خط حمله یا مهاجم تارگت بودن، سردار آزمون است. پس اگر کیروش تصمیم بگیرد به هر دلیلی سردار آزمون را در ترکیب قرار دهد، آن وقت مهدی طارمی مجبور است به عنوان یک وینگر انجام وظیفه کند. این به آن معنی است که مهدی طارمی در زمانی که توپ دست رقیب است باید خودش را حوالی محوطه جریمه تیم خودی برساند تا در کارهای دفاعی حضور داشته باشد. شاید انرژیک بودن مهدی طارمی در مقایسه با سردار آزمون، دلیل چنین تصمیمگیریای باشد، ولی بدون شک اصرار به این سبک و سیاق، او را به قربانی بزرگ تیم ملی تبدیل میکند.
طارمی در شرایطی دهه سوم زندگیاش را شروع کرده که فرصت چندان زیادی برای حضور مجدد در جام جهانی نخواهد داشت. او با وجود تأثیرگذاری زیاد در تیم ملی، هنوز گلی در جام جهانی نزده است. در روسیه، مهدی فرصت داشت تا یکی از ماندگارترین گلهای ملی زندگیاش را بزند، ولی ضربه او با چند سانتیمتر اختلاف به بیرون رفت تا نهتنها گلی در جام جهانی نزده باشد، بلکه فرصت رساندن ایران به دور دوم را هم از دست دهد.
نکته عجیبتر درباره او، آمار گلهای ملیاش است. با کارنامهای که طارمی در بازیهای باشگاهی دارد، آمار گلهای ملیاش چنگی به دل نمیزند و حتی به نیم گل زده در هر مسابقه هم نمیرسد. او طی ۵۸ بازی ۲۸ گل زده است. این بدان معناست که طارمی حتی به متوسط گلزنی کریم باقری در تیم ملی هم که یک هافبک تدافعی و بعضا مدافع میانی است نرسیده. بخشی زیادی از این اتفاق متوجه همین سیستم و تفکرات کارلوس کیروش است که مانع از نزدیکشدن بیشتر مهدی طارمی به باکس تیم حریف میشود.
مهدی هماکنون ششمین گلزن برتر تاریخ تیم ملی است. بالاتر از او علی کریمی ۳۸گُله قرار گرفته که طارمی این فرصت را دارد تا به او برسد و رفتهرفته خودش را به عنوان یکی از گلزنان برتر تاریخ ایران معرفی کند. علی دایی، کریم باقری، سردار آزمون و جواد نکونام با ۱۰۹، ۵۰، ۴۱ و ۳۹ گل در ردههای اول تا چهارم قرار گرفتهاند. پس، طارمی هنوز نیاز به بالابردن میانگین گلهای زدهاش در بازیهای ملی دارد تا حداقل بتواند به سردار آزمون، زوج دیگرش در ایران برسد.
نکته درخور توجهی که درباره بازی طارمی باید به آن اشاره کرد، این است که در بازیهای پورتو، به ویژه در نیمفصل دوم، فصل گذشته، سرجیو کونسیسائو هم از طارمی در نقش مهاجم دوم استفاده کرده است. مشخصا چنین موضوعی میتواند در ادامه مسیر به ضرر این بازیکن باشد، چون مهدی هرچقدر از محوطه جریمه حریف فاصله بگیرد، فرصت گلزنی کمتری خواهد داشت. تفاوت در سبک پورتو با سبک کارلوس کیروش در این است که او در آن سیستم همچنان یکی از مهاجمان اصلی پورتو محسوب میشود، ولی در سیستم کارلوس کیروش، تمرکز طارمی باید معطوف به کارهای دفاعی هم باشد.
این اتفاقات در شرایطی رخ داده که مهدی طارمی، تأثیرگذارترین چهره برای بازگرداندن کارلوس کیروش به ایران بوده است. او به طور رسمی و با انتشار یک استوری، نشان داد که دراگان اسکوچیچ، توانایی فنی لازم برای نشستن روی نیمکت تیم ملی را ندارد. مهدی در کنار دیگر کاپیتانهای تیم ملی، زمینه را برای بازگشت مجدد کیروش به ایران فراهم کردند. این مرد پرتغالی در شرایطی با اصرار یکی از بهترین بازیکنان کنونی فوتبال ایران برگشته که حالا خودش میتواند یکی از بزرگترین قربانیان تفکرات فنی کیروش باشد.
کارلوس در دو بازی جدیدی که با ایران داشته، نشان داده چندان از تفکرات فنی سابق فاصله نگرفته است. این خبر بدی برای مهدی طارمی است، چون اگر این تفکرات وجود داشته باشد، مهدی طارمی دوباره مجبور است در پستی که چندان دوست ندارد به میدان برود. مگر اینکه در ادامه مسیر دو اتفاق مهم رخ دهد؛ یا کیروش از سردار آزمون عبور کند یا اینکه در تصمیمی نادر، به این نتیجه برسد که ایران با زوج آزمون – طارمی در جام جهانی به میدان برود که رخدادن هرکدام از این اتفاقات تقریبا به غیرممکن است.