عباس عبدی گفت: باید صریح گفت؛ آنان که امروز در خیابان معترضند و با تعبیر رسمی اغتشاشگر معرفی میشوند، برخلاف نسل قبل، نه تنها خودشان، بلکه پدر و مادرشان نیز در همین نظام آموزش دیدهاند.
عباس عبدی در روزنامه اعتماد با اشاره به سخنان رئیس جمهور در نقد سند ۲۰۳۰ نوشت: بیان این سخنان نیازمند پشتوانه تحقیقی است. اگر ممکن است برای ما که در ایران هستیم و آموزش عمومی کشور را یکی از پرمسالهترین موضوعات جامعه میدانیم، یک نقد مکتوب و دقیق از سند ۲۰۳۰ به علاوه مستندات ادعای فوق را منتشر کنید.
البته نقدی علمی و چارچوبدار که همراه با کلیگویی نباشد. همچنین گزارشی دقیق از دستاوردهای آموزشی ادعایی مبتنی بر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ایران ارایه کنید.
باید صریح گفت؛ آنان که امروز در خیابان معترضند و با تعبیر رسمی اغتشاشگر معرفی میشوند، برخلاف نسل قبل، نه تنها خودشان، بلکه پدر و مادرشان نیز در همین نظام آموزش دیدهاند. شما که این همه روی خانواده انگشت میگذارید، توجه باید کنید که اتفاقا نظام آموزشی ایران خانواده را تخریب کرده است. نوشتن برنامه راهبردی و ردیف کردن کلمات و جملات زیبا، هیچ مشکلی از آموزش را حل نمیکند.
اگر حل میکرد، الان باید بهترین جامعه را میداشتیم، چون به اندازه کافی سندهای زیبا و با جملات زیباتر داریم، خروجی این نظام آموزشی، همین است که میبینیم. شاید بتوان گفت جوهره نظام آموزشی کشور، دیندار کردن جوانان است.
در مقابل، قطعا میتوان گفت، کمترین موفقیت نظام آموزشی در همین حوزه است، بالاتر از این ادعا هم وجود دارد، نه فقط موفقیت نداشته که شکست فاحشی در دیندار کردن جوانان داشته است. چرا؟ یک بخش آن به حوزه عمومی جامعه و سیاست برمیگردد که محل بحث کنونی نیست، ولی یکی از علل اصلی دور شدن جوانان از دینداری، نظام و سیاستهای آموزشی است.
رویکرد دیندار کردن مردم بر اساس آموزش سادهلوحانه است. ریاضیات و فیزیک و فلسفه و علوم اجتماعی را باید آموزش داد، ولی آموزش، راه اصلی دینداری نیست. این به معنای نفی آموزش دین نیست، بلکه فرعی بودن آن است.ای کاش آقای رییسی دستور میداد که نتایج گزارش رسمی فرهنگستان علوم را در اختیارشان میگذاشتند تا نتایج تاسفبار آزمونهای بینالمللی دانشآموزان ایرانی را بدانند. ۳۲ درصدشان زیر شاخص فقر آموزشی است، این رقم در سطح بینالمللی فقط ۸ درصد است.
در این باره ۵۰ کشور از ۵۸ کشور وضعشان بهتر از ماست. رتبه ایران در شاخص جهانی دانش، پایین است و در حال پایین رفتن نیز هست. سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص داخلی و نیز بودجه دولت بسیار کمتر از میانگین جهانی است.
اینها موارد قابل سنجش است؟ اگر به امور کیفی و مشکلات آموزگاران و رفتارهای دانشآموزان پرداخته شود، وضعیت ناامیدکنندهتر هم خواهد شد. امیدواریم سخنرانیهای مسوولان مستند به شواهد و آمار و منطقی و مستدل باشد.