bato-adv
کد خبر: ۵۸۲۵۴۱

مطهری: کسانی که دست به این بازداشت‌ها می‌زنند از کجا دستور می‌گیرند؟

مطهری: کسانی که دست به این بازداشت‌ها می‌زنند از کجا دستور می‌گیرند؟
علی مطهری نوشت: معلوم نیست کسانی که دست به این بازداشت‌ها می‌زنند از کجا دستور می‌گیرند و این تناقض چگونه قابل حل است. اگر فضا برای انتقاد باز بود و اعتراض به رسمیت شمرده می‌شد، اعتراضات اخیر این مقدار گسترده نبود.
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۲ - ۰۴ آبان ۱۴۰۱

علی مطهری در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: به دست آوردن ریشه‌ها و علل حوادث اخیر قطعا از تکرار آن جلوگیری می‌کند. اینکه مردم بعد از مرگ جانسوز مهسا امینی در مکانی تحت مدیریت نیروی انتظامی، دست به اعتراض زدند کاری طبیعی و نشانه زنده بودن عواطف انسانی در جامعه ایران بود و اگر چنین نمی‌کردند شایسته نکوهش بودند.

اما اینکه این موضوع این مقدار گسترش پیدا کرد، ریشه‌های دیگری دارد و به عبارت دیگر این موضوع بهانه‌ای بود برای اینکه بخش قابل توجهی از مردم نارضایتی خود از وضع موجود را ابراز کنند. البته از تحریکات رسانه‌های خارجی نباید غافل بود ولی مساله این است که چرا اقشاری از جامعه از جمله بخشی از قشر نوجوان و جوان این مقدار تحریک‌پذیر شده‌اند در حالی که قبلا این‌طور نبودند. ریشه‌های حوادث اخیر، در واقع ریشه‌های نارضایتی و دور شدن بخش قابل توجهی از مردم از آرمان‌های انقلاب اسلامی را می‌توان در چند بند بیان کرد:

۱- به نظر من عامل اول، وضع اقتصادی مردم است که با جراحی اقتصادی اخیر در شرایط نامناسب و گرانی‌های سرسام‌آور به وضع اسفناکی رسیده است خصوصا که به دلیل ادامه تحریم‌ها و فقدان عزم جدی برای سامان دادن به توافق برجام امیدی هم به آینده وجود ندارد. اگر وضع اقتصادی مردم خوب بود، اعتراض‌ها این مقدار گسترش پیدا نمی‌کرد.

۲- عامل دیگر احساس عدم مشارکت در مسائل حیاتی کشور و عدم دخالت در سرنوشت خود است. تصمیمات مهم سیاست خارجی و داخلی در جا‌هایی غیر از مجلس از جمله شورا‌هایی که در قانون اساسی وجود ندارد، گرفته می‌شود. مثلا مجلس به عنوان نماینده ملت نمی‌تواند درباره نوع رابطه با روسیه که امروز از ما به عنوان ابزار حتی در جنگ با اوکراین استفاده می‌کند یا درباره رابطه با امریکا تصمیم بگیرد.

تازه این مجلس را هم به سختی می‌توان نماینده واقعی ملت دانست، چون با ردصلاحیت‌های گسترده و هدایت شده شورای نگهبان هر دو انتخابات گذشته مجلس و ریاست‌جمهوری را نمی‌توان آزاد تلقی کرد. اگر مجلس واقعا مستقل و نماینده مردم بود و در همان ابتدای فوت مرحومه مهسا امینی، وزیر کشور را که این حادثه در زیرمجموعه او اتفاق افتاده بود استیضاح و برکنار می‌کرد، اعتراضات این مقدار گسترده نمی‌شد.

۳- عامل دیگر، دور شدن بخشی از جامعه از تربیت دینی است که لاجرم با سستی اعتقاد آن‌ها به آرمان‌های انقلاب اسلامی مرتبط است. روشی که در کشور ما از طرف مراجع رسمی و حکومتی برای تبلیغ دین به کار می‌رود ضد تبلیغ است و معمولا افراد را از دین دور و زده می‌کند.

این روش مطابق میل متدین‌ترین اقشار جامعه است و در آن سایر قشر‌ها نادیده گرفته شده‌اند و مزاج و مذاق متوسط مردم در نظر گرفته نشده است. مثلا از اول محرم تا آخر صفر یعنی به مدت دو ماه پرچم‌های سیاه در تمام میدان‌های شهر‌ها افراشته می‌شود و صدا و سیما پشت سر هم عزاداری و سینه‌زنی دارد با کمترین تحلیلی که معارف افراد را بالا ببرد و در این مدت هیچ جشن ازدواج و مراسم شادی برگزار نمی‌شود.

این روش، جامعه را افسرده و اکثر نوجوانان و جوانان را از دین زده و دور می‌کند. روش درست این است که مثلا از هشتم تا دوازدهم محرم و روز اربعین و سه روز آخر صفر عزاداری باشد و بقیه این دو ماه مانند روز‌های دیگر سال باشد و احیانا عقد و عروسی و شادی هم برقرار باشد. البته افراد آزادند که در منازل و محافل خود از اول تا آخر صفر هر روز عزاداری کنند ولی صدا و سیما و سایر نهاد‌های حکومتی باید متوسط مردم را در نظر بگیرند.

مثال دیگر برای جمود به ظواهر در تعظیم شعائر دینی، الزام به مقنعه برای دانش‌آموزان دختر کلاس اول و دوم دبستان است، در حالی که این الزام باید از کلاس سوم که معمولا دختران به بلوغ می‌رسند آغاز شود. همین طور اگر دبیرستان دخترانه‌ای مشرف ندارد نیازی به حجاب دانش‌آموزان نیست در حالی که گاهی اجازه نمی‌دهند. به تعبیر امیرالمومنین (ع) رخصت‌ها را محترم بشماریم و از خدا و پیغمبر جلوتر نیفتیم.

آنچه برخی نوجوانان ما را از مسیر انقلاب دور و آن‌ها را به شدت علیه آن تحریک‌پذیر کرده است به حساب نیاوردن آن‌ها از طرف حکومت و مبلغان دین بوده است. تمرکز مربیان حکومتی جامعه صرفا بر قشر متدین و حزب‌اللهی بوده است و بسیار کمتر وارد گفتگو با قشری از نسل جدید که از نظر دیانت در حد متوسط یا ضعیف است، شده‌اند. اگر روش ما در تبلیغ دین درست بود اعتراضات اخیر این مقدار گسترده نمی‌شد.

۴- عامل چهارم، نوع برخورد با منتقدان و مخالفان است که به سرعت تحت فشار قرار می‌گیرند و احیانا بازداشت می‌شوند. نمونه آن بازداشت و محاکمه و محکومیت آقای تاجزاده است که دلیل آن جز رفتار دوستان نادان انقلاب نیست. اتهام آقای تاجزاده در واقع انتقاد از رهبر انقلاب است. این در حالی است که خود مقام رهبری چند بار گفته‌اند ممکن است کسی از من انتقاد داشته باشد، باید بتواند حرفش را بزند. معلوم نیست کسانی که دست به این بازداشت‌ها می‌زنند از کجا دستور می‌گیرند و این تناقض چگونه قابل حل است. اگر فضا برای انتقاد باز بود و اعتراض به رسمیت شمرده می‌شد، اعتراضات اخیر این مقدار گسترده نبود.

۵- عامل دیگر ضعف مدیریت فرهنگی کشور است. آنجا که باید سهل بگیریم، سخت می‌گیریم و آنجا که باید سخت بگیریم، سهل می‌گیریم. از یک کنسرت متین که مثلا شعر حافظ در آن خوانده می‌شود، جلوگیری می‌کنیم و در مقابل مثلا همه اماکن عمومی و کالا‌ها و بسته‌بندی‌ها آزادند که از اسامی لاتین استفاده کنند. در همین قضیه خانم مهسا امینی اگر به رفتار ستاد امر به معروف و نهی از منکر و مصاحبه‌های مسوولان آن از دو ماه قبل از آن توجه کنیم، می‌بینیم که چقدر بی‌تدبیری صورت گرفته است. در حالی که مردم در فشار اقتصادی بودند، از ناحیه این ستاد دایم اظهارنظر شد که با بدحجابان چنین برخورد می‌کنیم و جریمه آن‌ها به منزل‌شان ارسال می‌شود، به‌طوری که جامعه نسبت به این موضوع حساسیت پیدا کرد و بعد از اتفاقی که برای مهسا افتاد، منفجر شد. مدیریت نهاد‌هایی مثل ستاد امر به معروف باید در دست افراد حکیم و جامعه‌شناس و روانشناس باشد و اصلا ماهیت این ستاد باید تربیتی و معارفی باشد تا به چنین نقطه‌ای نرسیم.

خلاصه کلام اینکه باید پیام اعتراضات اخیر را بشنویم و حتما اصلاحاتی در حکمرانی انجام دهیم. لجاجت کارساز نیست.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین