پس از آن که از همسر اولم طلاق گرفتم به عقد موقت یکی از همکارانم درآمدم که این ازدواج هشت ماه به طول انجامید، ولی بعد از آن درحالی تصمیم گرفتم تا با مرد دیگری ازدواج کنم که مبلغ ۳۰ میلیون تومان مهریه ام را در زمان عقد موقت گرفته بودم، اما اکنون همسر سابقم با تهدید به انتشار عکسها و فیلمهای زشت، مرا در تنگنای بازگرداندن مهریه ۳۰ میلیونی قرار داده است به طوری که ...
به گزارش خراسان، اینها بخشی از اظهارات زن ۲۴ سالهای است که برای شکایت از همسر سابقش به کلانتری طبرسی شمالی مشهد قدم گذاشته بود.
این زن جوان در حالی که بیان میکرد شوهر سابقم قصد اخاذی از مرا دارد درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: در یک خانواده هشت نفره و در یکی از روستاهای تربت حیدریه به دنیا آمدم. من آخرین فرزند خانواده بودم، اما هیچ گاه مهر پدر را با همه وجودم احساس نکردم چرا که هنوز به دومین بهار زندگی نرسیده بودم که پدرم به دلیل ابتلا به بیماری سرطان از دنیا رفت و من فقط با نوازشهای دل انگیز مادرم بزرگ شدم.
بعد از مرگ پدرم، تامین هزینههای زندگی برای مادرم بسیار سخت بود به همین علت هم او در یک شرکت تولیدی کار میکرد تا فرزندانش را سروسامان بدهد. خلاصه من هم بزرگ شدم و تا مقطع راهنمایی تحصیل کردم، اما زمانی که ۱۵ سال بیشتر نداشتم خانواده «محمدرضا» به خواستگاری ام آمدند.
آنها هم روستایی ما بودند و مادرم به دلیل شناختی که از خانواده «محمدرضا» داشت بلافاصله پاسخ مثبت داد. او معتقد بود خانواده «محمدرضا» افراد آبروداری هستند و او تو را خوشبخت میکند. به این دلیل من و «محمدرضا» ازدواج کردیم، اما هنوز یک سال از مراسم عقدکنان نگذشته بود که باردار شدم و دخترم به دنیا آمد. خانواده همسرم انتظار داشتند که فرزند بعدی من پسر باشد به همین دلیل اصرار میکردند که باید هرچه سریعتر دوباره باردار شوم، اما فرزند بعدی هم دختر بود.
پس از این ماجرا سه بار دیگر هم باردار شدم و با آن که همه آنها در دوران جنینی سقط شدند، ولی هر سه جنینم نیز دختر بودند. مادر شوهرم که به قول خودش آرزوی نوه پسر را در سینه داشت، دیگر طاقت نیاورد و دختر دیگری را به عقد پسرش درآورد تا آرزویش را برآورده کند، ولی هووی من هم دو دختر به دنیا آورد.
در این شرایط، روزگار بر من خیلی سخت میگذشت و از سوی دیگر هم تحمل نیش و کنایه و سرزنشهای اطرافیانم را نداشتم. این بود که بالاخره از «محمدرضا» طلاق گرفتم و او به دلیل توافقی که با یکدیگر داشتیم بخشی از مهریه ام را پرداخت کرد که من فقط توانستم منزلی را با آن پول در مشهد رهن کنم.
بعد از جدایی از همسرم به مشهد آمدم و در یک کارگاه تولیدی مشغول کار شدم. در این روزها بود که با «عیسی» آشنا شدم. او هم از همسرش جدا شده بود و با دختر خردسالش زندگی میکرد.
«عیسی» همکارم بود و بعد از تعطیلی کارگاه، مرا با خودرویش به منزلم میرساند چرا که او نیز در شرق مشهد زندگی میکرد و بالاخره این آشنایی و درددلها برای یکدیگر موجب شد تا او به من پیشنهاد ازدواج موقت بدهد.
من هم که به تنهایی روزگار میگذراندم، پیشنهاد او را پذیرفتم و سپس با مهریه ۳۰ میلیون تومانی به عقد موقت «عیسی» درآمدم. از آن روز به بعد او به منزل من رفت و آمد میکرد، اما من ماجرای ازدواجم را از اطرافیان و خانواده ام پنهان کردم تا روزی که به عقد دایم «عیسی» دربیایم.
او در مدت هشت ماه که با من زندگی میکرد، مدام عکسها و فیلمهای زشت وغیرمتعارفی را ضبط میکرد و مدعی بود که، چون مرا خیلی دوست دارد، این فیلمها را میگیرد تا همیشه همراهش باشم و او با نگاه کردن به این تصاویر مرا در کنار خودش احساس کند.
من هم که او را شوهر خودم میدانستم مخالفتی با این عمل نداشتم، ولی با فرارسیدن پایان «عقد موقت» تازه فهمیدم که او قصد زندگی مشترک با مرا ندارد و نمیخواهد مرا به عقد دایم خودش درآورد.
این گونه بود که من هم برای تضمین آینده ام با مرد دیگری ازدواج کردم و به خواسته او برای تمدید زمان «عقد موقت» تن ندادم. «عیسی» وقتی این موضوع را فهمید به شدت عصبانی شد و اکنون همواره مرا تهدید به انتشار تصاویر و فیلمهای زنندهای میکند که در مدت زمان «عقد موقت» از من تهیه کرده است.
او حتی به منزل مادر و خواهرم رفته و با نشان دادن این تصاویر به آنها گفته است که من در عقد موقت او بوده ام! «عیسی» چند بار هم به بهانه پرسیدن نشانی، با شوهرم گفتگو کرده است تا مرا بترساند.
با آن که باورم نمیشد او دست به چنین رفتارهای زشتی بزند، اما هنگامی که از سرکار به خانه بازمی گشتم، مقابلم قرار گرفت و ادعا کرد اگر مبلغ ۳۰ میلیون تومان مهریه را بازنگردانم، او تصاویر و فیلمها را در فضای مجازی منتشر میکند و آبرویم را میبرد...
ماجرای شکایت این زن جوان با صدور دستوری از سوی سرگرد جواد یعقوبی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی مورد بررسی و رسیدگی قرار گرفت.