اسلو لوریس (چشمگرد تنبل) دقیقا چیست؟ آیا واقعا آنها اینقدر کشنده هستند؟ چرا تعداد آنها در حال کم شدن است؟ و آیا واقعا آنها قدرتهای فراطبیعی دارند؟
به گزارش خبرآنلاین، اسلولوریس، تنها و بدون هیچ عجلهای شبها به دنبال میوه، شهد گلها، حشرات و پستانداران کوچک میرود. این پستاندار بانمک، اما سمی که اغلب به عنوان «خجالتی» شناخته میشود، در حال مبارزهای ناامیدانه برای بقا است.
اسلولوریس جمع اضداد است. این موجود با اینکه زیباست و چشمانی درشت دارد، اما بسیار سمی و بداخلاق بوده و موجودی است بالقوه کشنده. تنها نخستی سان (یکی از راستههای پستانداران) سمی جهان؛ این موجود که بدنش از خز پوشیده شده و در شب حرکت میکند، در جنگلهای بارانی جنوب و جنوب شرقی آسیا زندگی میکند.
حداقل هشت گونه مختلف از این حیوان شناخته شده است، از جمله اسلو لوریس سوندا، اسلولوریس کوتاه و اسلولوریس بنگال. جمعیت همه این گونهها در حال کاهش است.
کاشفان قرن ۱۸ که برای اولین بار آنها را توصیف کردند، فکر میکردند که آنها تنبل و بسیار کند هستند، و اینگونه بود که اصطلاح اسلولوریس (به معنای لوریس کند یا آهسته) متولد شد. هر چند که این نام کمی ناعادلانه است.
درست است که آنها برای ساعتها بی حرکت میمانند و تمایل دارند تا به آرامی حرکت کنند، و درست است که زمانی که مبهوت میشوند، بی حرکت شده و پشت دستان خود پنهان میشوند. اما در صورت نیاز میتوانند جابجا شوند، مثلا زمانی که میخواهند یک حشره را بگیرند یا از دست یک شکارچی پنهان شوند.
اسلولوریسها در داخل درختان زندگی میکنند. اینجا جایی است که آنها به خوبی با محیط اطراف خود سازگار هستند. آنها دستها و پنجههای قوی و محکمی دارند، مچ دستها و پاهای آنها بسیار منعطف است و در وسط ستون فقراتشان چند مهره اضافی دارند که به آنها اجازه میدهد تا منعطف باشند و خم شوند.
برخلاف بسیاری از نخستیهایی که در درختان ساکن هستند و با صدای بلند در جنگل حرکت میکنند، اسلولوریسها آرام هستند و بسیار لغزنده حرکت میکنند. آنها نمیپرند؛ بلکه با احتیاط حرکت کرده و دست به دست میشوند تا از شکاف بین درختان عبور کنند. فقط زمانی که میخواهند مدفوع کنند پایین میآیند.
اسلولوریسها همه چیزخوار هستند. آنها از پرندگان کوچک تا حشرات و خزندگان گرفته تا میوهها، صمغ و شهد درختان را میبلعند. دندانهای جلویی ردیف پایین آنها تغییر شکل پیدا کردهاند و ساختاری به نام شانه دندان را تشکیل میدهند که از آن برای سوراخ کردن تنه درختان استفاده میکنند تا به صمغ آن برسند. یک حیوان میتواند بیش از صد سوراخ در یک شب ایجاد کند.
همچنین آنها یک زبان بلند و باریک دارند که به آنها کمک میکند تا به صمغ درخت برسند یا شهد گلها را بخورند. آنها اغلب با دوپای خود به صورت وارونه آویزان میشوند تا بتوانند با هر دو دست خود غذا بخورند.
اگر با دقت نگاه کنید میبینید که این نقطه دقیقا زیر بغل او نیست. اسلولوریس دارای یک قسمت برآمده و بدون مو در قسمت داخلی و بالای بازوی خود است که ماده روغنی سمی و تند و تیزی را ترشح میکند.
زمانی که اسلولوریس احساس خطر میکند، بازوی خود را بالا برده و غده را میلیسد. بزاق دهان او با این روغن ترکیب شده و یک محلول سمی تولید میکند که در نوک شانه دندان میماند. زمانی که اسلولوریس حیوان دیگری را گاز میگیرد، سم وارد جریان خون قربانی میشود.
خیلی بد! زهر فعال شده باعث ایجاد درد، تورم و زخمی متعفن میشود که بهبودی آن زمانبر است. این گاز میتواند پستانداران و بندپایان را بکشد و در انسان ایجاد شوک آنافیلاکتیک کرده و باعث بینظمی ضربان قلب و نهایتا مرگ شود. احتمالا این موجود دیگر به نظرتان زیاد جالب و بانمک نیست!
سوال بسیار خوبی است! اگرچه سم این موجود میتواند به شکارچیان آسیب بزند و حیوانات کوچک را بکشد، اما به نظر میرسد که اسلولوریس تمایل دارد این سم را حفظ کرده و در برابر گونه خود از آن استفاده کند.
در مطالعهای که اخیرا بر روی ۸۲ اسلولوریس در طبیعت انجام شد، بر روی بدن یک سوم از مادهها و بیش از نیمی از نرهای این گونه جای گازهای وحشتناکی از لوریسهای دیگر بود. لوریسهای نر، بر سر جنس ماده با یکدیگر میجنگند، مادهها برای محافظت از فرزندان خود میجنگند؛ و هر دو جنس برای دفاع از قلمرو خود با یکدیگر میجنگند.
آنها از سم غیرفعال خود بهعنوان یک عامل بازدارنده نیز استفاده میکنند، قبل از اینکه اسلولوریس ماده برای جمعآوری غذا برای فرزندان خود برود، نوزادان را روی درخت گذاشته و غدد بازویی خود را لیس میزنند و سپس این ماده سمی را روی خز نوزادان منتقل میکنند.
تصور میشود که این کار از شکار فرزندان آنها توسط شکارچیان بالقوه ماننده پلنگ ابری (نوعی پلنگ بومی شرق و جنوب شرقی آسیا) و خرس آفتاب مالایی (نوعی خرس کوچک بومی جنوب شرق آسیا) جلوگیری میکند.
اسلولوریسها علامتهای تیرهای به شکل اشک در اطراف چشمان درشت خود دارند، در پشت خود نوارهایی دارند که به سمت پایین کشیده شده است. اگرچه ممکن است این نشانهها به نظر ما جذاب باشند، اما در واقع یک سیگنال هشدار دهنده هستند.
نشانههای روی صورت توجه را به سمت دهان سمی و نیشدار جلب میکند، در حالی که رنگهای متضاد خز آنها نشانهای از پرخاشگری است. این نوع رنگآمیزی را با نام آپوزماتیک یا هشداردهنده میشناسیم.
این ترفندی است که توسط بسیاری از حیوانات از جمله راسوها، قورباغههای سمی و کفشدوزکها بکار برده شده است تا اعلام کنند که آنها ارزش حمله کردن یا خورده شدن را ندارند.
در عین حال نوار رنگی پشت آنها کمی به مار شباهت دارد. داشتن زهر، ستون فقرات بسیار خمیده و صداهای عجیب مار مانندی که در زمان تهدید تولید میکنند نیز تاییدی بر این موضوع است.
یک تئوری بیانگر این است که این ویژگیها با تقلید کردن، تکامل یافته است. میلیونها سال پیش در جنوب شرقی آسیا مارهای کبرا و اسلولوریسها زندگی میکردند، بنابراین ممکن است لوریس کارهای مارها را تقلید کرده باشد تا بتوانند شکارچیان بالقوه را گیج کند.
مانند سایر موجودات زنده، اسلو لوریسها نقش مهمی را در اکوسیستم خود دارند. آنها طعمه مارها، بازعقابها و گاهی اورانگوتانها هستند، و جانواران کوچکتر را شکار میکنند.
آنها با خوردن شهد گلها، باعث جابجایی گرده بین گلها میشوند. همچنین زمانی که میوهها را میخورند و هضم میکنند، دانههای خورده شده که توسط آنها دفع میشود، به تکثیر نسل بعدی گیاهان کمک میکند.
اسلولوریسها متعلق به گروهی از پستانداران با نام استرپسیرین هستند، که شامل لمورهای ماداگاسکار، شبدوست (Bushbabies یا گالاکو (و پوتوهای (pottos) آفریقا، و لوریسهای باریک (slender lorise) هند و سریلانکا هستند.
همه اعضاء این خانواده دارای بینی مرطوبی به نام رایناریوم هستند که اندام حسی تخصصی برای تشخیص فرومونها است. همچنین داخل چشم خود یک لایه بازتابنده دارند که به دید آنها در شب کمک میکند. آنها همچنین خودشان میتوانند ویتامین C تولید کنند.
بعضیها فکر میکنند که این موجود دارای قدرتهای ماورایی هستند. بر اساس داستانهای فولکلور اگر یک قطره خون لوریس به زمین بریزد، به دنبال آن رانش زمین اتفاق خواهد افتاد. اگر جفت جنین این حیوان با زمین برخورد کند، در آن مکان چیزی رشد نمیکند.
در استان موندولکیری کامبوج، شکارچیان بر این باور هستند که لوریس میتواند استخوانهای شکسته خود را ترمیم کند و از آنجا که برای کشتن این موجودات باید ضربات زیادی به آنها وارد کرد، بنابراین این تصور وجود دارد که آنها دارای قدرت شفابخشی هستند.
همه چیز زمانی گیج کنندهتر میشود که میفهمید در شمال سوماترا، اسلو لوریسها را برای خوش شانسی در زیر خانهها و جادهها دفن میکنند. در عین حال از نظر تاریخی از این موجودات برای نفرین دشمنان و بدشانسی استفاده میشده است.
در جاوه بر این باورند که اگر مردی آبی را بنوشد که با جمجمه اسلولوریس ترکیب شده باشد، او را مطیعتر خواهد کرد، و گفته میشود خوردن گوشت اسلولوریس باعث افزایش میل جنسی میشود.
این موجودات با ظاهری دوست داشتنی به عنوان حیوان خانگی داد و ستد میشوند. آنها مرموز هستند، بنابراین برای استفاده در جادوی سیاه و طب سنتی به فروش میرسند. در این فرآیند، اغلب دندانهای آنها را میکشند و در شرایط بسیار وحشتناک و به طور غیرقانونی آنها را قاچاق میکنند.
آنها دچار سوءتغذیه و استرس هستند. نرخ مرگ و میر آنها تا ۹۰ درصد است. در عینحال درختهایی که محل زندگی آنها محسوب میشوند در حال قطع شدن هستند و زیستگاهشان در حال کوچک شدن است. آنها اکنون جزء کمیابترین پستانداران روی زمین محسوب میشوند.
گونههای اسلولوریس که قبل از سال ۲۰۱۲ شناسایی شدند در حال حاضر توسط اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت به عنوان «آسیبپذیر» یا «در خطر انقراض» فهرستبندی شدهاند. سه گونه جدیدتر هنوز به طور رسمی مورد ارزیابی قرار نگرفتهاند، اما به نظر میرسد که آنها نیز در خطر انقراض باشند.
در اواخر قرن ۱۹ برخی از مردم برونئی اعتقاد داشتند که اسلولاریسها نگهبانان دروازههای بهشتهستند، و هر کس یک اسلولوریس دارد که در زندگی پس از مرگ منتظر آنهاست.
اسلولوریسها دو زبان دارند، قسمت بالایی که خمیده میشود برای استخراج شهد گلهاست؛ و قسمت پایینی زبان که «زیر زبان» نامیده میشود مانند مسواک برای پاک کردن باقی مانده غذاها از قسمت شانه دندان است.
شبهایی که هوا سرد است، اسلولوریسهای کوتاه وارد حالت خواب زمستانی میشوند که به آن «مرگ کاذب» میگویند، و در این حالت متابولیسم و دمای بدن آنها کاهش مییابد. این حالت میتواند روزها ادامه داشته باشد.
آنها شبکه خاصی از مویرگها در دست و پاهای خود دارند که به آن retia mirabilia (مجموعهای از شریانها به معنی مجموعه شگفتانگیز) میگویند و به آنها کمک میکند تا بتوانند بدون اینکه انگشتانشان بی حس شود، ساعتها به شاخهها بچسبند.
در هندوستان این حیوانات را «خجالتی» مینامند، زیرا پیدا کردن و تشخیص آنها بسیار دشوار است. در جاوا آنها را «شعلههای کوچک» مینامند، زیرا چشمان آنها در نور مشعل به شدت میدرخشد. واژه «لوریس» از کلمه هلندی «Loeris» به معنای دلقک گرفته شده است.