اراضی اطراف آبادی ونک پر از تپه ماهور بود. مستوفیالممالک برای آبادانی این منطقه دستور داد چند حلقه قنات حفر کنند و باغی بزرگ در آن اراضی بسازند. وقتی باغ مستوفیالممالک جای زمینهای سنگلاخی را گرفت، به دستور مستوفی الممالک در دل این باغ مکانی هم برای توقف زائران امامزاده داود (ع) ساخته شد. زائران در مسیر رسیدن به امامزاده داود (ع) در این باغ شب را به صبح میرسانند و سپیدهدم راهی فرحزاد و سپس امامزاده داود (ع) میشدند. در این دوران بود که نام ونک بیشتر سر زبانها افتاد.
محله ونک از آن محلههایی است که چند روایت برای وجه تسمیه آن وجود دارد و هر کدام از این روایتها به بخشی از تاریخچه این محله اشاره دارند. برای بررسی این روایتها باید برگهایی از تاریخچه این محله را که روزگاری یکی از آبادیهای شمال تهران بود ورق زد. در ادامه به ۲ روایت جالب از نامگذاری ونک پرداختیم.
به گزارش همشهری، روزگاری نه چندان دور، ونک یکی از آبادیهای شمیران بود. محله ونک که امروز به ولیل وجود مراکز تجاری، اداری و درمانی یکی از محلههای پرتردد شهر است، همین چند دهه پیش سر و شکل روستاییاش داشت و پر بود از زمینهای کشاورزی و باغهای سرسبز.
ریشه اولین روایت برای نامگذاری ونک را هم باید در وضعیت پوشش گیاهی و گونههای متنوع درختانی که در این محدوده از شمیران وجود داشت جستوجو کرد. شاید تصورش سخت باشد که روزگاری به جای آپارتمانها، مراکز خرید و برجهای اداری و تجاری محله ونک، در باغهای رنگارنگ این آباد تا چشم کار میکرد انواع درختان میوه دیده میشد.
اگرچه ونک به توتستانهاف درختان میوه گیلاس، گردو و انار معروف بود، اما برخی معتقدند آبادی ونک نام خود را از درختی خاص به نام «ون» گرفته است.
«داریوش شهبازی» تهرانشناس، در اینباره میگوید: «برای بررسی این روایت کافی است سری به باغ ایرانی در محله ده ونک بزنیم. در این باغ که بخشی از باغ قجری مستوفیالممالک در محدوده منطقه ۳ است، در میان انبوه درختان رنگارنگ هنوز هم تک درختان «ون» دیده میشود. این ونها که به نام درخت زبان گنجشگ هم شناخته میشوند، بازماندگان ونهای آبادی ونک هستند.»
اگرچه آبادی ونک مثل بسیاری از آبادیهای شمیران قدمت بسیاری دارد، اما نام این آبادی از دوران قاجار بیش از پیش سر زبانها افتاد. این آبادی در اواخر دوره قاجار حدود ۲ هزار نفر جمعیت داشت و در دورههای مختلف تاریخ خود میزبان مهاجران بسیاری از نقاط مختلف کشور شد.
شهبازی از شهرت نام ونک در دوران ناصرالدینشاه قاجار و آبادنی آن میگوید: «در دوران حکومت ناصرالدینشاه، زمینهای آبادی ونک بخشی از زمینهای خالصه یا همان اراضی حکومتی بود. ناصرالدینشاه در سالهای پایانی حکومت خود بخشهایی از ونک را به میرزا یوسفخان مستوفیالممالک فروخت.
در این دوران، اراضی اطراف آبادی ونک پر از تپه ماهور بود. مستوفیالممالک برای آبادانی این منطقه دستور داد چند حلقه قنات حفر کنند و باغی بزرگ در آن اراضی بسازند. وقتی باغ مستوفیالممالک جای زمینهای سنگلاخی را گرفت، به دستور مستوفی الممالک در دل این باغ مکانی هم برای توقف زائران امامزاده داود (ع) ساخته شد. زائران در مسیر رسیدن به امامزاده داود (ع) در این باغ شب را به صبح میرسانند و سپیدهدم راهی فرحزاد و سپس امامزاده داود (ع) میشدند. در این دوران بود که نام ونک بیشتر سر زبانها افتاد.»
شهبازی به یکی دیگر از دلایل وام گرفته نام ونک از درخت ون اشاره میکند: «در شمیران «ک» تصغیر در نامگذاری محلههای دیگری، چون قلهک و گلندوئک هم دیده میشود؛ بنابراین میتوان گفت که واژه ونک نیز از ترکیب «ون» و ک تصغیر ساخته شده و به فراوانی درخت ون در این منطقه اشاره دارد.
در بررسی روایتهای مختلفی که برای نامگذاری محله ونک وجود دارد، به یک روایت متفاوت دیگر میرسیم. در این روایت خبری از درختان ون نیست و محققان معتقدند آبادی ونک نام خود را از نام یک ایل بختیاری گرفته است. برای بررسی صحت این روایت باید سراغ برگهایی از تاریخ این آبادی و مهاجرت اقوام مختلف به این منطقه برویم. از آنجایی که آبادی ونک در دورههای مختلف مهاجران بسیاری را از اقوم مختلف کشور پذیرفته است، بررسی این روایت خالی از لطف نیست.
«علیرضا زمانی» تهرانشناس، درباره این روایت میگوید: «برای بررسی این روایت باید از «ونک» در نقاط مختلف کشور سراغ بگیریم. اکنون در استان اصفهان و در نزدیکی شهر سمیرم هم شهر کوچکی به نام ونک داریم. ریشه این نام به ایل بزرگ بختیاری میرسد. ایل بختیاری ۲ شاخه بزرگ به نامهای چهارلنگ و هفت لنگ دارد. شاخه هفت، لنگ تیره بزرگی به اسم عکاشه دارد که یکی از طوایف این تیره، طایفه ونک است.»
زمانی درباره ارتباط طایفه ونک از ایل بختیاری با ونک تهران میگوید: «نکتهای که باعث میشود درباره این روایت بررسیهای بیشتری انجام دهیم این است که طایفه ونک از ایل بختیاری در دورههای مختلف تاریخی به نقاط مختلف کشور کوچ کرده و در آنجا ساکن شدهاند. در دوره کریمخان زند، ماجرای تبعید کردن ایلها و طوایف متعدد به نقاط مختلف کشور رخ داد؛ از جمله تبعید ونکیها به چابهار و یا تبعید گروهی از این ایل به منطقه فراهان از استان مرکزی و البته تبعید گروهی از آنها به محدوده کنونی محله ونک تهران.»