موتور سواری زنان، مانند دوچرخهسواری با محدودیتهایی روبهرو است که البته قانون هم در مورد آن سکوت کرده و منع صریحی اعلام نکرده است، اما یکی درمیان، محدودیتها اجرا میشود. مثلا در دورهای که چندان دور نیست، دوچرخههایی که در ایستگاههای شهر اجاره داده میشدند، زن و مرد نمیشناختند و در اختیار همه قرار میگرفتند.
زنان به اندازه همه سالهای دور، همه آن شور و شوق سواری بر مرکبهای گون به گون را قورت دادهاند و از هر هزار و بلکه ۱۰۰هزار یکی، قوت برق چشمان را به پاهایش داده و بر رکاب گذاشته یا رکاب زده است. جوانان امروز، اما عادت به بغض کردن و حسرت خوردن ندارد، آرزو به دل نمیماند و ترجیحا همه را زندگی میکند و برای دو فردای دیگر نمیگذارد.
به گزارش دنیای اقتصاد، موتور را باید جدای هزار وسیله نقلیه و کسبوکار، تعریف کرد. میان مرزهای هنر و هیجان و عشق و جنون، با سرعت ویراژ میدهد و آن میان شاید از خط قانون هم بگذرد. موتور سیکلت، در دنیای امروز دیگر مردانه نیست، مانند همهچیز دیگر.
حالا زنان زیادی آن عشق را از پستو در آوردهاند و جای ترکنشینی، خودشان پا به رکاب شدهاند، به خصوص با موتورهای برقی که سادگی بیشتری در کنترل دارد. این میل اگر راههای قانونیاش باز شود، گذشته از آنکه میتواند به هیجان و شوق زنان جواب دهد، خودروهای تکسرنشین زنانه را هم شاید بتواند در این ترافیک سرسامآور به پارکینگ بفرستد و همزمان بازار موتورسازان را هم رونق دهد.
اما موتور سواری زنان، مانند دوچرخهسواری با محدودیتهایی روبهرو است که البته قانون هم در مورد آن سکوت کرده و منع صریحی اعلام نکرده است، اما یکی درمیان، محدودیتها اجرا میشود. مثلا در دورهای که چندان دور نیست، دوچرخههایی که در ایستگاههای شهر اجاره داده میشدند، زن و مرد نمیشناختند و در اختیار همه قرار میگرفتند.
حالا آن ایستگاهها از برخی شهرها مانند تهران جمع شدهاند. اما دوچرخهسواری زنان بر قوت خود باقی است. دوچرخه چندان در فرهنگ عمومی و حملونقل ایران جایگاه ویژهای ندارد. اما موتور، حسابی پایش را در شهرها سفت کرده و از همه موانع میگذرد، به خصوص از ترافیک. اما از بخت بد نیازمند گواهینامه است که در مورد زنان، قانون در مورد آنها سکوت کرده است.
سرهنگ شریفی، رئیس مرکز اطلاعرسانی پلیس راهور تهران بزرگ، گفته است: «در مورد موتورسواری زنان، قانون در این باره سکوت کرده و ما هم سکوت میکنیم. قانون گفته هر کسی که گواهینامه موتورسیکلت دارد، میتواند رانندگی کند، اما هیچ زنی گواهینامه موتورسیکلت ندارد. تبصره ماده ۲۰ صدور گواهینامه موتورسیکلت برای مردان را بر عهده نیروی انتظامی گذاشته است.»
سرهنگ شریفی، مدیر اطلاعرسانی پلیس راهور، بر همان ماده ۲۰ تاکید دارد که سد زنان شده و مباحث مربوط به بیمه را نیز شامل میشود. او میگوید: «با توجه به عدم صدور گواهینامه برای زنان، امکان صدور بیمهنامه برای موتور و راکب آن وجود ندارد، در نتیجه در صورت تصادف دچار مشکل خواهند شد.»، اما با وجود همه این مشکلات، زنان راههای دور زدن را پیدا کردهاند.
نخستین سری موتورهای برقی وارداتی، مانند دوچرخه، پلاک نشدند و احتمالا موارد جذابی برای زنان برای خرید هستند که موانع قانونی کمتری دارد. راهی که تعدادی از زنان رفتهاند. اما این بازار محدود به موتورهای قدیمی نمانده است. ابوالفضل حجازی، رئیس انجمن تولیدکنندگان دوچرخه ایران، خبر داده است که طبق گزارشهای بازار، زنان تمایل زیادی برای خرید موتورسیکلت برقی از خود نشان دادهاند و این مساله نقش مهمی در آینده مصرف موتورهای برقی در ایران خواهد داشت.
او با استناد به موتورسواران زن در شهرهای بزرگ معتقد است در صورت رفع موانع، بازار موتورسیکلت اینبار توسط زنان به رونق میرسد. موتور نسبت به خودرو وسیله نقلیه ارزانتری است. اکنون با ۴۰ تا ۸۰ میلیون تومان میتوان آن را خرید.
البته موتورهایی با قیمتهای بالاتر هم وجود دارند. حالا اگر موانع فعلی برداشته شود و زنان بتوانند گواهینامه بگیرند، موج جدید مشتریان راهی این بازار میشوند. اینبار تنها عاشقان موتور و سرعت نیستند که خواهان خرید موتور خواهند بود، بلکه همه زنانی که خسته از ترافیک و جای پارک هستند به این خیل اضافه خواهند شد.
این نکته را نیز باید توجه کرد که آسمان و زمین دیگر تاب این حجم از سوختن سوختهای فسیلی را ندارند و باید پاکسازی شوند، چه جایگزینی بهتر از موتورهای برقی که اتفاقا تولیدکنندگان نیز در آن جا افتادهاند و فوتوفن کار دستشان آمده است. اکنون زنان موتورسوار تعدادشان کمی از دوچرخهسواران زن افزایش یافته است و در شهر بیشتر دیده میشوند.
اگر قبلا شبها و در خلوتی خیابان بیرون میآمدند، اکنون در روز و در مسیر کارهای روزانهشان از آن استفاده میکنند، آن هم با خیال راحت. خانم المیرا، در دورهای موتورسیکلت برقی داشته که از سری اول بوده که به دلیل آن که در رده اسکوتر برقی محسوب میشده، معاف از پلاکگذاری بوده و تنها برگه مالکیت و خرید نیاز داشته است، آن را هم به نام پدرش خریده است.
کسی که موتورسواری را از او آموخته که از قضا چندان هم برایش سخت نبوده و زود یاد گرفته است. حالا، موتوری بدون دنده دارد که آن هم به نام پدرش است. موتوری که در رفتوآمدهای روزانه از آن استفاده میکند.
به دلیل آنکه کارش نیمهدولتی است، اندکی برای رفتوآمد حذر دارد، اما سایر مسیرها را با موتور میرود و میآید. آنقدر مراقب بوده که تا کنون تصادفی نداشته و کارت موتور و بیمه احتیاجش نشده و در عین حال، از تذکر پلیس هم در امان بوده است. بازار موتور و محیط شهر میتواند در انتظار پتانسیل تازهای از موتورسواران باشد که اولی را رونق میدهد و هوای دومی را تلطیف میکند.