توافق هستهای آمریکا با هند یک توافق استراتژیک مربوط به سال ۲۰۰۲ بوده است. خیلی قبلتر از توافق خط لوله صلح این توافق مورد بحث بوده است. در عین حال که تحریم آمریکا مشکل ایجاد میکند، میبینیم که روسیه بهرغم اینکه تحریم شده، ولی فعالیتهای گازپروم و لوکاویل هنوز متوقف نشده است. همین الان بحث ایجاد سقف قیمت نفت روسیه مطرح شده و معنای آن این است که مجاز است نفتاش را بفروشد. به نظر میرسد ما در دیپلماسی انرژی درست عمل نکردهایم.
خط لوله گاز ایران - پاکستان - هند (IPI) ۲۶۷۰ کیلومتر طول دارد و حدود ۱۱۱۵ کیلومتر آن در ایران، ۷۰۵ کیلومتر در پاکستان و ۸۵۰ کیلومتر آن در هند واقع شده و کل سرمایه لازم برای ایجاد این خط لوله، هفتمیلیارد دلار و زمان مورد نیاز برای تکمیل آن چهار تا پنج سال تخمین زده میشود. فارغ از توجیهات اقتصادی این پروژه، بسیاری از تحلیلگران در ابتدا به نقش آن در روند صلح بین هند و پاکستان امیدوار بودند و آن را مادر تمام اقدامات اعتمادساز بین این دو کشور میخواندند و از این رو نام «خط لوله صلح» را روی آن گذاشتند.
به گزارش هممیهن، عباس ملکی، استاد دانشکده انرژی دانشگاه صنعتی شریف و دیپلمات سابق سال ۲۰۰۷ در مجله مرکز مطالعات بینالمللی MIT یادداشتی با عنوان «آیا خط لوله گاز ایران-پاکستان-هند، خط لوله صلح است؟» نوشت و در آن موانع ایجاد خط لوله صلح را مخالفت شدید ایالاتمتحده آمریکا، وجود شکاف بین مقامات ایرانی در خصوص مقوله صادرات گاز و اختلاف با دو کشور طرف قرارداد بر سر قیمت نهایی گاز صادراتی خوانده است.
به گفته ملکی، تاریخ روابط ایران و شبهقاره هند بیش از ۲۰۰۰ سال قدمت دارد: «تا ۲۰۰ سال پیش فارسی زبان ادب و دربار در هند بود. پس از جدایی پاکستان از هند، ایران با معضل روابط خود با این دو کشور جدید روبهرو شد. در دوران محمدرضا پهلوی، ایران ترجیح میداد روابط نزدیکی با پاکستان داشته باشد، اگرچه روابط اقتصادی با هند را هم نادیده نمیگرفت. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و حمایت پاکستان از تندروها در افغانستان، ایران هند را بهعنوان شریک جدید خود در آسیا انتخاب کرد.
هند به آرامی روابط همهجانبه با ایران در زمینه انرژی و بازرگانی، توسعه زیرساختها و روابط نظامی را توسعه داد. ایران به هند بهعنوان یک کشور توسعهیافته، دموکراتیک و از نظر سیاسی، سودآور نگاه میکرد. بهعنوان مثال، حدود ۸۰۰۰ دانشجوی ایرانی مشغول به تحصیل در هند بودند و این عدد در مقایسه با ۲۰۰۰ دانشجوی ایرانی در ایالاتمتحده قابل توجه بود. از سوی دیگر ایران بهعنوان دومین دارنده ذخایر بزرگ نفت و گاز اثباتشده جهان بازار مهمی برای هند بود. همزمان هند به دنبال مسیرهای جدیدی برای رسیدن به آسیای مرکزی بود و ایران مسیر دسترسی مهمی برای هند به آسیای مرکزی و افغانستان به شمار میرفت و کریدور شمال-جنوب میتوانست هند را به روسیه و تمام شوروی سابق متصل کند.»
او در یادداشت خود به مخالفت برخی شخصیتهای داخلی از جمله هادی نژادحسینیان، وزیر دولتهای موسوی و هاشمیرفسنجانی و محتشمیپور، فعال سیاسی اصلاحطلب اشاره کرده است. ملکی میگوید این افراد به تخفیفهای گسترده ایران به هند و فروش گاز به قیمتی ۳۰ درصد پایینتر از قیمت صادراتی گاز به ترکیه در آن زمان و همچنین زیر سوال بردن منطق صادرات گاز ایران در شرایطی که مناطق سردسیر ایران با کمبود گاز مواجهاند، اشاره کرده است.
ملکی در یادداشت سال ۲۰۰۷ خود فشارهای آمریکا را عامل عقبنشینی هند از پروژه خوانده و گفته: «ایالات متحده آمریکا در راستای سیاست اعمال فشار و منزوی کردن ایران، با ایجاد خط لوله IPI مخالف بود و استیون مان، یکی از مقامات ارشد وزارت خارجه ایالاتمتحده به صراحت اعلام کرده بود دولت ایالات متحده از ایجاد خطوط لوله متعدد در منطقه خزر حمایت میکند، اما بهطور مطلق با خطوط لوله گاز از ایران مخالف است.» در نهایت ملکی میگوید، با اعلام توافق هستهای بین آمریکا و هند، هند که قرار بود برای اولینبار در تاریخ خود، به یک شریک استراتژیک برای ایالاتمتحده تبدیل شود، از این پروژه عقبنشینی کرد.
از نقطهنظر ایران، اقدام دهلینو برای توقف یکجانبه توافقنامه گازی و اصرار بر ایجاد یک توافق ۲۵ ساله بهجای بازنگریهای سهساله در قیمت، منطقی نبود. استدلال ایران این بود که نوسانات دائمی بازار انرژی بازنگری در قیمت گاز را ضروری میکرد، اما این رویکرد ایران در نهایت مورد توافق دو طرف قرار نگرفت.
ملکی در یادداشت سال ۲۰۰۷ خود معتقد است، شکاف داخلی در ایران بر سر ایجاد خط لوله از یکسو و درگیری با هند و پاکستان از سوی دیگر، غیرقابل حل نیست. ۱۳ سال از نگارش این نقطهنظر توسط مقام ارشد سابق وزارت خارجه ایران گذشته و تحولات زیادی برای خط لوله صلح اتفاق افتاده است.
در همه این سالها، هیچگاه پروژه بهطور کامل از دستور کار خارج نشده و همیشه در تعاملات دوجانبه ایران با دو کشور طرف توافق، مسئله خط لوله هم پیش کشیده شده، اما راه به جایی نبرده است. روزنامه هممیهن سراغ عباس ملکی رفته و از او درباره سرنوشت خط لوله صلح سوال کرده است. ملکی معتقد است، این خط لوله هنوز از دستور کار خارج نشده و ایران باید سرمایه ایجاد خط لوله گازی از ایران تا کراچی را تقبل کند.
آیا بعد از همه فرازونشیبهای چهار دهه گذشته، همچنان معتقدید خط لوله ایران- پاکستان- هند امکان اجرایی شدن دارد؟
همچنان بهنظر از حیث هزینه و قیمت تمامشده گاز، خط لوله صلح از خط لوله تاپی که رقیب آن است و از ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند میگذرد، ارزانتر و بهصرفهتر است.
قیمت گاز طبیعی بین ایران و پاکستان میتواند در چارچوب سازمان همکاریهای منطقهای اکو یا توافقات بین دو کشور تعیین شود و کمی کمتر از قیمت جهانی باشد. قیمت گاز طبیعی، قیمت جهانی ندارد و منطقهایست؛ منظور این است که قیمت گاز ایران میتواند به دلیل نزدیکی به پاکستان از قیمت رقبای آن که یکی خط لوله تاپی و دیگری گاز مایع طبیعی صادراتی از قطر به پاکستان است، ارزانتر باشد.
به نظر میرسد همچنان این توافق، شدنی است. منتها پاکستان میگوید سرمایه ایجاد این خط لوله را ندارد. از طرفی میگوید تحریمهای آمریکا نمیگذارد کسی روی این خط لوله سرمایهگذاری کند. بهعقیده من همانطور که خط لوله عسلویه- ایرانشهر با سرمایهگذاری دولت ایران در داخل کشیده شد، میتواند تا کراچی هم با هزینه دولت ادامه پیدا کند و سرمایه آن بهتدریج از گازی که میفروشیم بازپرداخت شود.
دولت ایران باید روی ساخت خط لوله در خاک پاکستان سرمایهگذاری کند. ایران باید با سرمایهگذاری در پاکستان مثل سرمایهگذاری در یک استان خودش رفتار کند چراکه این کشور از لحاظ استراتژیکی، در آینده برای ما اهمیت بسیاری خواهد داشت. پاکستان باید بهجای اینکه پروژه خط لوله گاز ترکمنستان- افغانستان- پاکستان-هند را جلو ببرد، روی خط لوله صلح تمرکز کند. همین الان هم ۷۰ درصد این خط لوله را در داخل ایران احداث کردهایم و خوشبختانه کار بسیار ارزشمندی هم بود، چون یک خط لوله به مکران رفته و قرار است از جاسک به عمان بپیوندد و در آنجا گاز ایران به الانجی تبدیل شود و یک خط به چابهار میرود و امید است که در آنجا کارخانههای متعددی تاسیس شود و گاز را با قیمت ترجیحی برای صادرات به این کارخانهها بدهند. خط لولهای که به خراسان جنوبی میرود، میتواند به پاکستان کشیده شود.
موانع داخلی ایجاد این خط لوله چه میشود؟
بعضیها میگویند ما گازی برای صادرات نداریم. این اشتباه است. چون ما بخشی از تولید گاز را اصلا نباید برای داخل بگذاریم و باید صادر کنیم. مسلما باید روی بازدهی داخی کار کنیم و مقداری هم کمتر مصرف کنیم. چون مصرف ما در داخل خیلی زیاد است.
در مورد هند چطور؟
از نقطهنظر هند باید بدانیم که خط لوله تاپی که به هند میرسد، همین الان از پاکستان میگذرد. بهعقیده من ما خوب با هندیها و حتی پاکستانیها صحبت نکردیم. شبهقاره هند عقبه استراتژیک ایران است و ایران باید خیلی مراقب این منطقه باشد. ایران هیچوقت نباید با این فکت که کشورهای افغانستان، پاکستان و هند گفتهاند «نمیخواهیم»، آنها را کنار بگذارد. ما برای توسعه نیاز مبرم استراتژیک به این سه کشور داریم. این سه کشور هم بازارهای خوبی برای ما هستند، هم مکملهای مناسبی برای اقتصاد ما. نمیدانم چرا در سالهای اخیر در صحبت کردن با هند، پاکستان و افغانستان دچار لکنت شدهایم؟!
هند یک بار به دلیل فشارهای آمریکا و توافق هستهای با ایالاتمتحده از این توافق پاپس کشیده، چرا باید فکر کنیم دوباره به آن علاقهمند خواهد شد؟
توافق هستهای آمریکا با هند یک توافق استراتژیک مربوط به سال ۲۰۰۲ بوده است. خیلی قبلتر از توافق خط لوله صلح این توافق مورد بحث بوده است. در عین حال که تحریم آمریکا مشکل ایجاد میکند، میبینیم که روسیه بهرغم اینکه تحریم شده، ولی فعالیتهای گازپروم و لوکاویل هنوز متوقف نشده است. همین الان بحث ایجاد سقف قیمت نفت روسیه مطرح شده و معنای آن این است که مجاز است نفتاش را بفروشد. به نظر میرسد ما در دیپلماسی انرژی درست عمل نکردهایم.