واشنگتن نمیخواهد حوزه نفوذ خود را به اشتراک بگذارد اما رهبران جدید خلیج فارس و شی جین پینگ ایدههای دیگری دارند.
فرارو- مروان بشاره نویسنده، مقالهنویس و تحلیلگر ارشد سیاسی فلسطینی برای شبکه خبری الجزیره است. از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴ بشاره سردبیر و مجری برنامه «امپراتوری» بود که مسائل مرتبط با قدرتهای جهانی را مورد بررسی قرار میداد. او به عنوان یکی از روشنفکران عمومی پیشرو جهان عرب در نظر گرفته میشود و به طور گسترده در مورد سیاست جهانی مینویسد و به عنوان یک مرجع برجسته در خاورمیانه و امور بین المللی شناخته میشود. او در رشته دکتری جامعهشناسی سیاسی و مطالعات استراتژیک در فرانسه تحصیل کرده است. مقالات او در نشریات معتبری، چون نیویورک تایمز، نیوزویک گاردین و لوموند منتشر شدهاند. از جمله کتابهای منتشر شده از او میتوان به «فلسطین – اسرائیل: صلح یا آپارتاید» چاپ سال ۲۰۰۱ میلادی و «عرب نامرئی» چاپ سال ۲۰۲۱ میلادی اشاره کرد.
به گزارش فراو به نقل از الجزیره، چین بزرگترین شریک تجاری عربستان سعودی است و آن پادشاهی بزرگترین تامین کننده نفت چین است. بنابراین، دیدار و گفتگو برای رهبران آن دو کشور با یکدیگر امری عادی است. با این وجود، این دیدار و گفتگو در زمانی عادی صورت نمیگیرد. حتی پیش از آن که «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین پایش را روی خاک عربستان سعودی بگذارد صحبتهایی درباره «پا گذاشتن سعودیها روی انگشتان واشنگتن» و «مداخله چین در حوزه نفوذ ایالات متحده» مطرح شد.
در واقع، «جو بایدن» رئیسجمهور ایالات متحده پنج ماه پیش در جریان سفر خود به ریاض در نشست سران عرب گفته بود که ایالات متحده از خاورمیانه خارج نمیشود تا «مبادا خلاء ایجاد شود و چین، روسیه یا ایران آن را پر کنند». بایدن هم چنین سعی کرد به متحدان امریکا اطمینان دهد که خروج تحقیرآمیز ایالات متحده از افغانستان در سال گذشته در واقع منابع بیشتری را برای حضور طولانی مدت امریکا در خلیج فارس و و مناطقی گستردهتر آزاد خواهد کرد.
با این وجود، این وعده او شی یا میزباناناش را از سازماندهی نشستهای جداگانه با کشورهای عربی و شورای همکاری خلیج فارس در جریان سفر شی به ریاض از تاریخ ۷ تا ۹ دسامبر علاوه بر تشکیل نشست دوجانبه منصرف نساخته است. عربستان سعودی برای نمک پاشیدن بر روی زخم امریکا حتی ممکن است نشست سران را معتبرتر از آن نشستی که برای بایدن ترتیب داده شده بود نشان دهد.
دلیل این کار چیست؟ خب، دلیل آن را میتوان تشنج در روابط امریکا و عربستان سعودی دانست دقیقا از جنس همان تنشی که در رابطه ایالات متحده و چین ایجاد شده است علیرغم آن که امریکا تلاش کرده تا ظاهر تعامل سازنده با آن دو کشور را حفظ کند.
ریاض و پکن هر دو از فشار واشنگتن برای وادار ساختن آن دو کشور به به موضع گیری علیه روسیه در مورد جنگ اوکراین و موعظههای امریکا در مورد نظام بین المللی مبتنی بر قوانین که در واقع تحمیلی از سوی غرب بر سایر بازیگران بوده خسته شدهاند. به نظر میرسد این عوامل همگی در کنار یکدیگر باعث نزدیکی بیشتر عربستان سعودی و چین به یکدیگر شده اند.
نسل جوانتری از رهبران خلیج فارس در حالی که به دنبال استقلال بیشتر از واشنگتن به منظور تنوع بخشیدن به مشارکتهای شان در حوزههای انرژی، فناوری و امنیت هستند عاملیت بیشتری از خود نشان میدهند. چین یک شریک طبیعی برای آنان است: به دنبال منابع انرژی و بازارهای قابل اعتماد برای کالاها و خدمات خود است و توسعه و تجارت را بر دموکراسی و حقوق بشر در اولویت قرار میدهد.
اگر نگوییم همه اما اکثر رهبران کشورهای خلیج فارس با تلاش بایدن برای احیای برجام با ایران و سیاسی کردن موضوع حقوق بشر از سوی دولت او مخالف هستند. در اوایل سال جاری، شورای همکاری خلیج فارس حتی از سیاستهای بحث برانگیز چین در قبال مسلمانان اویغور که از سوی ایالات متحده و سایر کشورها محکوم شده نیز حمایت کرد.
در سال ۲۰۲۱، دولت بایدن عربستان سعودی را به دلیل سوابق ضعیف حقوق بشری آن دولت آن کشور مورد انتقاد قرار داد. دولت بایدن هم چنین ازعدم پذیرش درخواستاش از سوی ریاض مبنی بر افزایش تولید انرژی در بازارهای جهانی آزرده خاطر شده بود. در این میان، علیرغم مخالفت عربستان سعودی با افزایش تولید نفت کشورهای غربی در مورد موضوع گذار از سوختهای فسیلی به انرژیهای سبز یا پاک موضعی سرسختانه اتخاذ کرده اند.
حمله روسیه علیه اوکراین در اوایل سال جاری همه چیز را تغییر داد. ایالات متحده و متحدان اروپایی آن به طور ناگهانی با کمبود نفت و گاز یا قیمتهای بالاتر مواجه شدند که به بهبود اقتصاد ان کشورها در دوره پس از شیوع کووید آسیب وارد ساخته است. در چنین وضعیتی دور شدن از سوختهای فسیلی چالش برانگیز و دشوار خواهد بود.