تنش در روابط خارجی ایران خصوصا از سوی اروپا رو به ازدیاد است. ماجرای سفر رییسجمهور چین به عربستان که واقعا یک معضل شد و روابط با این کشور را زیر سوال و ابهام قرار داد، در شمال غرب جمهوری آذربایجان تحرکاتی از خود بروز میدهد که بوی دوستی و همکاری را به مشام نمیرساند، عراق از اقدام حساسیتبرانگیز تحریف نام خلیجفارس از عذرخواهی طفره رفت، رییسجمهور کرهجنوبی اقدامی شبیه چین انجام داد و در مجموع بعید مینماید که همه این فعل و انفعالات تصادفا با فاصله زمانی کمی صورت گرفته باشند. با همه اینها امید است که پردههای دیگری از تشنج در روابط خارجی ظهور پیدا نکند و ما در پیک امواج ضدایرانی اغیار قرار داشته باشیم.
به گزارش اعتماد، اگر این تحرکات فاقد اثرات سیاسی و حداقل اقتصادی بودند، میشد از کنار آنها عبور کرد و خیال آسوده داشت ولی میدانیم که همه رویدادهای تند دیپلماتیک و سیاسی دارای تبعات منفی اقتصادی هستند و اثر آنها را روی نوسانات توفانی نرخ ارز مشاهده میکنیم. هر چند در حال حاضر هم ما در تحریمهای گسترده امریکا قرار داریم و از این جهت چیز دیگری برای تحریم باقی نمانده است ولی با ادامه این روندهای مخرب حتی دور زدن تحریمها هم مشکل میشود. تورم بالای ۴۵ درصد فشار بسیار سنگینی به اقشار جامعه خصوصا محرومان و دهکهای پایین اجتماع وارد میکند و اگر مجموع روابط خارجی باز هم روند نزولی خود را طی کند و روی معیشت مردم اثرات منفی جدید بگذارد، معلوم نیست به کدام سو رهسپار خواهیم شد؟ افراطیترین دولت اسراییل روی کار آمده و تمرکز خود را روی فشار بر ایران قرار داده است، در این میان براندازان خارجنشین موقعیت را مناسب یافته و زمینه را برای تسهیل ایرانستیزی فراهم و حتی برخی از آنها بیشرمانه از حمله نظامی به ایران دفاع میکنند.
شاید برخی ایرانیان مقیم خارج ندانند و ناخواسته وارد این بازی شده باشند ولی آنها که نان این شرایط را میخورند و موقعیت خود را نزد مخالفان یکپارچگی ایران بالا میبرند دقیقا متوجه امور هستند و خوب میدانند که با اعمالشان قبل از اینکه ضربهای به جمهوری اسلامی زده باشند به کشور و خصوصا معیشت مردم لطمه وارد میکنند که جا دارد مستقلا در این زمینه بنویسیم و به افشای تبعات ضد مردمی تحرکات این دسته از فارسیزبانان بپردازیم.
اما کاملا روشن و بارها گفته شده است که اصل و اساس تحولات در هر کشوری از درون آن کشور نشات میگیرد و ما اگر بخواهیم همه ضدیتها و دسیسههای ضد ایرانی را با شکست مواجه کنیم ریش و قیچی دست خودمان است و از همین جا میتوان زمینه تهاجمات را از بین برد. به تعبیر دیگر اگر این همه مدعی کوچک و بزرگ پیدا کردهایم به واسطه خطاهای بزرگی است که در داخل صورت گرفته که عدهای تحت هیچ شرایطی حاضر به عدول از مشی خسارتبار خود نیستند. انتخابات درخشان دوم خرداد باعث شد که گروه رجوی حتی از سوی امریکا در لیست سیاه تروریستها قرار بگیرد ولی حالا مجموع حوادث به این سمت رفته است که افزون بر خروج این گروه منفور از لیست تروریستها به سرکردهاش تریبون میدهند و اتحادیه اروپا هم میرود تا نیروی مسلح یک کشور مستقل را مورد تحریم قرار دهد.
کاش در مذاکرات شورای نگهبان پیرامون ردصلاحیت کاندیداهای مجلس و ریاستجمهوری یک کارشناس بیطرف سیاست خارجی را فرا میخواندند و راجع به برگزاری آنگونه انتخابات از او پرس وجو میکردند. آیا این میزان از ردصلاحیتها که حتی افرادی، چون علی لاریجانی از آن مصون نماند، منافع ملی را در خطر نمیاندازد و به تیز شدن شمشیر ایرانستیزان منجر نمیشود؟ از یک کارشناس مورد وثوق جامعهشناس میپرسیدند که انتخابات غیررقابتی و حداقلی با امید مردم نسبت به آینده و شنیدن صدایشان از سوی مسوولان چه خواهد کرد؟ نارضایتیها را به کدام سو میبرد؟
یک اقتصاددان دلسوز و حتی همسو با اذهان خود را به مذاکرات فرا میخواندند تا با عدد و رقم نشانشان دهد که چگونه ردصلاحیتها میتواند با نرخ ارز ارتباط برقرار کند و حتی آن را تا ۴۴ هزار تومان بالا ببرد؟ در مسائل دیگر از جمله جانباختن غمگنانه مهسا امینی و دهها مساله ریز و درشت دیگر هم اگر جایگاه کارشناسی واقعی رعایت شود و نظرات علمی و نه سلیقهای و جناحی حداقل شنیده شود چه بسا چاره کار قبل از حادثه دیده شود و گرهها با دندان باز نشوند. در هر حال اکنون که دیپلماسی کشورمان در اوج انفعال عملا زمینه برای فعالیت ندارد و امکانی برای عقب راندن هجمههای گوناگون نمییابد هیچ راهی جز رجوع به مردم و کسب رضایت آنها و ایجاد امید واقعی و جلب اعتماد آنها نمیتواند کشور را بیمه کند.
همه واحقوق بشرای بیگانگان جز با هدف امتیاز گرفتن نیست، پس چه بهتر که این امتیاز را ابتدا به مردم خودمان بدهیم، بعد درهای صلح و دیپلماسی مقتدرانه را هم باز کنیم. رییس قوه قضاییه گفتند میخواهیم مردم را خوشحال کنیم، حبذا لطفا آغاز کنید، در کسب رضایت مردم گشادهدستی کنید و سرعت به خرج دهید که هیچ جای دوری نمیرود و انواع راههای آن را بلدید. آزادی هر یک از زندانیان کلی خوشحالی میآورد کما اینکه هر محدودیتی سرمایهای برای کار و فشار بیگانگان فراهم میکند.