همه ما از افراد یا موضوعاتی بیزار هستیم. اما برخی از افراد به مرحلهای میرسند که از دیگران یا شرایطی خاص چنان آزرده میشوند یا صدمه میبینند که بیزاریشان یک مرحله بالاتر رفته و به نفرت میرسد.
احساس نفرت، ادامه زندگی و تعامل روزانه با مردم را سخت و دشوار میکند و برای کنترل آن باید ترفندهایی بیاموزیم.
افراد به دلایل مختلف از دیگران متنفر میشوند. از مهمترین این دلایل میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
اضطراب: اضطراب موجب ترس، وحشت، تحریکپذیری و حتی عصبانیت میشود. اضطراب طولانی و مزمن فرد را به خشمهای کنترلنشده هدایت کرده و باعث احساس تنفر در او میشود.
اضطراب اجتماعی: اضطراب اجتماعی تعامل با مردم را دشوار میکند و در درازمدت منجر به احساساتی، چون عصبی بودن، ترس، خجالت و پریشانی میشود. برخی از افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی ممکن است به موقعیتهای اجتماعی که از پس آنها برنمیآیند با خشم و نفرت واکنش نشان دهند.
شخصیت درونگرا: درحالیکه برخی از افراد برونگرا هستند و با دیگران صمیمانه رفتار میکنند و تعامل بسیاری با افراد دارند، برخی دیگر تنهایی را ترجیح میدهند. درواقع افراد درونگرا، ارتباط با دیگر افراد جامعه را خستهکننده میدانند و وقتی در موقعیتهایی قرار میگیرند که این منطقه امن خود را از دست میدهند، بهشدت آزرده شده و احساس تنفر میکنند.
تفاوتهای ایدئولوژیکی: تفاوتهای سیاسی، مذهبی، فرهنگی یا باورها و ارزشهای اجتماعی ممکن است موجب خشم افراد شود و آنها از افرادی که مانند آنها نمیاندیشند، متنفر شوند. وقتی افراد در برابر افراد مخالف عقایدشان قرار میگیرند، احساساتی، چون خشم و در نهایت تنفر در آنها به وجود میآید.
حسادت به داشتههای دیگران: برخی از افراد ممکن است تصور کنند، منصفانه نیست دیگران داراییهای داشته باشند که او نمیتواند داشته باشد.
برتر دانستن خود یا تحقیر شدن: برخی از افراد، فرد یا گروهی را پستتر از خود میدانند و در دل از آنها نفرت دارند. یا برعکس دیگران، او را تحقیر کرده و رفتار نامناسبی با او داشتهاند. این افکار و احساسات موجب برانگیخته شدن تنفر میشوند.
علاوهبر دلایل فوق، برخی از افراد هم در خانه، کنار والدینی بزرگ شدهاند که احساساتی پر از خشم و نفرت داشتهاند یا در جامعهای که در آن همیشه نفرتپراکنی میشود، زندگی میکنند. این رفتارها، آنها را هم به سمت احساس نفرت از دیگران داشتن سوق میدهد و حتی گاهی بهخوبی نمیدانند چرا از دیگران نفرت دارند.
نفرت در مقایسه با احساسات ناخوشایند دیگر مثل، عصبانیت یا ناامیدی، احساسی بسیار قوی است و باعث میشود که فرد نتواند با دیگران ارتباط سازنده یا همدلی داشته باشد. همچنین نفرت موجب احساس انزجار از کسی یا چیزی میشود. اگر نتوانید با دیگران ارتباط موثر داشته باشید، بهمرور از تواناییهای شناختی و عاطفیتان کاسته میشود.
تنفر، احساس ناخوشایندی است که انرژی عاطفی بسیاری را هدر میدهد. معمولا فردی که احساس تنفر دارد، برای رهایی از این حس عذابآور و تسکین خود، دست به رفتارهای ناسالم میزند. از این رفتارها میتوان به خوردن فستفود و خوراکیهای مضر، مصرف نوشیدنیهای الکلی یا سوءمصرف مواد اشاره کرد.
بیشتر مواقع احساس تنفر، فرد را از فعالیتهای سالمی، چون ورزش، وقت گذراندن با خانواده و دوستان دور میکند.
درضمن این احساس مخرب، واکنش مبارزه یا فرار سیستم عصبی سمپاتیک فرد را تحریک میکند و این وضعیت در درازمدت او را به بیماریهای اضطراب مزمن و در نتیجه التهاب سیستماتیک مبتلا میکند؛ بنابراین احساس تنفر، بیش از اینکه به دیگران صدمه بزند، به روح و جسم فرد دارای این احساس ضربههای سختی میزند.
با چند ترفند ساده میتوان احساس نفرت را مهار کرد و از عوارض آن در امان ماند:
پرهیز از تفکر «همه یا هیچ»: اگر تنفرتان از دیگران ریشه در اختلافنظر با آنها دارد، یادتان بماند که میتوانید با دیگران اختلافنظر داشته یا حتی از آنها عصبانی باشید، اما احساس تنفر نکنید. چراکه بهشدت مخالف باورهای دیگران بودن به معنای بد بودن افرادی نیست که با آنها مخالف هستید. به این نوع تفکر، «همه یا هیچ» میگویند که کاملا غیرمنطقی است. دایم به خودتان یادآوری کنید، نفرتتان به موضوع و باور مورد نظر مرتبط است و ربطی به شخص معتقد به آن باور ندارد.
پرهیز از تعمیم: اگر نفرت شما از دیگران، متوجه گروهی از افراد از نژاد، منطقه یا مذهب خاصی باشد، رفتارتان کاملا غیرمنطقی است. زیرا در حال تعمیم دادن هستید. نمیتوان گروهی از افراد را در دسته «بدها» قرار دهید و مردم را براساس ویژگیهای جمعیتشناختی و جغرافیایی قضاوت کنید.
تمرین همدلی: توجه به نکات ظریف و همدلی با دیگران پادزهر افکار غیرمنطقی است. خیلی مهم است که درک کنید، افراد بد یا خوب نیستند. اگرچه کار آسانی نیست، هر بار که به رفتار یا باور فردی فکر میکنید، خودتان را جای او بگذارید. همانطور که شما برای باورها و رفتارهای خود دلایلی دارید، دیگران هم دلایل خود را دارند.
مراقبت از خود: برطرف ساختن نیازهای خود را در اولویت اول خود قرار دهید. مثلا، اگر دایما مضطرب هستید، پس باید تغییری در زندگیتان ایجاد کنید و مهارتهای بهتر مقابله با اضطراب را بیاموزید. اگر درونگرا هستید، پس باید حد و مرزهایی تعیین کنید و برای دیگران خطوط قرمزتان را مشخص کنید. بدینترتیب احساس آرامش بیشتری میکنید و کمتر گرفتار احساس مخرب نفرت میشوید.
مشاوره و درمان: اگر نمیدانید چرا گاهیاوقات یا همیشه از کسی یا چیزی متنفر هستید، نزد مشاور و روانشناس رفته و مشکلتان را با او مطرح کنید. با کمک او میتوانید احساسات خود را کاملا درک کرده و دریابید چرا احساس نفرت دارید. درضمن این روش به شما کمک میکند، با دیگران همدلی بیشتری داشته باشید و روابط سالمی با آنها برقرار کنید. در عین حال توانایی مهارتهای مقابله با احساس نفرت را هم بهتر داشته باشید.
با استفاده از ترفندهای فوق میتوانید جسم و روحتان را از صدمات احساس تنفر در امان نگهدارید.