صدها تن بر اثر کاهش دمای هوا جان خود را از دست دادهاند و سوء تغذیه بیداد میکند، زیرا ممنوعیت دولت طالبان برای کارکنان زن کمکهای بینالمللی را با مشکل مواجه ساخته است.
فرارو- هنگامی که دمای هوا در ماه گذشته در روستای محل زندگی "نیاز محمد" به زیر صفر رسید این پدر که صاحب سه فرزند است برای گرم نگه داشتن خانواده خود تلاش کرد. یک شب سرد هر چوب و درختچهای را که جمع کرده بود در اجاق چوبی کوچک شان قرار داد. او زبالههایی را که ممکن بود بسوزند را جمع آوری کرد پنجرهها را با برزنتهای پلاستیکی پوشاند و پسر دو ماهه اش را نزدیک سینه اش نگه داشت. با این وجود، سرما بیرحم بود. بادهای یخ زده از شکاف دیوارها به داخل خانه میوزیدند. یخ در سراسر اتاق رخنه کرد: پنجرهها، سپس دیوارها را پوشانده بود سپس پتوی ضخیم قرمزی که دور پسرش پیچیده بود. به زودی نوزاد در آغوش اش ساکت شد. اشک هایش تبدیل به یخی شد که به صورت اش چسبیده بود. او تا صبح جانش را از دست داده بود. محمد ۳۰ ساله با تشریح جزئیات آن شب وحشتناک به خبرنگار روزنامه "نیویورک تایمز" میگوید: "سرما او را از من گرفت".
به گزارش فرارو به نقل از نیویورک تایمز، افغانستان گرفتار زمستانی است که هم مقامهای افغان و هم نیروهای گروههای امدادی آن را دشوارترین زمستان در بیش از یک دهه گذشته توصیف میکنند و میلیونها نفر را که در حال حاضر از یک بحران انسانی رنج میبرند. تاکنون بیش از ۱۶۶ نفر بر اثر هیپوترمی یا سرمازدگی جان شان را از دست داده اند و بیش از ۲۲۵ هزار راس دام بر اثر سرما تلف شده اند. با توجه به این که کلینیکها و بیمارستانهای سراسر کشور تحت فشار ناشی از انبوه مراجعه کنندگان قرار گرفته اند تلفات انسانی افزایش یافته و پزشکان و پرستاران بیماران ناشی از سوء تغذیه، و صدمات درمان نشده را در اولویت قرار نمیدهند.
علیرغم آن که افغانستان دهها سال است که بلایای طبیعی و ناامیدی اقتصادی را متحمل شده سرمای شدید زمستان در سال جاری لحظهای بسیار دشوار را ایجاد کرده است.
در اواخر ماه دسامبر دولت طالبان زنان را از کار در اکثر سازمانهای کمک رسان محلی و بین المللی منع کرد که باعث شد آنان بخش عمدهای از عملیات خود را به حالت تعلیق درآورند و این امر باعث قطع شدن راه نجات و امدادرسانی برای جوامع وابسته به این کمکها شد.
علیرغم هفتهها مذاکره بین مقامهای نهادهای بشردوستانه و دولت افغانستان به نظر میرسد که رهبری ارشد طالبان تمایلی به لغو این ممنوعیت ندارد. این امر باعث شده است که جامعه مددکاری درباره چگونه واکنش نشان دادن به این موضوع دچار اختلاف نظر درونی شود: قطع کمک به میلیونها نیازمند یا تلاش برای ادامه کار بدون حضور زنان در صفوف خود.
مقامهای طالبان میگویند که وزارت مدیریت حوادث طبیعی افغانستان تلاش کرده است تا این شکاف را پر کند و با سازمانهای محلی همکاری میکند تا مقداری کمکهای غذایی و نقدی ارائه کند.
با این وجود، این پاسخ به دلیل دشواری دسترسی به جوامع دوردست (برخی مناطق تنها از طریق بالگرد نظامی قابل دسترسی هستند) و تحریمهای مالی از سوی دولتهای خارجی با مشکل مواجه شده است.
در هفتههای اخیر برخی از سازمانهای غیر دولتی با مقامهای محلی مذاکره کرده اند تا از این ممنوعیت برخوردار شوند و به آنان اجازه داده اند تا با امدادگران زن در استانهای خاص به فعالیت خود ادامه دهند.
با این وجود، بسیاری از اهدا کنندگان کمک و خدمات به افغانستان به دلیل تبعیضی که از سوی مقامهای آن کشور علیه زنان در عرصه اشتغال و تحصیل اعمال شده از ارائه کمک بیشتر خودداری نموده اند. به گفته دیپلماتها و کارکنان نهادهای بین المللی بشردوستانه برخی از دولتهای اروپایی کاهش بیشتر کمکهای مالی برای افغانستان را در دستور کار قرار داده اند.
تاثیرات کاهش موقت کمکها پیشتر در سراسر افغانستان احساس شده بود زمانی که پس از خروج نیروهای غربی در آگوست ۲۰۲۱ میلادی از آن کشور افغانستان دچار بحران انسانی شد. اندکی پس از آن، تحریمها بخش بانکی را فلج کرد قیمت مواد غذایی افزایش یافت و بیمارستانها مملو از کودکان سوء تغذیه شدند. طبق گزارش سازمان ملل متحد امروزه حدود نیمی از جمعیت ۴۰ میلیونی این کشور با سطوح بالقوه تهدید کننده زندگی از ناامنی غذایی مواجه هستند. از این تعداد شش میلیون نفر در آستانه قحطی هستند.
در ناحیه محل زندگی محمد در ولسوالی قادس در شمال غربی افغانستان، دمای پایین مردم را که قبلا در حاشیه امکان بقا زندگی میکردند ویران ساخت. در سالیان اخیر مردم آن مناطق از خشکسالی فلج کننده رنج برده اند و مزارع و حیوانات شان از بین رفته و تلف شده اند. زمین لرزهای در سال گذشته آن منطقه از افغانستان و کل روستاهای آن را تخریب کرد. پس از فروپاشی دولت تحت حمایت غرب به دنبال سقوط اقتصاد افغانستان بسیاری از مردان در ولسوالی قادس به هرات رفتند یک مرکز اقتصادی در حدود ۱۶۰ کیلومتر دورتر از آن ولسوالی و عدهای از آنان نیز در حستجوی کار به ایران رفتند. تعداد کمی از آنان توانستند در ایران کار پیدا کنند.
هنگامی که اولین موج سرما در ماه گذشته به آن منطقه رسید پانصد بیمار در روز با ذات الریه و سایر بیماریهای ناشی از سرمایه گذاری به کلینیک بهداشتی منطقه مراجعه میکردند. "گل قدیسی" ۶۲ ساله تقریبا یک ماه را به طرز ناامیدکنندهای در تلاش برای درمان نوه یک ساله اش بود نوهای که بی امان سرفه میکرد. با این وجود، جادهها به دلیل بارش بیش از اندازه برف مسدود شده بود و امکان حرکت خودروها برای انتقال بیمار به کلینیک یا بیمارستان وجود نداشت.
او سرانجام موفق شد نوه اش را به بیمارستان منطقهای هرات برساند جایی که بخش مراقبتهای ویژه کودکان که توسط پزشکان بدون مرز اداره میشود شلوغ شده و با تعداد بیمارانی بیش از ظرفیت مشغول به کار بود. نوه اش در آستانه مرگ قرار گرفته بود.
او به "نیویورک تایمز" میگوید: "این زمستان بدترین زمستانی بود که تاکنون تجربه کرده بودیم". در افغانستان بحرانهای همزمان از جمله فروپاشی اقتصادی، سوء تغذیه و سرمای هوای وحشیانه پس از پایان جنگ طولانی در سال ۲۰۲۱ میلادی هرگونه تسکین درد را ناممکن ساخته است.
"چمن گل" مادر سه دختر که در دهه سوم زندگی اش به سر میبرد میگوید: "ما خوشحال شدیم که نبردها به پایان رسیده است، اما مشکل این است که اکنون پول برای خرید غذا یا چوب برای گرم نگه داشتن مان نداریم".
او اشاره کرد که پسرش هفت سال پیش توسط سربازان دولت تحت حمایت غرب کشته شد. او میگوید دولت وقت افغانستان ادعا کرده بود پسرش از طالبان حمایت کرده بود. پسرش ۱۲ ساله بود. دو سال پس از آن همسرش که نان آور خانواده بود در خیابان به ضربه گلوله هدف حمله قرار گرفت و خانه نشین شد. گل و اعضای خانواده اش در خانهای در یک اتاق زندگی میکنند که پیاده ۱۰ دقیقه تا خیابان اصلی شهر فاصل دارد. آنان کود میسوزانند و در بیرون از خانه در یک اجاق گاز ساخته شده برای گرما کود را نگهداری میکنند.
زمانی که هوا سرد شد بزرگان روستا تلاش کردند برای گل و سایر نیازمندان غذا تهیه کنند. با این وجود، اکثر والدین در ان ناحیه به قدری از نظر در اختیار داشتن نان و برنج در مضیقه بودند که از قبل وعده غذایی شان را حذف میکردند تا بتوانند به فرزندان شان غذا بدهند. چیزی برای به اشتراک گذاشتن باقی نمانده بود.
یک بعدازظهر دیگر ناحیه در حال آماده شدن برای سرمایی دیگر بود. مردان تپههای مجاور برای گرم کردن خانه هر آن چه میتوانستند تهیه میکردند. بزرگان ناحیه دیوانه وار به چوپانانی که با گلههای شان رفته بودند تلفن زدند و به آنان گفتند که بازگردند.
"رحیمی" چوپانی ۶۰ ساله سه روز در جریان یک سفر برنامه ریزی شده شش روزه بود تا زمینی را بیابد که گوسفندان اش بتوانند در آنجا چرا کنند. با این وجود، او تماس هشدار دهنده را دریافت کرد. او نگران سرنوشت گله خود است و میگوید قیمت خوراک دام در بازار محلی در ماههای اخیر افزایشی دو برابری داشته است. او سرفه میکرد سرفهای که روز به روز بدتر میشد و ۱۳ راس گوسفند از مجموع ۸۰ گوسفندش پیشتر بر اثر سرما تلف شده بودند ضرری تقریبا ۳۰۰۰ دلاری که زندگی خانواده اش را نیز تهدید میکرد. او میگوید: "از دست دادن گوسفند مانند از دست دادن یکی از اعضای خانواده است. این تمام چیزی است که ما داریم. "