اگر هدف امیر عبداللهیان، از به میان کشیدن بحث توافق بر سر تبادل زندانیان با آمریکا، در قالب همیاری تیم اقتصادی دولت بوده، به جرات میتوان گفت که مسیر اشتباه بوده است. اقتصاد، پدیدهای نیست که با چند پالس دگرگون شود یا تاثیرات عمیقی را تجربه کند. شاید مخابره پالسهای مثبت، در کاهش نرخ ارز اثرگذار باشد اما بدون تردید، اقتصاد در سطح کلان هوشمندتر و پیچیدهتر از آن است که با مخابره چند پالس تحولات شگرف را تجربه کند
فرارو– حسین امیر عبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان در اظهاراتی از توافق با آمریکا برای «تبادل زندانیان» خبر داد و گفت: «اگر همه چیز خوب پیش برود ما شاهد تبادل زندانیان خواهیم بود.» این سخنان همچون یک بمب خبری به سرعت در سانههای داخلی و خارجی بازتاب گستردهای را به همراه داشت، اما نقطه عطف ماجرا بعد از واکنش رسمی دولت آمریکا به اظهارات امیرعبداللهیان بود.
به گزارش فرارو، ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در واکنش به اظهارات امیرعبداللهیان، تبادل زندانیان را یک «دروغ بیرحمانه» توصیف کرد که تنها رنج خانوادههای زندانیان را افزایش میدهد. همچنین، بیانیه جداگانه شورای امنیت ملی کاخ سفید، این ادعای ایران را «کذب» خواند. واکنش منفی وزارت خارجه آمریکا به خبر تبادل زندانیان، بلافاصله موجی از انتقادات نسبت به رئیس دستگاه دیپلماسی سرازیر شد. حالا اینکه هدف امیر عبداللهیان از ایراد این اظهارات چه بوده و واکنش نسبتا شدیداللحن واشنگتن به این موضوع، چه پیامدهای دارد، در مقام مسالهای جدی قابل طرح است.
برخیها اخیرا این فرضیه را مطرح میکنند که دستگاه دیپلماسی کشور در خدمت تیم اقتصادی دولت قرار گرفته تا بتواند در کنترل بیثباتیهای ارزی و مالی یاریرسان پاستور باشد. بدین معنا که هدفگذاری دستگاه دیپلماسی این است که با مخابره پالسهای مثبت از تنشزدایی و نزدیک شدن به احیای برجام، بر کاهش نرخ ارز در داخل یاری برساند؛ همانند تاثیرات اخیر توافق با عربستان برای از سرگیری روابط دوجانبه.
اگر هدف امیر عبداللهیان، از به میان کشیدن بحث توافق بر سر تبادل زندانیان با آمریکا، همیاری با تیم اقتصادی دولت بوده، به جرات میتوان گفت که مسیر اشتباه بوده است. اقتصاد، پدیدهای نیست که با چند پالس دگرگون شود یا تاثیرات عمیقی را تجربه کند. شاید مخابره پالسهای مثبت، در کاهش نرخ ارز اثرگذار باشد، اما بدون تردید، اقتصاد در سطح کلان هوشمندتر و پیچیدهتر از آن است که با مخابره چند پالس تحولات شگرف را تجربه کند. واقعیت امر این است که برای بهبود وضعیت اقتصادی ایران نیازمند سرمایهگذاری خارجی، افزایش صادرات نفتی و غیرنفتی، بازگشت ارز به کشور و به اصلاح مدیریت کلان اقتصادی در کشور هستیم.
شاید هدف دیگر، رئیس دستگاه دیپلماسی این بوده باشد با مخابره خبر تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا، روند احیای میز مذاکرات و توافق هستهای را تسریع ببخشد. اگر هدف نیز این بوده باشد، مجددا این نقد قابل طرح است که در صورت نفی این گزاره از سوی مسئولان سیاست خارجی خارجی آمریکا، به مراتب شاهد تاثیرگذاری برعکس در این حوزه خواهیم بود.
عموما عرف دیپلماسی این است که یک توافق میان دو کشور با هر درجه از اهمیت و اولویت، تا لحظه نهایی شدن رسانهای و به شکل رسمی اعلام نشود. حتی اگر فرض را بر آن بگذاریم که بر خلاف رویکرد منفی کاخ سفید، توافقات اولیهای میان تهران و واشنگتن بر سر تبادل زندانیان صورت گرفته، رویه درست این بود که تا لحظه نهایی و قطعی شدن، اعلام رسانهای آن به تعویق میافتاد.
تعجیل یا فضاسازی پیرامون یک موضوع بیشتر در حیطه کنشورزی رسانهها قرار دارد و نه شخصیتهای سیاسی رسمی. حتی در مقطع کنونی این انتظار وجود دارد که وزیر امور خارجه یا سخنگوی وزارت امور خارجه، پیرامون اظهارات مقامهای آمریکایی در رد اظهارات امیرعبداللهیان شفافسازی کنند.
پیامد قطعی خبررسانی از موضوع تبادل زندانیان و رد آن از سوی آمریکاییها، وارد شدن لطمه به اعتبار دستگاه دیپلماسی بوده است. اینکه ارشدترین مقام دستگاه سیاست خارجی خبر مهمی همچون توافق برای تبادل زندانیان را اعلام کند و در فاصلهای کوتاه از طریق طرف دوم به شدیدترین لحن ممکن انکار شود، به هیچ عنوان برای پرستیژ بینالمللی ایران مناسب نیست.
این انتظار وجود دارد، در آینده مسئولان دستگاه دیپلماسی و در صدر آنها شخص حسین امیر عبداللهیان، در اطلاعرسانیها دقت و تامل بیشتر داشته باشند، تا شاهد تکرار رخداد اخیر نباشیم. به طور حتم، در این بین مساله شخص مطرح نیست، بلکه آنچه که سلب اعتبار میشود، جهه ملت بزرگ ایران است.