bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۶۱۷۱۱۱
مهدی مطهرنیا در گفتگو با فرارو:

معانی مختلف میانجی‌گریِ چین در توافق ایران و عربستان

معانی مختلف میانجی‌گریِ چین در توافق ایران و عربستان

چین که در عرصه بین المللی از تاریخ و تمدنی بزرگ برخودار بوده است، امروز می‌خواهد به عظمت خود به گونه‌ای دست یابد که در مقابل یک امپراتوری تازه به دوران رسیده (آمریکا)، اما بسیار قوی‌تر از امپراتوری‌های گذشته، گوی سبقت را برباید. این معنا موجب می‌شود که بسیاری هر آنچه که چین انجام می‌دهد را به عنوان مسائل مهم بین المللی و در قالب رقابت‌های راهبردی آن با آمریکا مورد توجه قرار دهند

تاریخ انتشار: ۱۴:۱۳ - ۲۴ اسفند ۱۴۰۱

فرارو- مدت زمان زیادی از اعلام حصول توافق میان ایران و عربستان جهت از سرگیری روابط دیپلماتیک میان خود و بازگشایی سفارتخانه‌هایشان در خاک یکدیگر نمی‌گذرد که جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای منطقه‌ای و بین‌المللی، مانور گسترده‌ای را در این رابطه در پیش گرفته‌اند و تحلیل و تفسیرهای مختلفی را مطرح می سازند.

به گزارش فرارو؛ در این راستا، ناظران و تحلیلگران مختلف هر کدام سعی دارند تا جنبه‌ای خاص و جدید از تحول مذکور را به بحث و بررسی بگذارند و از منظری راهبردی به تحلیل این رویداد بپردازند. با این حال، یکی از مسائلی که در بحبوحه طرح تحلیل و تفسیرهای مختلف در مورد حصول توافق میان ایران و عربستان، توجهات گسترده‌ای را به سمت خود جلب کرده، موضوعِ میانجی‌گری چین در قالب معادله مذکور است.

بسیاری سعی داشته‌اند که به واکاوی معانی مختلف این اقدام و کنش چین در قالب روابط دو قدرت مهم جهان اسلام بپردازند و به این پرسش اساسی پاسخ دهند که چین چه اهداف راهبردی را از تحرک اخیرش در میانجی‌گری موفق میان تهران-ریاض هدفگذاری کرده است؟ از سوی دیگر، عده‌ای سعی دارند به این سوال بنیادین پاسخ دهند که معانی میانجی‌گری چین در تحول مذکور از چشم انداز رقابت میان قدرت های جهانی در عرصه نظام بین الملل چیست؟ آیا اساساً می توان کنشِ موفق چین در این رابطه را نمودی از یک نقطه عطف بزرگ در قالب فعالیت ها و سیاست قدرت های بزرگ در قبال منطقه خاورمیانه به حساب آورد؟

بررسی کارشناسانه و دقیق این قبیل پرسش‌ها به طور خاص از این نظر اهمیت دارد که می تواند حامل سیگنال‌ها و پالس‌هایی روشن برای کشورمان در روزها و ماه‌های آتی باشد. نباید فراموش کنیم که چین به عنوان یک قدرت بزرگ جهانی، ساختار و سیاست‌هایی پیچیده در عرصه سیاست خارجی‌اش دارد و البته که در قالب مسائلی همچون تنش‌زدایی از روابط ایران و عربستان، اهداف چندگانه‌ای را نیز دنبال می کند و البته که بی توجه به منافع ملی خود نیز نمی باشد.

از این رو، فرارو در گفتگو با مهدی مطهرنیا، استاد علم سیاست و کارشناس حوزه سیاست خارجی، به واکاوی ابعاد مختلف معانی، محرک ها و اهداف کنشگری اخیر چین در قالب میانجی گیری میان ایران و عربستان و تسهیل روند حصول توافق جهت عادی سازی روابط دو طرف پرداخته است.

میانجی‌گری چین با هماهنگی‌ در باشگاه قدرت‌های جهانی

واکاوی معانی مختلف میانجی‌گریِ چین در چهارچوب توافق اخیر ایران و عربستانمهدی مطهرنیا استاد علم سیاست و کارشناس حوزه سیاست خارجی، در رابطه با معنای میانجی‌گری چین در قالب توافق اخیر ایران و عربستان جهت احیای روبط دیپلماتیک‌شان گفت: «چین کشوری است که دارای سابقه تاریخی دیرینه و کهن است و از جایگاه قابل توجهی در فرهنگ و تمدن بشری برخوردار است. به هر تقدیر چین جزء امپراطوری‌های باستانی و جزء پنج حوزه تمدنی بازمانده از عصر کلاسیک حیات بشر به حساب می آید. از این رو، اکنون چین با اتکا به بزرگی و عظمت تاریخی خود به رقابت با کشوری همچون آمریکا می‌پردازد. کشوری که حدودا ۲۳۰ سال از زمان تاسیسِ آن می‌گذرد».

وی افزود: «اگرچه ایالات متحده آمریکا از نظر جغرافیایی، حدودا نیمی از یک قاره را تشکیل می‌دهد و کانادا را نیز تا حد زیادی تحت نفوذ خود دارد (در آمریکای شمالی)، با این حال، کشوری است که از زمانی که از سال ۱۷۸۹ به طور عینی رسمیت یافته تا سال ۲۰۲۳ که اکنون در آن هستیم، قریب به ۲۳۰ سال تاریخ دارد و اکنون چین با آن رقابت‌های جدی را جهت کسب موقعیت برتر در نظام بین الملل دارد. چینی‌ها به قدری جدی در این حوزه عمل کرده اند که برخی از ناظران و تحلیلگران معتقدند که چین در حال کنار زدن آمریکا است».

مطهرنیا تصریح کرد: «این معنا از منظر تفسیر تاریخی بسیار مهم است. از این رو، چین که در عرصه بین المللی از تاریخ و تمدنی بزرگ برخودار بوده است، امروز می‌خواهد به عظمت خود به گونه‌ای دست یابد که در مقابل یک امپراتوری تازه به دوران رسیده (آمریکا)، اما بسیار قوی‌تر از امپراتوری‌های گذشته، گوی سبقت را برباید. این معنا موجب می‌شود که بسیاری هر آنچه که چین انجام می‌دهد را به عنوان مسائل مهم بین المللی و در قالب رقابت‌های راهبردی آن با آمریکا مورد توجه قرار دهند».

وی گفت: «زمانی که چین وارد معادله تهران-ریاض و تنش زدایی از روابط آن‌ها می‌شود، کاملا طبیعی است که این مساله حساسیت‌های زیادی برانگیزد. موضوعی که در مدت اخیر و پس از حصول توافق ایران و عربستان جهت ازسرگیری روابط دیپلماتیکشان با میانجی‌گری چین به وضوح قابل مشاهده بوده است».

این استاد علم سیاست در ادامه گفت: «در تحلیل دیگر، چین یک کشور دارای سابقه تمدنی بالا است که در حوزه‌های مختلف منطقه‌ای و بین المللی در حال کنشگری و رقابت فعال است. گرچه امروز گفته می‌شود که چین به دنبال رویه‌ها و فعالیت‌های استعمارگرایانه نیست با این حال باید توجه داشت که چین نیز قدرت خود را بر محیط‌های پیرامونی‌اش استوار ساخته و تا زمانی که قدرت داشته و دارد، از این امتیاز در ارتباط با دیگران بهره می‌برد».

وی خاطرنشان کرد: «امروز چین طلایه دار و میراث دار مائوئیسم در عصر جدید است که تنه به تنه مارکسیسم و لنینیسم می‌زند و اگرچه با آن‌ها یکی و همسان نیست با این حال، در یک مجموعه و در کنار ایدئولوژی‌های مذکور قرار می‌گیرد. چین در دوره مائوئیستی هنوز هم علی رغم وقوع تغییرات سیاسی، اقتصادی، و جهت گیری‌های فرهنگی خود، رگه‌های اصلی ایدئولوژی مذکور را حفظ کرده است. از این رو می‌بینیم که چین با این سوابق اکنون میانجی گری میان دو قطب مرکزی جهان اسلام را انجام می‌دهد».

وی ادامه داد: «ایرانی که یک حکومت برگرفته از اسلام شیعی با مرکزیت امامت و ولایت را دارد و عربستانی که به هر تقدیر خود را مرکز خلافت اسلامی می‌داند، دو قطب مذکور هستند. جالب است که میان این دو قطب جهان اسلام، این چین است که برای بازگشایی سفارتخانه و روابط دیپلماتیک میانجی گری می‌کند. این مساله قطعا معانی خاص خود را دارد و کنشگری چین در این رابطه انعکاس‌های خاص خود را دارد».

این کارشناس حوزه سیاست خارجی گفت: «سومین سطح تحلیل در مورد تحرکات اخیر چین در چهارچوب میانجی‌گری میان ایران و عربستان، مرتبط با مفهوم "باشگاه قدرت در جهان" است. باشگاه قدرت در واقع اتحاد میان اعضای رقیب در عرصه قدرت جهانی را بر می‌سازد. در باشگاه قدرت، ایالات متحده آمریکا، انگلستان، فرانسه، روسیه، چین، و آلمان قرار دارند. این دسته از کنشگران با یکدیگر رقابت بسیار شدیدی را دارند و این رقابت به حدی است که حتی دوستی نزدیک میان کشور‌های مذکور می‌تواند نمودی عینی از خطرناک‌ترین دشمنی‌ها نیز باشد».

وی گفت: «امروز اگر از من به عنوان یک تحلیلگر مسائل بین المللی بپرسند که خطرناک‌ترین دشمن آمریکا در نظام بین الملل کیست؟ من در پاسخ می‌گویم که انگلستان و نَه چین و یا روسیه. با این حال، علی رغم اینکه در میان اعضای باشگاه قدرت جهان رقابت‌های جدی برقرار است، با این حال، آن‌ها همکاری‌های تنگاتنگی را نیز با هم جهت حراست از ساختار کلی مطلوبِ باشگاه قدرت در عرصه نظام بین الملل دارند».

مطهرنیا تصریح کرد: «حتی میان واشینگتن و پکن نیز ما شاهد این مساله هستیم و این خود کاملا معنادار است. در این فضا، شاهدیم که تهدیدات اسرائیل علیه ایران افزایش یافته و همین عربستانی که با ما روابط خود را عادی‌سازی می‌کند، پیشتر روابط نزدیک و پشت پرده‌ای را با اسرائیل تعریف کرده و حریم هوایی اش را به روی هواپیما‌های اسرائیلی بازگشایی کرده است و البته که متحدان سعودی‌ها در حاشیه خلیج فارس نیز با اسرائیل ارتباط نزدیکی را پیدا کرده اند. در این فضا، ائتلاف عربی-عبری با حمایت غرب رشد کرده است».

این استاد علم سیاست گفت: «جالب اینکه این رخداد‌ها با نزدیکی میان چین و اسرائیل و چین با عربستان و دیگر کشور‌های عرب حاشیه خلیج فارس نیز همزمان شده‌اند. از این رو، اگر این نکته را بپذیریم که چین به عربستان سعودی و اسرائیل نزدیک شده و در عین حال در موضوع جزایر سه گانه نیز پس از مدت زمان کمی از گرم شدن روابطش با کشور‌های حاشیه خلیح فارس، به نفع آن‌ها موضع گیری می‌کند و این تحولات در فضای اوج گیری تهدیدات اسرائیل و دولت نتانیاهو علیه ایران که به طور خاص از تریبون تلویزیون مورد حمایت سعودی‌ها یعنی "ایران اینترنشنال" رخ می‌دهد، باید این نکته را از خود بپرسیم که آیا اگر اسرائیل به تاسیسات اتمی کشورمان حمله کند، ایران می‌تواند حوزه‌های انرژی جهان را تهدید کند؟»

مهدی مطهرنیا در پایان گفت: «فراموش نکنیم که تضمین انرژی و امنیت آن در باشگاه قدرت جهانی با همراهی‌های چین صورت گرفته و قطعی شده و من به عنوان یک تحلیلگر نمی‌توانم بپذیرم که مثلا چینی‌ها بدون هماهنگی با اعضای موثر باشگاه قدرت جهان، به صورت انفرادی قدم در مسیر تنش زدایی میان ایران و عربستان سعودی گذاشته باشند.

اگرچه من معتقدم هر حرکت خردورزانه منطقی و به دور از مواضع صرف کلامی در حوزه سیاست خارجی کشورمان، کاملا پذیرفته شده و مبارک است. آنچه که نفع ملت ایران است این نکته می‌باشد که خرد‌ورزی سیاسی به جای کام محوری سیاسی در عرصه سیاست خارجی ایران حاکم شود با این حال، به یاد داشته باشیم که اگر وارد بازی‌های باشگاه قدرت در جهان شویم، هیچ راهی جز این نداریم که تا پایان بازی را برویم».

bato-adv
bato-adv
bato-adv