فدراسیون بارها عنوان کرده که میخواهد با استناد به نظرسنجیها به حرف مردم احترام گذاشته و سراغ یک سرمربی خارجی برود. حاصل این احترام شد انتخاب یک مربی داخلی.
روزنامه شرق نوشت: امیر قلعهنویی، سرمربی جدید تیم ملی ایران، این روزها تمرکزش را برای دعوت از بازیکنان به اردوی تیم ملی برای حضور در دیدارهای فیفادی گذاشته است. اگرچه پیش از انتخاب او، فدراسیون فوتبال دو دیدار با عراق و روسیه را در برنامه گنجانده بود، ولی با انصراف عراق، فقط روسیه در دسترس مانده و اخیرا عنوان شده که فدراسیون به همراه امیر قلعهنویی در تلاش هستند تا تیم دیگری را هم به عنوان حریف تدارکاتی انتخاب کنند.
تا آن زمان شاید جذابترین فعل، نگاه به دعوت از بازیکنانی باشد که قلعهنویی برای حضور در تیم ملی دارد. اگرچه بعید است او بتواند اسکلت اصلی تیم ملی را که همگی بازیکنانی نامآشنا و البته لژیونر هستند، تغییر دهد، ولی با دعوت از چندین چهره جدید و جوان رفتهرفته این تیم را آماده پوستاندازی میکند. در همین راستا انتظار میرود برای اردوی پیشرو، بیش از چند بازیکن جوان به اردو فراخوانده شوند تا انتقال از نسل کهنه به نو مهیا شود.
در کنار این مورد، موضوع دیگری که این اواخر زیر ذرهبین رفته مربوط به دستیاران امیر قلعهنویی در تیم ملی است. انتخابی که به نظر میرسد محصولی متفاوت باشد، چون قلعهنویی در نظر دارد سه دستیار خارجی به همراه دو یا سه دستیار ایرانی به کادر فنیاش اضافه کند. از آنجا که انتخاب دستیار همواره یکی از حقهای طبیعی سرمربی است، نمیتوان برای قلعهنویی نسخهای پیچید یا انتخابهای احتمالیاش را زیر سؤال برد؛ با وجود این، میشود از نگاه و اعتقاد خود امیر قلعهنویی بخشی از این ماجرا را به چالش کشید.
امیر قلعهنویی در تمامی سالهایی که هدایت تیم ملی به دست مربیان خارجی سپرده شده، از منتقدان درجه یک آنها بوده است. او همیشه اعتقاد داشته که به مربی ایرانی بها داده نمیشود و حرف «چشم آبی»ها بیشتر برش دارد. قلعهنویی پا را هم فراتر گذاشته و به افراد و رسانههایی که از حضور سرمربی و مربی خارجی در فوتبال ایران حمایت کردهاند حمله کرده و آنها را «اجنبیپرست» توصیف کرده است. اگرچه استفاده از دانش مربیان برتر فارغ از ملیتشان میتواند برگ برنده و ابزاری برای پیشرفت باشد، ولی سرمربی جدید ایران بارها از منتقدان جدی این امر بوده و به توانایی مربیان داخلی اذعان داشته است.
در این بین، ولی خود قلعهنویی هم از اعتقاداتش ظاهرا عدول کرده و حالا در نظر دارد سه مربی خارجی به کادر اضافه کند. ناگفته پیداست که این امر تضاد فاحشی با اندیشههای پیشین این مربی دارد. حالا که نیمکت سرمربیگری تیم ملی ایران برخلاف وعدههای مکرر فدراسیون فوتبال به یک مرد ایرانی سپرده شده، چه اصراری است که امیر قلعهنویی به سمت مربیان خارجی برود؟ او در همین لیگ کار کرده و بارها اصرار داشته است که توانایی برخی از مربیان داخلی به اندازه خارجیهاست و نیازی به حضور خارجیها در تیم ملی نیست. حالا بهترین زمان برای قلعهنویی است تا نشان دهد حرفهایش از روی حب و بغض نبوده و پای اعتقاداتش بایستد.
بدیهی است که اگر فدراسیون فوتبال به این نتیجه رسیده که امیر قلعهنویی تمامی فاکتورهای لازم برای نشستن روی نیمکت سرمربیگری تیم ملی را دارد، مربیان شایسته دیگری هم هستند که میتوانند روی همین نیمکت کنار قلعهنویی بنشینند. گو اینکه در همین ماجرا هم اتفاق عجیبی رخ داده و اگر فدراسیون فوتبال تن به همکاری با مربی خارجی دهد، بخشی از بیانیه و صحبتهای فدراسیون و مهدی تاج به عنوان رئیس را زیر سؤال برده است.
فدراسیون بارها عنوان کرده که میخواهد با استناد به نظرسنجیها به حرف مردم احترام گذاشته و سراغ یک سرمربی خارجی برود. حاصل این احترام شد انتخاب یک مربی داخلی. در توضیح چنین تناقضی عنوان شد که با توجه به تحریمهای بانکی موجود، برای انتقال پول به حساب مربیان خارجی مشکلاتی بر سر راه است که آنها را نگران میکند که ماجرای ویلموتس دوباره تکرار شود.
اگرچه فدراسیون فوتبال هنوز به این سؤال پاسخ نداده که مثلا باشگاه استقلال یا همین باشگاه سپاهان که یار غار مهدی تاج، محمدرضا ساکت، مدیریت آن را بر عهده دارد چطور به مربیان خارجی پول میدهند که فدراسیون از تکرارش عاجز است، باید به این مسئله هم رجوع کرد که پول دستیاران خارجی امیر قلعهنویی را قرار است از چه طریقی به حساب آنها واریز کند که نمیتوانسته از همان طریق، پول سرمربی خارجی مدنظرش را بدهد؟ ضمن اینکه اگر گزینه ایرانی هم تحمیلی بیرون از فدراسیون بر این نهاد بوده، این یکی دیگر عجیبتر است که چرا چنین سختگیریای برای دستیاران سرمربی نمیشود و شامل حال امیر قلعهنویی به تنهایی شده است.
بدیهی است که این موضوع به معنی مخالفت با حضور سرمربی و مربیان خارجی در فوتبال ایران نیست و همچنان اصرار بر این است که اگر کسی دانشی برای پیشرفت فوتبال ایران دارد، فارغ از ملیتش باید از آن بهره جست. مسئله، ولی همان دوگانگی است که ذهن را اذیت میکند؛ قلعهنویی و فدراسیون فوتبال میگویند دانش ایرانی کفایت میکند، ولی برای دستیاران قلعهنویی ظاهرا این دانش جوابگو نیست و باید رو به اجنبیها هم آورد!