اگر چیزی که بیشتر از همه تو را جذب کرده، شرکت است، یک جواب متفاوت پیدا کن. مسوول مصاحبه میخواهد بداند که چرا «مشخصا» به آن جایگاه علاقه مندی، چون بعد از استخدام، بخش اعظمی از روز تو صرف انجام کارهای روزمره آن شغل خواهد شد، نه فعالیتهای گسترده شرکت. این بهخصوص زمانی مهم است که در حال مصاحبه با یک شرکت معتبر یا با پرستیژ هستی.
مشاور عزیز، حدود دو ماه است که دنبال کار هستم و تا امروز با چند شرکت مصاحبه کرده ام. در اغلب مصاحبه ها، یکسری سوالات مشابه پرسیده میشود. یکی از سوالاتی که میپرسند این است: «چرا به این جایگاه شغلی علاقه مندید؟» اولین بار که این سوال را شنیدم، دستپاچه شدم و بعد از کمی مکث، گفتم: «چون محیط کار اینجا را دوست دارم.» در مصاحبههای بعدی، وقتی دوباره این سوال را شنیدم، فهمیدم که این یکی از سوالات مهم است و باید بیشتر به جوابش فکر کنم. به نظر شما چگونه باید به آن جواب دهم؟
پاسخ: دوست عزیز، در هر مصاحبهای که حاضر شوی، یکی از اولین سوالاتی که میپرسند همین است. «چرا به این جایگاه شغلی علاقه مندید؟» برای بسیاری از مسوولان مصاحبه، این راهی است برای آنکه کارجو را به آرامی وارد فرآیند مصاحبه کنند تا احساس راحتی کند. اما این دلیل نمیشود که آن را سرسری بگیری یا آماده نباشی. گاهی کارجوها جوابی میدهند که مسوول مصاحبه را نگران میکند، مثلا فکر میکنند آنقدرها هم به جایگاه شغلی علاقهمند نیستی یا ماهیت شغل را اصلا درک نکرده ای. پس با اینکه این سوال، ظاهرا ساده به نظر میرسد، اما اگر از قبل به جوابش فکر نکنی، ممکن است برایت دردسرساز شود. راهش این است:
من وقتی از کارجوها این سوال را میپرسم، دنبال یک جواب جذاب یا عجیب و غریب نیستم. کارجوها معمولا در جواب، علتهای ارتباط گرفتن با شغل را توضیح میدهند و جوابها کمابیش یکسان هستند. اما گاهی یک نفر، جوابی میدهد که با خودم میگویم: «اوه! آیا شغل را کاملا درک کرده؟» معمولا زمانی این اتفاق میافتد که فرد در پاسخ گفته باشد: «از اینکه قرار است وظیفه X را انجام دهم، خیلی هیجان دارم»، در حالی که آن وظیفه، تنها جزو کوچکی از شغل مربوطه است یا اصلا جزو وظایفش نیست. تفسیر شرح وظایف شغلی، همیشه آسان نیست، اما باید آن را کاملا خوانده باشی (نزدیک بهروز مصاحبه) تا هنگام اشاره به آن، گاف ندهی.
وقتی مسوول مصاحبه این سوال را میپرسد، باید هنگام پاسخگویی، علاقهمند به نظر برسی. شاید فکر کنی «اینکه بدیهی است»، اما بعضی از کارجوها مخصوصا برای مشاغل رده پایین، جوابهایی میدهند که انگار تنها جذابیت آن شغل، حقوقش است. البته گاهی واقعا تنها دلیل همین است. اگر نیاز به درآمد داشته باشی و گزینههای دیگری داشته باشی، شاید اصلا این شغل را انتخاب نکنی. اما برای موفقیت در مصاحبه، باید از این دیدگاه فراتر روی و ببینی مسوول مصاحبه به دنبال چه چیزی است: او میخواهد کسی را استخدام کند که به این شغل علاقه داشته باشد، چون یک فرد علاقه مند، دل به کار خواهد داد، کمتر غیبت خواهد کرد و مشارکت بیشتری خواهد داشت. اغلب مصاحبه کنندهها دوست ندارند کسی را استخدام کنند که مجبور باشند برای تشویق و انگیزه دهی به او، کلی زحمت بکشند بهخصوص اگر گزینههای بهتری در صف استخدام باشند که واقعا به آن شغل، اشتیاق دارند. لازم نیست وانمود کنی که وارد کردن دادهها در سیستم، شغل رویاهای توست (مگر اینکه واقعا باشد)، اما باید به اندازه کافی برای انجام آن، مشتاق به نظر برسی تا مبادا مسوول مصاحبه، نگران شود که یک ماه بعد از استخدام، خودت در محل کار باشی و ذهنت جای دیگر.
اگر چیزی که بیشتر از همه تو را جذب کرده، شرکت است، یک جواب متفاوت پیدا کن. مسوول مصاحبه میخواهد بداند که چرا «مشخصا» به آن جایگاه علاقه مندی، چون بعد از استخدام، بخش اعظمی از روز تو صرف انجام کارهای روزمره آن شغل خواهد شد، نه فعالیتهای گسترده شرکت. این بهخصوص زمانی مهم است که در حال مصاحبه با یک شرکت معتبر یا با پرستیژ هستی.
یک هشدار مهم: اگر در حال مصاحبه با یک موسسه غیرانتفاعی ماموریت محور هستی، حتما به آن ماموریت اشاره کن. لازم نیست کل جوابت، مربوط به آن باشد، اما این سازمانها دوست دارند کسی را استخدام کنند که به اهدافشان متعهد است.
جوابی خوب است که نهتنها جنبههای جذاب شغل را توضیح دهد بلکه اشاره کند که چطور این شغل همسو با مسیر حرفه ایات است. این بهخصوص زمانی مهم است که شغل مربوطه با مشاغلی که سابقا داشتهای متفاوت باشد یا مربوط به یک حوزه کاری جدید باشد. لازم نیست و نباید توضیح طولانی بدهی، فقط یکی دو جمله بگو تا مسوول مصاحبه با بستر و شرایط آشنا شود. مثلا «من وارد کارهای کتابخانهای شدم، چون عاشق سازماندهی اطلاعات و ارتباط دادن مردم با منابع موردنیازشان هستم و حالا هم کلی هیجان دارم که همین کار را در فضای شرکتی انجام دهم.»
گاهی دلیل اصلی جذابیت یک شغل این است که تو را برای مرحله بعدی، آماده میکند. اما هنگام صحبت با مسوول مصاحبه، نباید طوری به نظر برسی که انگار این، مهمترین جذابیتش است. البته ممکن است انگیزه اصلی ات همین باشد، اما یک مسوول مصاحبه خوب، دوست دارد بداند که برای انجام این کار، «به اندازه کافی» خوشحال خواهی بود، آن هم دست کم برای چند سال. اگر تمام تمرکزت این باشد که شغل مربوطه، تو را به کدام مرحله خواهد برد، نگران خواهند شد که مبادا به مرور، کسل یا ناراضی شوی و در نتیجه زیاد دل به کار ندهی و زودتر از سایر کارجوها، شرکت را ترک کنی.
گاهی پاسخ به سوال مصاحبه سخت است، چون واقعیت این است که اصلا به آن شغل علاقه نداری و صرفا به خاطر درآمد، دنبال کاری. با وجود این، اگر میخواهی شانس استخدام شدنت را بالا ببری، باید دست کم، خودت را علاقهمند نشان دهی. در غیراین صورت، احتمال آنکه تو را به یک کارجوی علاقهمند ترجیح دهند، کم است. به این فکر کن که آیا «هیچ چیزی» در آن شغل وجود دارد که برایت جالب باشد؟ چرا آن را به سایر شغلها ترجیح میدهی؟ آیا امکانش هست که در این شغل، از مهارتهایی که برای یادگیری شان کلی زمان گذاشته ای، استفاده شود؟
اگر وظایف مربوطه، تکراری و طوطی وار هستند، آیا میتوانی با فکر کردن به هدف بزرگتر سازمان، در خودت احساس رضایت ایجاد کنی؟ کسی که واقعا به آن شغل علاقهمند است را تصور کن و از او بپرس که به کدام جنبههای شغل علاقه دارد. سپس ببین آیا هیچکدام از دلایلش، برای تو قابل درک است یا نه. اگر واقعا چیز جذابی در آن شغل پیدا نکردی، بهتر است اصلا درخواست ندهی. اما معمولا، اگر دربارهاش فکر کنی، میتوانی یک دلیل موثق و خالصانه پیدا کنی.
منبع: The Cut