اطلاعاتی که ما برای کسب آن به پرسش از دیگران میپردازیم، تا حد زیادی به نوع سوالمان بستگی دارد که باز یا بسته باشد. یادگیری مهارتهای سوال پرسیدن و انواع سوال در این زمینه ضروری است.
فرارو- اگرچه دلایل متعددی برای پرسیدن سوالات وجود دارد، اطلاعاتی که در پاسخ یک سوال دریافت میکنیم، تا حد زیادی به نوع سوالی بستگی دارد که عنوان میکنیم. سوالات در سادهترین شکل خود میتوانند باز یا بسته باشند. این مقاله هر دو نمونه سوالات را پوشش میدهد؛ همچنین جزئیات بیشتری را از انواع دیگر پرسشها و زمانهای مناسب را برای استفاده از آنها به منظور درک بهتر به تفصیل توضیح میدهد.
به گزارش فرارو؛ پرسشهای بسته به پاسخهای متمرکز کوتاه نیاز دارند. پاسخ به پرسشهای بسته معمولا (نه همیشه) میتوانند درست یا غلط باشند. پاسخ به این پرسشها معمولا آسان است؛ زیرا انتخاب پاسخ محدود است. این سوالات میتوانند به طور موثری در ابتدای یک گفتگو برای تشویق دیگران به مشارکت استفاده شوند؛ همچنین در زمینههای کشف حقیقت در تحقیقات میتوانند بسیار سودمند واقع شوند. پرسشهای بسته برای پاسخهای مختصر معمولا یک کلمهای به کار میروند.
پرسشهای بسته میتوانند به یک پاسخ «بله» یا «خیر» نیاز داشته باشند، برای مثال «آیا شما سیگار میکشید؟»، «آیا به گربه غذا دادهاید؟» و «آیا یک فنجان چای میل دارید؟» ممکن است یک لیست از گزینههای ممکن برای انتخاب پاسخ پرسشهای بسته وجود داشته باشد. برای نمونه «کدام را میل دارید، گوشت، مرغ یا سبزیجات؟» یا «امروز با ماشین سفر کردید یا قطار؟». پرسشهای بسته میتوانند برای تشخیص یک بخش خاص از اطلاعات به کار بروند، در این حالت نیز پاسخها محدود هستند. برای نمونه «نام شما چیست؟»، «چه ساعتی سوپرمارکت باز میشود؟» و «دانشگاه شما در کجا قرار دارد؟»
پرسشهای باز برعکس پرسشهای بسته پاسخهای طولانیتر؛ همچنین خلاقیت و اطلاعات بیشتری را میطلبند. تعداد زیادی از انواع پرسشهای باز وجود دارند که بعضی از آنها در مقایسه با سایرین بسته محسوب میشوند.
یک پرسش جهتدار معمولا به طور نامحسوس به جواب پاسخ دهنده جهت میدهد. بیان پرسشی مانند سوال «چگونه با این سیستم جدید کار میکنید؟» از یک کارمند این حقیقت را به شخص القا میکند که آنها چگونه با این سیستم جدید کنار میآیند. این امر از یک راه بسیار زیرکانه این تفکر را ایجاد میکند که آنها سیستم جدید را سیستم کارآمد و مناسبی نمیدانند.
احتمال دارد پرسش «لطفا به من بگویید که چگونه با این سیستم جدید کار میکنید؟» یک سوال کمتر جهتدار باشد. این پرسش به هیچگونه قضاوتی برای مطرح شدن نیاز ندارد؛ بنابراین این مفهوم را نمیرساند که چیزی در سیستم جدید اشتباه است.
کودکان بهشدت مستعد پذیرش سوالات جهتدار هستند و بسیار احتمال دارد که برای پاسخ به یک سوال بزرگترها و جهتدار بودن آن پرسش را بپذیرند. چیزهای سادهای مانند «آیا روز خوبی در مدرسه داشتی؟» کودک را به سوی تفکر درباره چیزهای خوبی که در مدرسه اتفاق افتاده است، سوق میدهد. با بیان پرسش «امروز مدرسه چطور بود؟» شما در مورد خوب یا بد بودن روزی که داشتید، هیچ قضاوتی نمیکنید؛ بنابراین بیشتر احتمال دارد که پاسخ دقیقتری دریافت کنید. این امر میتواند ادامه گفتگو را شکل بدهد و سوال بعدی میتواند این باشد: «چه کارهایی در مدرسه انجام دادید؟» پاسخ به این سوال میتواند کاملا به اولین سوالی که بیان کردید، بستگی داشته باشد؛ یعنی تنها موارد خوب یا همه موارد را پوشش بدهد.
در یک طبقهبندی دیگر پرسشها به دو دسته تقسیم میشوند. پرسشهای «یادآوری کننده یا فراخوانی» یعنی نیاز به چیزی دارند که به خاطر آورده شوند. پرسشهای «فرآیندی» به تفکر یا تحلیل عمیقتری نیاز دارند. یک پرسش فراخوانی ساده میتواند همانند این سوال باشد: «نام فرزندان دخترِ مادر شما چیست؟». این نیاز دارد که پاسخ دهنده یک سری اطلاعات را به یاد بیاورد و از حافظهاش فرا بخواند. یک معلم میتواند از دانشآموزانش سوالات فراخوانی بپرسد: «بلندترین رشته کوه کدام است؟». سوالات فرآیندی به تفکر و تحلیل بیشتر و به اشتراکگذاری نظرات نیاز دارد. برای نمونه «چه مهارتهایی را میتوانید به این سازمان بیاورید که سایر متقاضیان نمیتوانند؟» یا «مزایا و معایب پرسشهای جهتدار از کودکان چیست؟»
استفهام انکاری یا پرسش بلاغی گونهای آرایه ادبی است که موضوعی را در قالب یک پرسش مطرح میکند، بیآنکه صرفا به دنبال پاسخ مشخصی برای پرسش اصلی باشد. اگرچه استفهام انکاری از دیدگاه زبانی پرسش به شمار میآید؛ اما از آنجا که گاه با بیان پرسش موضوعی از پیش مشخص و اعلام میشود (برای نمونه پاسخ آن پرسش در خود صورت پرسش نهفته باشد)، همیشه نیاز به گذاشتن علامت سوال در جلوی استفهام انکاری نیست. در بسیاری موارد استفهام انکاری برای آغاز یک گفتگو یا جلب توجه برای آنکه شنونده پیام را متوجه شود، به کار میرود. برای نمونه جمله «هوا سرد نشده است؟» پیام سرد شدن هوا را در خود پنهان دارد.
نمونهای رایج از استفهام انکاری «آیا تاکنون شده است کاری را درست انجام بدهی؟» است که در آن فقط دیدگاه شخص دوم درباره هوش و استعداد طرف مقابل بیان میشود و نه پرسشی مستقیم برای دانستن پاسخ. پرسشهای بدیهی معمولا طنزآمیز هستند و نیازی به پاسخ ندارند. «اگر برای شکست برنامهریزی کنید؛ سپس موفق شوید، شکست خوردهاید یا موفق شدهاید؟»
پرسشهای بلاغی معمولا از جانب یک سخنران در سخنرانیها به منظور به فکر فرو بردن شنوندهها استفاده میشوند. این پرسشها برای ترقی فکر و اندیشه طراحی شدهاند. سیاستمداران، مدرسان و سایرین ممکن است که از پرسشهای بلاغی برای کمک به حفظ توجه شنوندهها استفاده کنند. پرسش «چه کسی نمیخواهد که در سنین سالخوردگی سالم باقی بماند؟» سوالی نیست که به پاسخ نیاز داشته باشد؛ اما ذهن ما به گونهای برای فکر کردن به آن برنامهریزی شده است که توجه ما را بیشتر به سخنران جلب مینماید.
میتوانیم از پرسشهای فراوان اما هوشمندانه استفاده کنیم، برای اینکه پاسخها را به صورت قیفی محدودتر کنیم. این تکنیک با پرسیدن یک سری سوالات است که در هر مرحله جوابها محدودتر یا کمتر خواهند شد. این تکنیک با بیان پرسشهایی باز و خاتمه دادن آنها با سوالات بسته و یا برعکس انجام میشود.
برای نمونه:
• درباره آخرین تعطیلاتی که رفتید، صحبت کنید.
• هنگامی که آنجا بودید، چه چیزهایی دیدید؟
• آیا رستورانهای خوبی در آنجا وجود داشت؟
• آیا غذاهای محلی آنجا را امتحان کردید؟
• آیا آبگوشت را امتحان کردید؟
در این مثالها این سوالات رفتهرفته محدودتر میشوند، کار را در ابتدا با سوالات باز شروع میکنیم که امکان پاسخهای مشروحتری داشته باشیم و در هر مرحله سوالات متمرکزتر و جوابها محدودتر میشوند. تکنیک قیف میتواند به شکل برعکس نیز کار کند. در آغاز با سوالات بسته و ادامه تا سوالات بازتر کار را شروع کنیم. برای یک مشاور یا بازپرس این تکنیک با شروع بیان پرسشهایی باز؛ سپس ادامه دادن به سمت سوالات بستهتر میتواند برای به دست آوردن بیشترین میزان اطلاعات بسیار سودمند باشد. در مقابل هنگام ملاقات یک شخص جدید بهتر است که ارتباط با شروع سوالات بستهتر آغاز و به سمت سوالات باز پیش برود.
همانطور که تعداد فراوانی پرسش و انواع سوالات وجود دارد؛ بنابراین باید تعداد زیادی پاسخ نیز وجود داشته باشد. نظریهپردازان تلاش کردهاند تا انواع پاسخهای احتمالی را که مردم ممکن است به پرسشها بدهند، تعیین کنند. مهمترین و اصلیترین آنها عبارتاند از:
• یک پاسخ صادقانه و مستقیم: همان چیزی است که معمولا پرسشگرها تمایل دارند با پرسیدن سوالهایشان به آن برسند.
• دروغ: ممکن است که پاسخ دهنده در پاسخ به یک سوال دروغ بگوید. پرسشگر ممکن است که قادر به تشخیص دروغ براساس معقول بودن یا نبودن جواب باشد؛ همچنین براساس ارتباطات غیر کلامی که قبل، بعد و در طول پاسخگویی رخ میدهند، دروغ را تشخیص بدهد.
• پاسخ خارج از بحث: ممکن است پاسخ دهنده چیزی را عنوان کند که کاملا بیربط به سوال باشد و تلاش کند که موضوع را تغییر بدهد. در این موارد بهتر است که سوال تکرار شود.
• پاسخگویی به بخشی از سوال: مردم میتوانند در مورد پاسخ به سوالات به صورت انتخابی عمل کنند؛ یعنی پاسخ به برخی از سوالات یا بخشی از یک سوال.
• اجتناب از پاسخ دادن: بسیاری از سیاستمداران برای اینگونه رفتار شناخته شده هستند. زمانی که یک سوال سخت پرسیده میشود، احتمالا جوابی که دارد، برای سیاستمدار یا تیم سیاسیاش منفی است. اجتناب از پاسخگویی میتواند مفید باشد.
• طفره رفتن و به تاخیر انداختن: اگرچه این روش مشابه با روش قبلی است؛ اما هنگامی که زمان زیادی برای تدوین یک پاسخ مناسب نیاز است، میتواند مورد استفاده قرار بگیرد.
• تحریف: افراد مختلف میتوانند براساس ادراکشان از هنجارهای اجتماعی، کلیشهها و سایر اشکال تعصب پاسخهای تحریف شدهای به سوالات بدهند. پاسخ دهندهها به غیر از دروغگویی ممکن است متوجه نشوند که پاسخهایشان تحت تاثیر تعصب قرار گرفته است؛ همچنین برای اینکه موفقتر به نظر برسند، اغراق میکنند. افراد معمولا در مورد حقوقشان نیز اغراق میکنند.
• امتناع: پاسخ دهندهها ممکن است بهراحتی با ساکت ماندن یا گفتن «پاسخ نمیدهم» از پاسخ دادن امتناع کنند.
منبع: skillsyouneed