bato-adv
کد خبر: ۶۲۶۲۳۵
نگاهی به زندگی و سابقه حسین طائب، رییس سابق اطلاعات سپاه

مرد اسرارآمیز امنیتی/ آیا او قصد ورود به عرصه رسمی سیاست را دارد؟

مرد اسرارآمیز امنیتی/ آیا او قصد ورود به عرصه رسمی سیاست را دارد؟
دوره سوم طائب، دوران پس از کنار رفتنش از ریاست سازمان اطلاعات سپاه است؛ دوره‌ای که هنوز هم در آن به سر می‌برد. در این دوره طائب را سیاستی دیگر آمده و دیگر از آن طائبی که به مجلس هم پاسخگو نبود، خبری نیست و خود را در معرض سوال دانشجویان قرار می‌دهد. طائب که نوع برخورد‌های سازمانش با فعالان سیاسی و رسانه‌ای، باعث ایجاد ذهنیت سیاسی‌کاری شده بود، حالا بیش از قبل اظهارنظر می‌کند و حتی میان سخنانش اطلاعات جدیدی از وقایع رخ داده، بیان می‌کند.
تاریخ انتشار: ۰۸:۰۶ - ۳۰ فروردين ۱۴۰۲

اعتماد نوشت: تیرماه ۱۴۰۱ را می‌توان نقطه عطفی در سیستم امنیتی ایران دانست. زمانی که حسین طائب رییس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، پس از ۱۳ سال زعامت این نهاد امنیتی و اطلاعاتی، کنار رفت. طائب تا آن زمان کمترین حضور رسانه‌ای را داشت، اما پس از تیر ماه این چهره امنیتی، کم‌کم از سایه خارج شد و بیشتر در رسانه‌ها و نشست‌ها دیده شد؛ رفته‌رفته با شروع اعتراضات داخلی ایران که پس از جان‌باختن مهسا امینی در زمان بازداشت پلیس امنیت اخلاقی آغاز شد، حضور طائب هم در مجامع عمومی رو به افزایش رفت.

طائب که زمانی نامش برای بسیاری از روزنامه‌نگاران، فعالان سیاسی و اجتماعی و منتقدان هراسناک بود، حالا با کنار رفتن از صندلی امنیتی‌اش حتی روز دانشجو هم به دانشگاه رفت و در جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان شرکت کرد. طائب در این چند ماه، چهره‌ای رسانه‌ای از خود نشان داده؛ برخلاف آنچه تا تیر ماه ۱۴۰۱ از او دیده می‌شد.
منتقدان حسین طائب را چهره مرموز امنیتی در سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی معرفی می‌کنند، اما در مقابل طیف گسترده‌ای هم از محافظه‌کاران، حسین طائب را بابت عملکردش ستایش می‌کنند.

۱۳ سال ریاست

او ۱۳ سال بر سازمانی ریاست می‌کرد که بسیاری آن سازمان و شخص طائب را قدرتمندتر از وزیر و وزارت اطلاعات ارزیابی می‌کردند. یکی از علل ایجاد چنین ذهنیتی را می‌توان دست باز این سازمان و همچنین عدم پاسخگویی این نهاد امنیتی به افکار عمومی دانست. در مجلس دهم برخی نمایندگان، وقتی نمی‌توانستند رییس سازمان اطلاعات سپاه را برای پاسخگویی به مجلس بیاورند، مجبور بودند از طریق قانون، از وزیر اطلاعات یا وزیر دفاع سوال کنند و آن‌ها را به صحن بکشانند. برخی هم مانند علی مطهری در آن زمان، خواستار ایجاد سازوکاری برای پاسخگو بودن این سازمان و رییس آن به مجلس شدند.

هرچند که «کارشناسان» این سازمان، بعضا در فراکسیون‌ها و کمیسیون‌های مجلس برای ارایه توضیح درباره برخی مسائل حاضر می‌شدند و می‌شوند، اما آن طور که یک نماینده می‌تواند وزرای کابینه را در صحن مجلس مورد نقد قرار دهد و از او طلب پاسخ کند، با رییس سازمان اطلاعات نمی‌توانستند برخورد کنند.

طائب به روایت طائب

حسین طائب متولد ۱۳۴۲ در تهران است. آن‌ها ۵ برادر هستند که سه تای آن‌ها درس حوزوی خوانده‌اند. طائب دیپلم ریاضی دارد و به گفته خودش دیپلم گرفتنش همزمان شده بود با انقلاب فرهنگی. این موضوع از فروردین ۱۳۵۹ آغاز و بنا شد پس از اتمام نیمسال تحصیلی در خرداد ۱۳۵۹، تا اطلاع ثانوی دانشگاه‌ها تعطیل شوند که تا نیمسال دوم تحصیلی ۱۳۶۱ ادامه داشت. بنابراین با توجه به این بازه زمانی و سال تولد طائب به نظر می‌رسد او سال ۱۳۶۰ دیپلم خود را گرفته باشد. به روایت خودش، او مردد بوده که به حوزه علمیه برود یا منتظر بازگشایی دانشگاه‌ها باشد که نهایتا تصمیم گرفت برای فراگیری علوم دینی راهی قم شود.

گفته می‌شود نامش «حسن» است و پس از شهادت برادرش «حسین»، نام او را برای خود برگزیده است؛ هرچند این روایت از سوی طائبِ منظور، هیچگاه تایید نشده است، اما روزنامه جوان، نزدیک به سپاه پاسداران در گزارشی بر تغییر نام صحه گذاشته است. «حسین» سال ۱۳۶۵ در جریان عملیات کربلای ۵ به شهادت رسیده و بعد از آن، «حسن» نام برادر شهیدش را برای خود انتخاب کرده است.
یکی دیگر از برادران طائب «علی» نام دارد؛ او زمانی که فیزیک دانشگاه تهران می‌خوانده، از این رشته انصراف می‌دهد و به حوزه علمیه قم می‌رود. اطلاعات بیشتری از «علی» در دست نیست.

برادر دیگرش «مهدی» است که پس از کلاس ششم، فراگیری دروس حوزوی را ترجیح می‌دهد و راهی حوزه می‌شود. «مهدی طائب» چندین سال است که به عنوان فرمانده قرارگاه عمار شناخته می‌شود و بیش از سمتی که دارد، شهرتش را مدیون اظهارنظر‌های شاذ و جنجال‌برانگیزش است. از دیگر برادر طائب‌ها اطلاعی در دست نیست.

مدیرکلی اطلاعات استان و ضد جاسوسی واجا

طائب در قم مشغول تحصیل دروس حوزوی می‌شود، اما پس از مدتی به تهران بازمی‌گردد. او در همان سال‌ها جذب دستگاه‌های اطلاعاتی می‌شود. خودش می‌گوید تهران هم زیاد دوام نیاورده و برای «شغلش» راهی مشهد می‌شود. مشخص نیست که عنوان شغلی‌اش در مشهد چه بوده، اما با توجه به اینکه پس از مشهد، «مدیرکل اطلاعات قم» می‌شود، در آنجا هم احتمالا مدیرکل اطلاعات خراسان بوده است؛ چرا که او روایت می‌کند «خراسان با دو کشور شوروی (وقت) و افغانستان هم‌مرز بود و به همین دلیل حجم کار ما زیاد بود.»
او در سال ۱۳۶۸ مدیر کل اطلاعات قم می‌شود و همزمان با کار، درس حوزوی‌اش را هم ادامه می‌دهد.

ماجرای اخراج «حاج میثم»

روزنامه ایران آبان‌ماه ۱۳۸۸، گزارشی پیرامون «مهدی هاشمی» فرزند اکبر هاشمی‌رفسنجانی منتشر کرد که بنا بر آن، طائب در زمان زعامت علی فلاحیان بر وزارت اطلاعات، از مدیران وقت ضدجاسوسی این وزارتخانه بوده است. این روزنامه در گزارش خود از نام «حسن» برای طائب استفاده کرده بود. در گزارش «ایران» آمده بود که در دوران فلاحیان، طائب از مدیران وقت ضدجاسوسی وزارت اطلاعات، «پرونده‌ای برای یکی از فرزندان هاشمی‌رفسنجانی تشکیل داد.» در ادامه این مطلب آمده که «با اطلاع رییس‌جمهوری وقت، طائب از وزارتخانه اخراج و به دلیل همین برخورد چکشی وی چندی خانه‌نشین شد.» منظور از رییس‌جمهوری وقت در این مورد، اکبر هاشمی‌رفسنجانی است؛ چرا که فلاحیان در هر دو دولت هاشمی‌رفسنجانی، وزیر اطلاعات بوده است.

طائب از اوایل دهه ۶۰، در استخدام سپاه پاسداران بود و پس از موضوع ادعایی اخراج از وزارت اطلاعات به نهاد خودش بازگشت. گفته می‌شود او در وزارت اطلاعات با نام مستعار «میثم» یا «حاج میثم» مشغول به کار بوده است. طائب پس از برکناری‌اش در وزارت اطلاعات، به سمتی با عنوان «مسوول هماهنگی بیت رهبری» منصوب شد.

از معاونت فرهنگی سپاه تا فرماندهی نیروی مقاومت بسیج

او چند سالی در این جایگاه مشغول به کار بود تا اینکه به معاونت فرهنگی ستاد مشترک سپاه پاسداران منصوب شد. حکم طائب را «یحیی رحیم‌صفوی» فرمانده کل وقت سپاه پاسداران امضا کرده بود.

سال ۱۳۸۶ با پایان دوره فرماندهی ۱۰ ساله رحیم‌صفوی بر سپاه، محمدعلی جعفری به عنوان فرماندهی کل این نهاد منصوب شد. جعفری با حضورش در فرماندهی کل، تغییراتی را در این نهاد انجام داد. تغییرات در تاکتیک و فرماندهی‌ها از جمله مهم‌ترین اقدامات عزیز جعفری بود. طرح معروف به سپاه‌های استانی یا به عبارت دیگر طرح «دفاعی موزاییکی» را در سپاه آغاز کرد. طبق این طرح به جای لشکر‌های استانی، هر استان صاحب «سپاه استانی» و تشکیلات ستادی، مانند تشکیلات سپاه در فرماندهی کل شدند.

این طرح را در نیروی مقاومت بسیج هم که بعد‌ها به سازمان بسیج مستضعفین تبدیل شد، اجرا کردند. با آغاز تغییرات گسترده از سوی جعفری در سازمان رزمی و ستادی سپاه، تیرماه ۱۳۸۶، حسین طائب به عنوان جانشین فرمانده نیروی مقاومت بسیج معرفی شد. هرچند سمت او «جانشین فرمانده» بود، اما در واقع همان فرماندهی محسوب می‌شود؛ چرا که فرمانده لشکر‌ها و قرارگاه‌های سپاه پاسداران، فرماندهی کل این نهاد است و برای اداره آن لشکر یا قرارگاه یا نیرو، فرد منصوب‌شده، به عنوان «جانشین فرمانده» حکم می‌گیرد.

تغییر برنامه‌ها و ابزار بسیج

او که زمانی در پس پرده بود، حالا دیگر نامش رسانه‌ای شد. طائب دو سال پس از روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد ارتقای سازمانی چشمگیری داشت. از سوی دیگر، طائب دو سال قبل از انتخابات مناقشه‌برانگیز ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۸ فرمانده یکی از مهم‌ترین نیرو‌هایی شده بود که زمان اعتراضات و ناآرامی‌ها، در صف اول نیرو‌های کف خیابان هستند.

عزیز جعفری در جلسه معارفه طائب او را فردی «فرهنگی» توصیف کرده و ماموریت بسیج را هم «امور فرهنگی» دانسته بود.
طائب در همان چند ماه ابتدایی ماموریتش در بسیج، ارتباط خوب خود با حزب‌الله لبنان را در رسانه‌ها به رخ کشید؛ آذرماه ۱۳۸۶ «طائب به نمایندگی از بسیجیان سراسر کشور مبلغ جمع‌آوری شده توسط آنان را که شامل مبلغ یک میلیارد و ۷۹۵ میلیون ریال، ۲۴۰ تخته فرش به همراه ۳۷۶ تخته پتو بود، به نماینده حزب‌الله لبنان اهدا کرد.»

او در همان مراسم، خطاب به فرماندهان گردان‌های عاشورای بسیج، خواستار بازنگری و ارزیابی مجدد برنامه‌ها، تکنیک‌ها و ابزارشان شد.

ورود واژه «انقلاب مخملی» به ادبیات سیاسی

شاید یکی از نخستین دفعاتی که یک مقام امنیتی و نظامی، از واژه «انقلاب مخملی» استفاده کرد، سخنرانی طائب در جمع دانشجویان بسیجی بود. او «سرمایه‌گذاری در حوزه امنیتی، تجزیه‌طلبی، تهاجم نظامی، سرمایه‌گذاری اجتماعی و سازماندهی فرآیند انقلاب مخملین یا استفاده ترکیبی از این ابزار» را «مهم‌ترین اقدامات امریکا برای ایجاد تغییر در ساختار نظام اسلامی» دانسته بود. خوانش این سخنان طائب، دو سال بعد از زمان بیان و قرار دادن در کنار قرائت رسمی حاکمیت از اعتراضات پس از انتخابات ۸۸، یعنی «انقلاب مخملین»، شاید تفسیر و تحلیل خاصی را به ذهن بیاورد.

حمایت از اصولگرایان در قامت فرمانده بسیج

آذر ۱۳۸۶ و در حالی که دو سه ماه به انتخابات مجلس هشتم باقی مانده بود، طائب در سخنرانی خود آشکارا از طیف محافظه‌کار موسوم به اصولگرایان دفاع کرد و خواستار انسجام آن‌ها شد؛ این در حالی است که طبق قانون و وصیت بنیانگذار انقلاب اسلامی که مورد تاکید حاکمیت است، ورود نظامیان به سیاست به هر شکلی ممنوع است. آنطور که خبرگزاری فارس نقل کرده، طائب در سخنانش گفته بود که «دشمن در آستانه انتخابات مجلس هشتم، تمام سعی خود را برای ایجاد شکاف و فاصله بین اصولگرایان به کار بسته که دانشجویان بسیجی باید با شناخت و آگاهی و به ویژه ایجاد وحدت بین ملت، مانع اقدامات دشمن شوند.»

بهمن ماه همان سال و درحالی که کمتر از یک ماه به برگزاری انتخابات مجلس هشتم مانده بود، طائب در همایش ائمه جماعت، فرماندهان حوزه و پایگاه‌های ناحیه مقاومت بسیج شهر ری باز هم به انتخابات اشاره کرد و در حمایت از محافظه‌کاران باز هم سوگیری کرد و حتی طیف سیاسی مقابل را به «دشمن» نسبت داد: «دشمنان ... در آستانه انتخابات دست به کار می‌شوند تا این یکپارچگی که در جامعه اتفاق افتاده و این عناصر انقلابی که در دولت نهم و مجلس هفتم ما را به اوج رساندند تغییر دهند و مجددا عناصری را سر کار بیاورند که گفتمان آن‌ها را تکرار کنند.»

پس از برگزاری انتخابات مجلس هشتم که رقابت اصلی میان دو طیف محافظه‌کار یا همان اصولگرا بود، خیال طائب تا حدی آسوده شد.

آغاز طرح‌های امنیتی بسیج یکسال قبل از ۸۸

با ورود به سال ۱۳۸۷، او خبر از آغاز طرحی با نام «ارتقای امنیت» داد که از تابستان آن سال شروع می‌شد. او یکی از اهداف این طرح را «پیشگیری از رفتارهایی» دانست که «امنیت مردم را به خطر می‌اندازد» که مسوولیت این طرح هم «حوزه‌های مقاومت بسیج» بود.
پس از عملیاتی شدن تغییر ساختار در سپاه، سال ۱۳۸۷، طائب به عنوان «فرمانده نیروی مقاومت بسیج» معرفی شد و عزیز جعفری، سردار «حسین همدانی» را به عنوان جانشین فرمانده نیروی مقاومت بسیج منصوب کرد.

طائب تیر ماه ۱۳۸۷، در جریان معارفه فرمانده سپاه استان خراسان رضوی، از ادغام نیروی زمینی سپاه در نیروی مقاومت بسیج خبر داد و گفت: «ایجاد انسجام، یکپارچگی و هم‌افزایی تشکیلاتی سپاه در استان‌ها، تمرکز‌زدایی و توسعه اختیارات نیرو‌های سپاه استان‌ها، تقویت رده‌های نیروی مقاومت در سراسر کشور و ارتباط قوی‌تر بسیج با بدنه رزم سپاه از اهداف ایجاد ساختار جدید سپاه است. با اجرای این طرح ۳۱ سپاه استانی با تصویب فرمانده معظم کل قوا در کشور ایجاد می‌شود.»

این طرح، «تعالی فرماندهی واحد در استان‌ها» نام داشت. طائب پیرامون این طرح گفته بود که «در تحول جدید، نیروی مقاومت بسیج پشتیبانی بهتری خواهد شد. با ایجاد هم‌افزایی در توان نیروی زمینی سپاه و نیروی مقاومت بسیج، این دو مجموعه در استان‌های کشور زیرنظر یک فرمانده واحد قرار گرفته است.»

طرح جامع امنیتی جدید در سپاه

شهریور ۱۳۸۷ و با نزدیک شدن به سال ۱۳۸۸، طائب از تدوین «طرح جامع امنیتی جدید در سپاه» خبر داد و گفت: «در این طرح کارشناسی‌های دقیق صورت گرفته و عمده تهدیدات امنیتی علیه نظام جمهوری اسلامی احصا شده است.» او همچنین تاکید داشت که «اگر اراذل و اوباش در نقطه‌ای از محدوده جغرافیایی نظام مقدس اسلامی ایجاد نا امنی کنند بسیج برای برخورد با آن‌ها نباید ساکت باشد و باید طرح امنیتی ایجاد کند.»

در همان محدوده زمانی، طائب در قامت فرمانده بسیج، اقدام به سازماندهی جامعه مداحان کرد: «سازمان بسیج این افتخار را دارد که با راه‌اندازی جامعه مداحان رزمنده و بسیجی کشور این قشر تاثیرگذار را برای اولین‌بار سازماندهی کند».

فرمانده وقت نیروی مقاومت بسیج همچنین رویکردی حمایتی نسبت به دولت نهم به ریاست محمود احمدی‌نژاد داشت؛ طائب در یکی از سخنرانی‌هایش این دولت را در راستای «تحقق اهداف انقلاب و حاکمیت ارزش‌های اسلامی» ارزیابی کرد و وجود دولت محمود احمدی‌نژاد را موجب افتخار دانست: «وجود چنین دولتی در اداره کشور و رسیدگی به محرومین جامعه موجب افتخار است.»

رزمایش‌های متعدد بسیج در سال ۱۳۸۷

او مهرماه همان سال اعلام کرد که طی این سال ۱۳۸۷، ۲۵۵ گردان بسیج در تهران رزمایش برگزار کرده و می‌کنند. نوع تمرینات در رزمایش‌ها هم «کمین و ضد کمین روزانه و شبانه، تاخت شبانه و روزانه، امداد و نجات، مقابله با ناآرامی‌های داخلی و پدافند دورادور» اعلام کرده بود. طائب تاکید کرده بود که «حد آمادگی نیرو‌ها بسیار بالاست» و در جریان رزمایش «تجهیزات مناسبی در اختیار گردان‌ها گذاشته شده بود».

همان مهر ۱۳۸۷، طائب در اظهاراتی از «تهدیدات نرم» سخن گفت و ماموریت نیروی مقاومت بسیج را مقابله با اینگونه تهدیدات برشمرد و تاکید کرد که «باید آمادگی این را داشته باشیم.»

با نزدیک شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸، طائب درباره آن رویداد سیاسی، مانند انتخابات مجلس هشتم رفتار نکرد و از موضعگیری آشکار در زمینه انتخابات پرهیز کرد.

تقدیر احمدی‌نژاد از طائب

با آغاز سال انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، محمود احمدی‌نژاد رییس دولت وقت، از حسین طائب فرمانده نیروی مقاومت بسیج بابت «ارایه خدمات به کاروان‌های نوروزی و راهیان نور» تقدیر کرد.

فروردین‌ماه طائب در سخنانی، فضای کشور را یک «فضای آرمانی برای انقلاب اسلامی» توصیف کرد و ادامه داد: «می‌توان گفت این فضا مانند فضای دوران پیامبر (ص) است که ما در این دوره به ریشه خود در دوران پیامبر (ص) رسیده‌ایم و تمام نظرسنجی‌ها نشان داده است که مردم خواستار حاکم شدن آرمان‌های انقلاب هستند.»

او در یک سخنرانی دیگر گفته بود «بسیجیان و تمام اقشار بسیج آنجایی که لازم است نقشه پیشرفت کشور را ترسیم کنند، باید وارد مسائل سیاسی شوند.»

فرمانده وقت نیروی بسیج در حاشیه یک مراسم با اشاره به انتخابات پیش‌رو، وظیفه این نهاد را «پرشورسازی» و «آگاه کردن مردم» برای برگزاری انتخابات دانست. می‌خواهند در ارزش‌های انقلاب تغییر بدهند.

اما ۱۰ روز مانده به انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸، طائب در همایش بسیج مداحان، تحلیل عجیبی را مطرح می‌کند: «در هر دوره از انتخابات، گروهی این امر را تحریم می‌کردند، اما امسال همه آن گروه‌ها به جز منافقین شعار شرکت در انتخابات را می‌دهند و این نشان‌دهنده امیدواری آن‌ها برای تغییر در ارزش‌های انقلاب اسلامی ایران است.».

اما در یک موضعگیری، «معیار‌های یک کاندیدای اصلح» را می‌توان همان سخنان رهبری مبنی بر «استکبارستیزی، پایبندی به ارزش‌های انقلابی، مردمی بودن، پرتلاش بودن و کارآمدی» دانست و گفت: «بسیج در تبیین این ملاک‌ها که همان معیار‌های مد نظر رهبر عزیز انقلاب است، برای مردم نقش ایفا می‌کند تا انتخاب پرشور و اصلحی توسط مردم صورت گیرد.»

انتخابات ۱۳۸۸، چهار نامزد نهایی داشت؛ «محمود احمدی‌نژاد»، «محسن رضایی»، «مهدی کروبی» و «میرحسین موسوی». در جریان مبارزات انتخاباتی، احمدی‌نژاد و هوادارانش، طیف روبروی‌شان یعنی میرحسین و کروبی و به خصوص میرحسین را متهم به غرب‌گرایی می‌کردند.

پس از انتخابات و آغاز اعتراضات هواداران میرحسین موسوی و مهدی کروبی در خیابان‌ها، طائب به سخنرانی‌ها و مصاحبه‌هایش ادامه داد.

با شکل‌گرفتن اعتراضات هواداران میرحسین و تداوم آن، حاکمیت در قرائت رسمی خود، این اتفاقات را «انقلاب مخملین» خواند؛ واژه‌ای که پاییز ۱۳۸۶، طائب در یکی از سخنرانی‌های خود به آن اشاره کرده بود.

حالا دیگر طائب کاملا درگیر با موضوع اعتراضات انتخاباتی بود؛ نیرو‌های تحت امرش کف خیابان‌ها اعتراضات را «جمع» می‌کردند و خودش هم از طریق تریبون‌ها و رسانه‌ها موضعگیری می‌کرد.

احتمالا خیلی‌ها هنوز خاطرشان هست؛ از پنجشنبه قبل از انتخابات ۱۳۸۸، سرویس پیامک‌ها در سراسر کشور به‌طور کامل قطع و دسترسی به اینترنت نیز محدود شد؛ برخی شبکه‌های اجتماعی آن زمان هم فیلتر شدند. تیرماه همان سال، طائب درباره این موضوعات گفت که «هر سیستم امنیتی برای کنترل برخی مسائل، اجازه چنین اقداماتی را دارد، اما این مساله امنیتی است و ربطی به سلامت انتخابات ندارد.»

چرا همه موافق شرکت در انتخابات بودند؟

او اوایل تیرماه در یک سخنرانی مفصل، تحلیل‌های خود پیرامون انتخابات ریاست‌جمهوری دهم و حوادث پس از آن را ارایه کرد که می‌توان آن را جهت و سوی نگاهش به نامزد‌های مقابل احمدی‌نژاد دانست.

طائب در بخشی از سخنانش تاکید کرد که «امریکایی‌ها می‌خواستند دولتی سر کار بیاید که بتوانند با آن راحت‌تر گفتگو کنند و اگر هم این موفقیت به دست نیامد، بتوانند انقلابی مخملی و رنگین را پیاده کنند.»

او افزود که «جریانات سیاسی درون کشور و گروه‌های مخالف دولت در یک جمع‌بندی به شعار نه احمدی‌نژاد رسیدند.»

طائب بار دیگر تحلیل ۱۰ خرداد ۱۳۸۸ خود را گفت، اما این‌بار کامل‌تر و دقیق‌تر منظورش از آن سخنان را ارایه کرد: «این انتخابات اولین انتخاباتی بود که به جز منافقین هیچ جریانی حتی سلطنت‌طلبان انتخابات را تحریم نکرد زیرا به دنبال این بودند که سیاست یا پیروزی یا تقلب را طراحی کنند.»

ماجرای ترانه موسوی

مردادماه ۱۳۸۸، ماجرای پر حاشیه «ترانه موسوی» در فضای خبری منتشر شد. در پی واکنش‌ها به خبر کشته شدن «ترانه موسوی»، مهدی کروبی یکی از رهبران معترضان به نتایج انتخابات، نامه‌ای به اکبر هاشمی‌رفسنجانی رییس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشت و در آن ماجرای خانم موسوی را شرح داد؛ رفسنجانی هم آن را به هاشمی شاهرودی رییس وقت قوه قضاییه ارجاع کرد. مدتی پس از این نامه‌نگاری‌ها بخش خبری ۲۰:۳۰ شبکه دو که آن زمان به محلی برای پخش «سخنان» بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات تبدیل شده بود، گزارشی پخش کرد که در آن گفته شد سه «ترانه موسوی» در ثبت‌احوال کشور وجود دارد؛ یکی پاریس است؛ یکی ساکن ونکوور کانادا و دیگری هم دو ساله از تهران. در گزارش ۲۰:۳۰، در رد ادعای مهدی کروبی، با خواهر و مادر «ترانه موسوی» ساکن ونکوور مصاحبه می‌شود.

پس از چند روز مشخص می‌شود که حسین شاهمرادی برادر همسر ترانه موسوی ساکن کاناداست و او هماهنگ‌کننده مصاحبه خواهر و مادر آن «ترانه موسوی». از قضا شاهمرادی دوستی نزدیکی با مهدی کروبی داشته است. کروبی در روزنامه حزبش، «اعتماد ملی» می‌نویسد که این مصاحبه ربطی به «ترانه موسوی» منظور نداشته است. پس از چند روز در جریان گله و گله‌گذاری مهدی کروبی و حسین شاهمرادی، مشخص می‌شود که او هم مانند حسین طائب، داماد علی‌اکبر موسوی معروف به «حسینی اخلاق در خانواده» است. این موضوع باعث می‌شود نام حسین طائب بیش از پیش در رسانه‌ها مطرح شود.

نامزد وزارت اطلاعات

هنگامه چیدن وزرای دولت دوم محمود احمدی‌نژاد، نام طائب در فهرست‌های احتمالی کابینه دیده شد؛ در یکی از این خبرها، خبرگزاری مهر متعلق به سازمان تبلیغات اسلامی نوشت که «با رفتن اژه‌ای از وزارت اطلاعات شنیده شده است که حسین طائب فرمانده نیروی مقاومت بسیج و روح‌الله حسینیان نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، از اصلی‌ترین گزینه‌ها برای تصدی این پست مهم و حساس به حساب می‌آیند. اگرچه جابه‌جایی طائب به خاطر معاونت فرماندهی کل سپاه و نیز فرماندهی نیروی مقاومت بسیج نیازمند موافقت‌ها و فرآیند گسترده‌تری خواهد بود.»

هرچند این احتمال جامه عمل نپوشید، اما از این فهرست‌ها اینگونه برداشت شد که میان احمدی‌نژاد و طائب قرابت در حدی است که او می‌توانست وزیر دولت احمدی‌نژاد هم باشد.

مدیریت اعتراضات ۸۸

نحوه برخورد برخی بخش‌های تحت امر طائب در جریان اعتراضات پس از انتخابات، انتقادات زیادی را برانگیخت، اما نه از تریبون‌های رسمی بلکه در میان پچ‌پچ‌های فضای رسانه‌ای و سیاسیون. آن زمان کمتر کسی بود که به خود اجازه می‌داد از طائب در رسانه‌ها انتقاد کند. به غیر از مهدی کروبی، علی مطهری نماینده اصولگرای مجلس هشتم نیز انتقادات تندی از طائب انجام داد. مطهری در نامه‌ای به حسین شریعتمداری مدیر مسوول کیهان نوشت که «وقتی ما مدیریت بحران اخیر را به دست افرادی مانند طائب می‌دهیم که با باتوم بیشتر مانوس است تا فکر و عقل و تدبیر، نتیجه همین خواهد بود.»

ارتقای طائب

مهرماه ۱۳۸۸ و با آرام شدن خیابان‌ها، حسین طائب هم جایگاهش تغییر یافت. او با حکم رهبری، از فرماندهی نیروی مقاومت بسیج به ریاست سازمان اطلاعات سپاه منصوب شد. البته که همزمان با این انتصاب، اطلاعات سپاه تغییرات ساختاری داشت و از معاونت به سازمان ارتقا یافت؛ ارتقایی که باعث شد تا حسین طائب نخستین رییس «سازمان اطلاعات سپاه» باشد. گرچه حسین طائب در این سمت، کمتر از زمان فرماندهی‌اش در بسیج سخنرانی و موضعگیری داشت، اما باز هم از او موضعگیری و سخنرانی در رسانه‌ها دیده می‌شد. اما نکته قابل توجه در روند طائب، سکوت تقریبا مطلق او و محو شدن از رسانه‌ها به مدت یکسال بود. البته در این مدت نام طائب با مساله دیگری در رسانه‌ها شنیده می‌شد؛ آن‌هم تحریم‌های وزارت خزانه‌داری ایالات متحده به دلیل آنچه نقض گسترده حقوق بشر خوانده بود، او را تحت تحریم‌های خود قرار داد. یکسال بعد هم اتحادیه اروپا طائب را با دلیلی مشابه با امریکا، تحت تحریم قرار داد.

اما نخستین اظهارات رییس سازمان جدیدالتاسیس اطلاعات سپاه، به زمستان ۱۳۸۹ بازمی‌گردد؛ طائب بعد از حدود بیش از یکسال که تنها در مراسم‌هایی مانند مجلس ترحیم دیده می‌شد، روز ۲۲ بهمن ۱۳۸۹، با شرکت در راهپیمایی آن روز، گفت‌وگویی هم در جمع خبرنگاران انجام داد.

طائب در این سخنان تاکید کرد که «حضور گسترده مردم در این راهپیمایی از ثمرات ۳۲ ساله انقلاب اسلامی است. این ثمرات باعث شده تا بیداری جهان اسلام را شاهد باشیم به خصوص بیداری ملت‌های مسلمان مانند مصر و تونس که به پا خاسته‌اند و امیدواریم شاهد خاورمیانه بزرگ اسلامی باشیم.»

باز هم بحث «کودتای مخملی»

او اسفندماه همان سال در بین دادستان‌های کشور رفت و باز هم از کودتای مخملی صحبت کرد؛ همان صحبت‌هایی که دو سال قبل از انتخابات ۱۳۸۸ هم مشابه آن‌ها را گفته بود: «دشمنان در کودتای مخملی که هدف اصلی آن براندازی نظام جمهوری اسلامی بود، موفق نشده‌اند.»

با این وجود طائب در طول ۱۳ سال مدیریتش بر سازمان اطلاعات سپاه، به ندرت در رسانه‌ها دیده می‌شد ولی این به معنای سکوت مطلق نبود. او که ریاست سازمان امنیتی و اطلاعاتی را در دست داشت، دیگر به جای موضعگیری در رسانه‌ها ترجیح می‌داد که در کار و اصطلاحا روی زمین حرفش را بگوید؛ آن‌هم از طریق اقدامات سازمان متبوعش.

اطلاعات موازی؟

از آن زمان، مردم و رسانه‌ها بیش از اینکه نام حسین طائب را ببینند، نام سازمان اطلاعات سپاه را در خبر‌ها می‌دیدند، اما پس از روی کار آمدن دولت روحانی در سال ۱۳۹۲، نام این سازمان بیش از پیش شنیده می‌شد.

در آن دوران، تحلیل بسیاری بر این بود که رقابت یا به تعبیر برخی تقابلی میان وزارت اطلاعات دولت روحانی و سازمان اطلاعات سپاه شکل گرفته است. حتی برخی این سازمان را وزارت اطلاعات موازی می‌خواندند که اختلافاتی با وزارت اطلاعات وقت داشت؛ جاسوس بودن یا نبودن روزنامه‌نگاران، فعالان محیط زیستی، دری‌اصفهانی عضو تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای و چندین مورد مشابه از جمله مواردی بوده که به این تحلیل‌ها دامن می‌زد.

نخستین جرقه‌های این حرف و حدیث‌ها به بازداشت تعدادی از روزنامه‌نگاران حامی دولت در پاییز ۱۳۹۳ بازمی‌گردد؛ اطلاعات سپاه چند روزنامه‌نگار را تحت عنوان «پروژه نفوذ» بازداشت و تاکید کرد که این افراد با برخی سرویس‌های امنیتی خارجی در ارتباط بوده‌اند.
در طول دولت روحانی، کشمکش‌هایی میان دولت و سازمان اطلاعات سپاه ایجاد شد. یکی از مهم‌ترین آنها، پرونده موسوم به فعالان محیط‌زیستی بود؛ پرونده‌ای که از یک سو وزارت اطلاعات معتقد بود که این افراد جاسوس نیستند، اما اطلاعات سپاه تاکید داشت که فعالان بازداشت‌شده، جاسوس و عامل بیگانه‌اند. در همین مدت، جانباختن «کاووس سید امامی» استاد دانشگاه و از فعالان محیط‌زیستی بازداشتی، در زندان اوین، انتقادات نسبت به این پرونده را گسترده‌تر کرد. با این وجود سازمان اطلاعات سپاه از موضع خود کوتاه نیامد و حتی چند تن از فعالان بازداشتی زیر حکم اعدام رفتند که نهایتا احکام آن‌ها به زندان تغییر یافت.

مورد دیگری که می‌توان مواضع طائب را در آن دید، بازداشت مهدی جهانگیری و حسین فریدون دو برادر معاون اول و رییس‌جمهوری بود؛ بازداشت‌هایی که گرچه خیلی‌ها معتقدند بر اساس قانون و در پی فساد‌های صورت‌گرفته از سوی این دو نفر بود، اما برخی اعتقاد داشتند که این برخورد‌های صورت‌گرفته رنگ و بوی سیاسی دارند.

بازداشت خارجی‌ها

بازداشت شهروندان غربی دو تابعیتی و حتی یک تابعیتی، از مهم‌ترین اقدامات سازمان اطلاعات سپاه در سال‌های مدیریت حسین طائب بر این نهاد امنیتی بود. این سازمان افرادی، چون «نزار زاکا»، «نازنین زاغری»، «باقر نمازی»، «سیامک نمازی» و شاید مهم‌ترین آن‌ها «جیسون رضاییان» خبرنگار امریکایی را بازداشت کرده بود. بازداشت این افراد از آن جهت حائز اهمیت جلوه می‌کرد که این بازداشت‌ها در گرماگرم مذاکرات پرونده هسته‌ای ایران و ۶ قدرت جهانی رخ داده بود و این اقدامات سایه سنگینی بر مذاکرات و روند آن انداخت.

ماجرای پرحاشیه جیسون و گاندو

ماجرای دستگیری و آزادی جیسون رضاییان، شاید یکی از مهم‌ترین و حاشیه‌سازترین بازداشت‌های این سازمان بود. جیسون رضاییان نهایتا پس از نزدیک به دو سال بازداشت، سرانجام به واسطه گفتگو‌های صورت‌گرفته در حاشیه مذاکرات برجام، میان ایران و ایالات متحده، این شهروند امریکایی متهم به جاسوسی از سوی ایران آزاد شد؛ البته این آزادی در قبال چند صد میلیون دلار صورت گرفت که بعد‌ها منتقدان باراک اوباما رییس‌جمهور وقت امریکا، گفتند که دولت او در قبال آزادی رضاییان پول‌های ایران را در چندین «پالت» دلار به صورت نقدی راهی تهران کرد و با همان هواپیما جیسون رضاییان را از تهران خارج کرد.

حاشیه‌های ماجرای جیسون رضاییان پس از آزادی او هم ادامه داشت؛ این بازداشت و آزادی، دستمایه یک سریال تلویزیونی به نام «گاندو» شد. در این سریال که بسیار واکنش‌برانگیز شد، روایتی از ماجرای دستگیری تا آزادی جیسون رضاییان را به تصویر کشیده بود. سال ۱۳۹۹ جواد ظریف وزیر امور خارجه وقت ایران که حملات گسترده‌ای در جریان پخش این سریال نسبت به او و وزارتخانه متبوعش صورت گرفته بود، در مصاحبه‌ای تاکید کرد که «اطلاعات سپاه جایی است که سریال «گاندو» را علیه من ساخته است».

یکی از اقداماتی که اطلاعات سپاه در زمان مدیریت طائب انجام داد، دستگیری و انتقال «روح‌الله زم» گرداننده و مالک کانال تلگرامی «آمدنیوز» به ایران بود. این اقدام اطلاعات سپاه، با واکنش‌های گسترده‌ای روبرو شد و تقدیر و تشکر‌های زیادی از این اقدام صورت گرفت.
پرونده‌های زیادی هم در طول این سال‌ها از زیر دست طائب رد شده‌اند؛ از روزنامه‌نگار و فعالی زیست محیطی گرفته تا برادر رییس‌جمهوری و عضو تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران.

انفجار، خرابکاری و ترور

در دو سال پایانی مدیریت طائب بر سازمان اطلاعات سپاه، تحولاتی امنیتی در کف خیابان‌ها رخ داد؛ تحولاتی از جنس ترور شخصیت‌ها، با سلاح گرم در ایران و البته خرابکاری و حملاتی با هدف سایت‌های هسته‌ای و نظامی.

محسن فخری‌زاده از دانشمندان هسته‌ای و موشکی ایران که چهره‌ای غیر رسانه‌ای بود، هفتم آذر ماه ۱۳۹۹ در جاده‌ای در شهر دماوند هدف ترور قرار گرفت؛ تروری که متهم اول آن اسراییل بود ولی هیچگاه رسما مسوولیت آن را برعهده نگرفت.

اما اتفاقات امنیتی در ایران، از خردادماه ۱۴۰۱ شیب تند و صعودی گرفت؛ یکم خردادماه، حسن صیاد خدایی یکی از افسران ارشد سپاه پاسداران که سابقه حضور فعال در سوریه هم داشته، هنگام ورود به منزلش در محدوده میدان بهارستان تهران، هدف گلوله‌های دو راکب یک موتوسیکلت قرار گرفت.

در همان روز‌های پس از ترور صیادخدایی، «سوانح» مختلفی هم در برخی مراکز نظامی پیش آمد.

چهارم خردادماه، یکی از واحد‌های تحقیقاتی وزارت دفاع در منطقه پارچین، دچار «سانحه» شد که در نتیجه این وزارتخانه اعلام کرد، یکی از کارکنان آن مجموعه با نام «احسان قدبیگی» به «شهادت» رسید.

نهم خردادماه رسانه‌های خارجی اعلام کردند، «ایوب انتظاری» از کارکنان یک مرکز پژوهش در شهرستان یزد که در زمینه تولید موشک و پهپاد فعالیت داشت، بر اثر «مسمومیت» درگذشته است. هرچند استاندار یزد در منزل پدری او حاضر شد و در یک متن، ایوب انتظاری را «شهید» خطاب کرد، اما روابط عمومی استانداری این عنوان را «اشتباه سهوی» خواند. دادگستری یزد نیز مرگ «ایوب انتظاری» را طبیعی دانست و هرگونه ترور بیولوژیک را رد کرد.

دهه سوم خرداد هم رسانه‌ها از «شهادت» یکی از کارکنان هوافضای سپاه در سمنان خبر دادند. فارس نوشت: «محمد عبدوس از کارکنان صنایع هوافضای سمنان در حین انجام ماموریت به فیض شهادت نائل آمد». پایگاه پرتاب ماهواره‌های نیروی هوافضای سپاه، در سمنان قرار دارد.

در همان برهه زمانی هم سپاه روح‌الله استان مرکزی هم اعلام کرد که «علی کمانی، از رزمندگان یگان هوافضا بر اثر سانحه رانندگی» و «در حین انجام ماموریت» به «شهادت» رسید.

به غیر از حسن صیاد خدایی که گلوله نقش اول را ترور او داشت، در اتفاقات دیگر که منجر به «شهادت» افراد شاغل در صنعت هوافضا و هسته‌ای شد، مقامات امنیتی ایران، حرفی از «ترور» به میان نیاوردند، اما رسانه‌های غربی و اسراییلی این موضوع را تایید می‌کردند.
اما غیر از این اتفاقات، در دو سال پایانی مدیریت طائب بر سازمان اطلاعات سپاه، خرابکاری‌هایی نیز در برخی تاسیسات هسته‌ای و نظامی صورت می‌گرفت.

با این وجود تیرماه گذشته، مشاور امنیت ملی اسراییل در پاسخ سوالی مبنی بر اینکه آیا اسراییل اقدامی مستقیم علیه ایران خواهد کرد یا خیر گفته بود: «ما در یکسال گذشته در ایران کم اقدام نداشتیم».

هرچند این مقام اسراییلی مستقیما از عملیات‌های انجام شده صحبت نکرده، اما این جمله‌اش را باید به نوعی پذیرفتن مسوولیت اقدامات امنیتی رخ داده در ایران دانست.

بسیاری این اتفاقات را ناشی از آلودگی و حفره‌های امنیتی می‌دانستند. محسن رضایی از فرماندهان اسبق سپاه پاسداران یکی از این افراد بود که فروردین ۱۴۰۰ و قبل از اتفاقات امنیتی خرداد ۱۴۰۱، بدون نام آوردن از نهادی خاص، نسبت به عملکرد نهاد‌های امنیتی به صورت کلی انتقاد کرد: «کشور به‌طور گسترده یک آلودگی امنیتی پیدا کرده است و نمونه آن این است که کمتر از یکسال، سه رویداد امنیتی اتفاق افتاده است؛ دو انفجار و یک ترور. قبل از این، از اسناد به کلی سری هسته‌ای ما سرقت شده است و قبل از آن چند ریزپرنده مشکوک آمدند و کار‌هایی انجام دادند. پس معلوم است آلودگی امنیتی پیدا کرده‌ایم».

پس از حادثه انفجار نطنز، محمود احمدی‌نژاد رییس دولت‌های نهم و دهم جمهوری اسلامی هم انتقادات تندی از نهاد‌های امنیتی کرد؛ انفجاری که فروردین ۱۴۰۰ و دو روز بعد از روز ملی هسته‌ای رخ داد و بنا به گفته احمدی‌نژاد، بیش از ۱۰ میلیارد دلار به تاسیسات هسته‌ای خسارت وارد شد. او همچنین در یک مصاحبه مشخصا به حسین طائب حمله کرد.

زمانی که محمد سرافراز رییس اسبق صداوسیما در خاطرات خود درباره طائب و برخی اقدامات او سخن گفت، خبرگزاری فارس در گزارشی احمدی‌نژاد را متهم کرد به عملیات علیه او: «طائب اسم رمز طراحی عملیات‌هایی است که سند شش دانگ آن در اختیار احمدی‌نژاد است. ضدانقلاب و حتی اصلاح‌طلبان نیز به این شکل روی یک نفر تمرکز نکردند. این اسم رمز مهم‌ترین نشانه برای جای پای احمدی‌نژاد است. احمدی‌نژاد اطلاعات سپاه را مهم‌ترین عامل دستگیری و محاکمه نزدیکانش (بقایی و مشایی) می‌داند.» نویسنده مطلب که اکنون مدیرعامل روزنامه همشهری است، نوشت: «آخرین جلسه‌ای که از طرف فارس با احمدی‌نژاد در ساختمان ولنجک داشتیم، بیش از ۲۰ درصد یک جلسه سه ساعته را درباره همین اسم رمز حرف می‌زد».

جابه‌جایی بعد از ۱۳ سال

اوایل تیرماه و اواخر خردادماه ۱۴۰۱، شنیده‌ها از تغییر ریاست سازمان اطلاعات سپاه حکایت می‌کرد. بعد از چند روز برخی کاربران توییتری نزدیک به جریان محافظه‌کار در ایران، تلویحا این تغییر را تایید کردند. نهایتا دوم تیر ماه ۱۴۰۱ اعلام شد که حسین طائب، پس از ۱۳ سال از ریاست سازمان اطلاعات سپاه کنار رفته و سردار محمد کاظمی جانشین او در این سمت می‌شود.

بسیاری این جابه‌جایی را در نتیجه اتفاقات امنیتی مدت گذشته در کشور می‌دانستند. آن‌ها معتقد بودند که عملکرد نهاد‌های امنیتی در برخورد و مقابله با ترورها، خرابکاری‌ها و حملات آنچنان که باید، نبوده است. برخی دیگر، اما پا را فراتر گذاشتند و مدعی نفوذ گسترده در سیستم امنیتی شدند. البته که در رسانه‌های رسمی هیچ خبری از این تحلیل‌ها نبود. اما در مقابل این تحلیل‌ها، طیف محافظه‌کار در شبکه‌های اجتماعی از طائب تقدیر می‌کردند و عملکرد او را مورد ستایش قرار دادند.

برخی کاربران که به مرتبط بودن با برخی نهاد‌های امنیتی شناخته می‌شوند، در حساب‌های کاربری خود، در مقابل انتقاد‌ها به عملکرد طائب، وعده سمت بعدی او را می‌دادند؛ سمتی که از نظر آن‌ها بسیار مهم بود و معتقد بودند که با آن سمت، انتقاد‌ها نسبت به رییس سابق سازمان اطلاعات سپاه، خاموش خواهد شد؛ چرا که سمت جدید بسیار مهم و تعیین‌کننده بوده که نشان‌دهنده رضایت از عملکرد او خواهد بود.

اما تا امروز، یعنی حدود ۹ ماه پس از تغییرات در راس هرم اطلاعات سپاه، طائب با همان سمتی شناخته می‌شود که پس از جابه‌جایی او گرفت؛ «مشاور عالی فرمانده کل سپاه».

پس از کنار رفتن طائب از ریاست اطلاعات سپاه، او به طرز قابل توجهی در رسانه‌ها دیده شد؛ یک روز به سخنرانی می‌رود؛ یک روز به برنامه تلویزیونی؛ یک روز با رسانه‌ای خاص مصاحبه می‌کند و یک روز هم به دانشگاه می‌رود و با سخنرانی برای دانشجویان، به سوال‌های آن‌ها پاسخ می‌دهد؛ آن‌هم از سوی کسی که ۱۳ سال در منصبی بود که نه تنها پاسخی به سوالات افکار عمومی نمی‌داد بلکه به هیچ نهاد انتخابی هم پاسخگو نبود؛ او به‌رغم درخواست مکرر نمایندگان مجلس دهم، تنها برای یک جلسه غیرعلنی بابت حذف ارز ترجیحی به صحن مجلس یازدهم رفت.

دوره نخست از زندگی کاری طائب در پس پرده

اگر بنا باشد برای حسین طائب یک الگوی رفتاری و حرکتی ترسیم شود، زندگی کاری او را باید به سه مرحله تقسیم کرد. نخست دورانی که او پشت‌پرده بود. این دوران شامل دهه ۶۰ و حدودا نیمی از دهه ۷۰ خورشیدی است. برهه مدیرکلی اطلاعات قم و خراسان، از مدیران ضد جاسوسی واجا و پس از آن مسوول هماهنگی در بیت رهبری، همان برهه‌ا‌ی است که کمتر کسی با نام و چهره طائب آشنایی داشت. او در آن زمان با نام «حاج میثم» شناخته می‌شد و اساسا حسین طائب نامی نبود که کسی شنیده باشد. به جز بخشی از یک مصاحبه محمود احمدی‌نژاد درباره عملکرد طائب در وزارت اطلاعات که آن‌هم به‌شدت انتقادی بود، حرف بیشتری از طائب در آن زمان به گوش نخورده است.

دوره دوم؛ جلوی پرده

دوره دوم زندگی کاری طائب، از زمانی آغاز می‌شود که با حکم رحیم‌صفوی فرمانده کل وقت سپاه، به معاونت فرهنگی این نهاد منصوب می‌شود؛ نام طائب در قامت معاون فرهنگی سپاه، کم‌کم وارد رسانه‌ها شد؛ البته آن زمان همچنان نام او را «حسن» و نه «حسین» قید می‌کردند. اما از سال ۱۳۸۶ که عزیز جعفری فرمانده کل جدید سپاه شد، نام کوچک طائب، «حسین» درج می‌شد و سمت او، فرمانده نیروی مقاومت بسیج. عملکرد طائب در فرماندهی بسیج، منطبق است با اعتراضات پس از انتخابات ۸۸؛ عملکردی که بسیاری از چهره‌های سیاسی، نسبت به آن انتقاد‌های زیادی دارند. او وقتی فرمانده بسیج شد، چندین موضعگیری صریح سیاسی داشت موضعگیری‌هایی پیرامون انتخابات مجلس هشتم در عیان، او را در مظان اتهام سیاسی کاری قرار داد، اما آن زمان کمتر کسی بود که بر اساس آینده‌نگری بخواهد نسبت به دخالت او در سیاست اعتراضی کند.

او در قامت فرمانده بسیج، نقشی اساسی در «جمع» شدن اعتراضات خیابانی به نتایج انتخابات ۸۸ داشت. همین دور دوم از زندگی کاری او را هم باید به دو شاخه تقسیم کرد؛ شاخه اول از معاونت فرهنگی سپاه است تا پایان راه فرماندهی در بسیج و شاخه دوم از مهر ۸۸ است که به عنوان رییس سازمان اطلاعات سپاه منصوب می‌شود تا تیر ۱۴۰۱.

دوره دوم از دومین بخش زندگی کاری طائب، اوج کار او بود؛ ریاست سازمان اطلاعات سپاه، او را به فردی قدرتمند تبدیل کرد که به اعتقاد بسیاری قدرت او از وزیر اطلاعات و حتی در برخی موارد از رییس‌جمهوری مستقر هم بیشتر بود. طائب در زمان ریاست بر اطلاعات سپاه به قول فوتبالی‌ها، حرف خود را در زمین بازی می‌گفت؛ آن‌هم با بازداشت‌هایی که انجام می‌شد. دوره معاونت فرهنگی تا تیر ماه ۱۴۰۱، دوره خروج طائب از پس پرده بود؛ او دیگر نه تنها از پشت پرده بیرون آمده بود بلکه به وضوح در حال نقش‌آفرینی در صحنه سیاسی و امنیتی بود. البته که در یکسال نخست ریاستش بر اطلاعات سپاه، تقریبا در رسانه‌ها حاضر نبود و محو شده بود.

دوره سوم؛ طائب جدید

دوره سوم طائب، دوران پس از کنار رفتنش از ریاست سازمان اطلاعات سپاه است؛ دوره‌ای که هنوز هم در آن به سر می‌برد. در این دوره طائب را سیاستی دیگر آمده و دیگر از آن طائبی که به مجلس هم پاسخگو نبود، خبری نیست و خود را در معرض سوال دانشجویان قرار می‌دهد. طائب که نوع برخورد‌های سازمانش با فعالان سیاسی و رسانه‌ای، باعث ایجاد ذهنیت سیاسی‌کاری شده بود، حالا بیش از قبل اظهارنظر می‌کند و حتی میان سخنانش اطلاعات جدیدی از وقایع رخ داده، بیان می‌کند. او غیر از این موضوع، تحلیل‌های متفاوتی هم دارد؛ یکی از آن‌ها سند استراتژی امنیت ملی امریکاست که او در سخنانش به دفعات متعدد آن را بیان کرده و تحلیل‌های زیادی بر اساس آن می‌دهد.

طائب ۱۴۰۱، متفاوت با طائب ۱۴۰۰

حالا طائب با آن طائب دو دهه پیش و حتی با آن طائب یکسال پیش هم تفاوت کرده است؛ تحلیل‌هایی مانند برادرش مهدی ارایه می‌کند و میل به سخنرانی در او بیشتر شده است. مشخص نیست که آیا او از این سیاست جدید قصد ورود به عرصه رسمی سیاست را دارد یا خیر؛ شاید می‌خواهد سطح یک رسانه‌ها را از آن خود کند تا از آن چهره مرموز امنیتی به چهره‌ای سیاسی تبدیل شود؛ شاید رسانه، محل گرم کردن طائب برای حضور در نهاد‌های سیاسی کشور باشد؛ هرچه که باشد، این میزان حضور در رسانه، نمی‌تواند پیش‌زمینه بازگشت به فعالیت‌های امنیتی باشد.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین