بخش بزرگی از ناکامیهای دولت سیزدهم را میتوان حاصل عملکرد مدیران احمدینژادی دانست، شاید به همین علت است که او نه از دولت سیدابراهیم رئیسی دفاع میکند و نه اینکه به نقد عملکرد دولت سیزدهم و ناکامیهای آن میپردازد تا بهنوعی بار مسئولیت نتایج بهدستآمده از عملکرد دولت را به گردن او نیندازند.
هممیهن نوشت: سایت دولت بهار را بهعنوان رسانه نزدیک به محمود احمدینژاد و حامیان او که در مرورگر باز میکنیم، در اسلایدر سایت که انتظار میرود مهمترین موضوعات از دید مسئولان آن بر آن نقش بسته باشد، شاهد آن هستیم که در کنار خبر دیدار احمدینژاد با مردم، یک نام دیگر هم به چشم میخورد؛ نامی آشنا که این روزها خبرساز شده و بازتاب سخنان او همچنان ادامه دارد. احمد علیرضابیگی، نماینده مجلس یازدهم که از دریافت خودرو شاسی بلند توسط برخی نمایندهها برای منتفی شدن استیضاح سیدرضا فاطمیامین خبر داده بود.
هرچند شاید در نگاه اول اینطور به نظر بیاید که اهمیت موضوع شاسیبلندها باعث شده که تصویر و مصاحبه احمد علیرضابیگی در اسلایدر سایت دولت بهار قرار بگیرد، اما وقتی سایت رسانه وابسته به محمود احمدی نژاد را مرور میکنیم، این را درمییابیم که طی یک ماه اخیر و حتی پیش از اینکه موضوع خودروهای شاسیبلند و فاطمیامین بیان شود، ۸ مصاحبه و یک یادداشت از علیرضابیگی در سایت منتشر شده است که نشان میدهد این نماینده مجلس یازدهم جایگاه ویژهای برای رئیس دولتهای نهم و دهم و سیاستهای او دارد. او تنها چهره نزدیک به احمدینژاد نیست که این روزها در فضای سیاسی کشور حضور دارد و پست و مسئولیتی به دست آورده است. حتما به یاد دارید که وقتی سیدابراهیم رئیسی، وزرای پیشنهادی کابینهاش را به مجلس معرفی کرد، بسیاری این دولت را کابینه سوم احمدینژاد خواندند. بررسی اینکه چه تعداد از افرادی که در دولتهای نهم و دهم پستهای بالایی دارند و این روزها در ترکیب دولت سیزدهم و یا مجلس یازدهم حضور دارند، میتواند این را روشن سازد که ما با پدیده «بازگشت احمدینژادیها» روبهرو هستیم و احمدینژادیها در حال برنامهریزی جدید برای فعالیت گستردهتر و بیشتر برای در اختیار گرفتن قدرت بیشتر هستند.
از همان روزی که سیدابراهیم رئیسی، سکان دولت سیزدهم را در دست گرفت و کابینه پیشنهادی خود را برای دریافت رای اعتماد به مجلس یازدهم ارائه کرد، سایه سنگین احمدینژادیها یا همان مدیران دولتهای نهم و دهم در دولت به نمایش گذاشته شد؛ موضوعی که البته پیش از تشکیل کابینه با اخطار برخی از اصولگرایان هم روبهرو شده بود، اما گویا سیدابراهیم رئیسی تمایلی به توجه به آن نداشت و خودخواسته اکثریت کرسیهای مسئولیت را به مدیران دولت احمدینژادی سپرد. یکی از اصولگرایانی که در همان مقطع به رئیس دولت سیزدهم اخطار داد، حسین کنعانیمقدم بود که گفته بود: «رئیسی نباید کسانی که اعتقادی به گام دوم انقلاب ندارند، در کابینه خود قرار دهد. وزرای دولت احمدینژاد امتحان خود را پس دادهاند و نباید در دولت سیزدهم به کار گرفته شوند. دولت بعدی نباید دولت سوم احمدینژاد شود.» موضوعی که پس از معرفی کابینه با این واکنش کنعانیمقدم روبهرو شد: «قبل از تشکیل دولت بنده بارها اشاره کردم که یکی از سازوکارهای مخالفان دولت آقای رئیسی و انتقاد به ایشان همین است که دولت سیزدهم، دولت سوم احمدینژاد است که این مورد را بارها به دوستان تذکر دادیم.»
تا به امروز که نزدیک به دو سال از فعالیت دولت سیزدهم گذشته و ابراهیم رئیسی تقریبا نیمی از عمر ریاست خود را بر این مسند سپری کرده است، ۲۳ نفر از افرادی که در دولت محمود احمدینژاد یا در ترکیب کابینه دولتهای نهم و دهم بوده و یا در وزارتخانههای دولت او مشغول به فعالیت بودهاند، البته این روزها از بین این افراد ۷ نفر از کابینه خارج شده، ولی همچنان نام ۱۶ نفر از احمدینژادیهای سابق در کابینه دولت ابراهیم رئیسی دیده میشوند. در مجموع از احمدینژادیهایی که در ترکیب هیئت دولت سیزدهم حضور دارند، ۱۵ نفر وزیر بودهاند (۱۱ نفر همچنان وزیر هستند)، یک نفر سرپرست وزارتخانه است؛ ۲ نفر معاون ابراهیم رئیسی در دولت هستند و یک نفر بهعنوان دستیار ویژه رئیس دولت حکم گرفته است.
البته در جدول تهیهشده از احمدینژادیهای دولت سیزدهم، ذکر دو نکته ضروری و مورد توجه است. اولین نکته درباره سیدحمید سجادی، وزیر ورزش و جوانان دولت سیزدهم است. او هرچند در دولت محمود احمدینژاد نتوانست سمت رسمی داشته باشد، اما گزینه رئیس دولت دهم برای حضور در وزارت ورزش و جوانان بود که در خرداد ۱۳۹۰ بهعنوان اولین وزیر ورزش و جوانان تاریخ ایران به مجلس هشتم معرفی شد، اما نتوانست از مجلس رای اعتماد بگیرد و در نتیجه محمد عباسی جای او را در ساختمان خیابان سئول گرفت. نکته قابل اشاره دیگر درباره این لیست به نام دو معاون وزیر برمیگردد که به لحاظ جایگاه مهمی که در اختیار دارند، وارد این لیست شدهاند. محمدباقر خرمشاد که تا چند وقت پیش معاون سیاسی وزیر کشور بود و گفته میشود به علت بیماری از معاونت وزارت کنارهگیری کرده است، در یکی از مهمترین معاونتهای وزارتخانههای دولت قرار دارد. همچنین علی باقریکنی، معاون سیاسی حسین امیرعبداللهیان در وزارت امور خارجه یکی دیگر از گزینههایی است که در جدول قرار داده شده است. باقریکنی از آنجایی که مسئولیت مذاکرات احیای برجام را بر عهده دارد، وارد این لیست شده است و در کنار وزرا و معاونان سیدابراهیم رئیسی قرار دارد.
در بین افرادی که توانستند در زمستان ۹۸ به مجلس یازدهم راه یابند، تعداد احمدینژادیها چشمگیر بود و مجلس که عنوان انقلابی را بهخود اختصاص داده، تعدادی قابلتوجه از وزرا و مدیران دوره ۸ ساله ریاست محمود احمدینژاد بر دولتهای نهم و دهم را در صندلیهای خود دید. البته در لیستی که از احمدینژادیهای مجلس یازدهم تهیه شده، فقط به افرادی اشاره شده است که در دولتهای نهم و دهم و یا وزارتخانههای آن دورهها سمت و جایگاه اجرایی بالایی داشتهاند وگرنه در صورت بررسی دقیقتر این تعداد بهطور حتم از عدد ۳۵ هم فراتر خواهد رفت، چنانچه پیش از آغاز به کار رسمی مجلس یازدهم، سیدشمسالدین حسینی که در دوره احمدینژاد وزیر اقتصاد بود و این روزها نماینده مجلس است، در مصاحبهای که با روزنامه «دنیای اقتصاد» انجام داده بود، تعداد احمدینژادیهای مجلس را ۵۰ نفر عنوان کرده و گفته بود: «در همین مجلس ۸ عضو کابینه دولت نهم و دهم، ۹ استاندار، تعداد قابلتوجهی از معاونان وزرا، فرمانداران و مدیران دوره احمدینژاد رای آوردند و از منتخبان مجلس یازدهم هستند. جمع ما احمدینژادیها در مجلس جمع است، میتوانم بگویم که بالغ بر ۵۰ نفر هستند. این افراد با هم فصل مشترک دارند و باهم سالها همکاری کردهاند. وقتی مردم بعد از گذشت چند سال از پایان کار دولت احمدینژاد آنها را نادیده نگرفتند و به آنها رای دادند، آیا منتخبان باید خودشان را نادیده بگیرند؟ نه.»
البته پیش از اینکه مجلس یازدهم در سال ۱۳۹۹ آغاز به کار کند، قرار بود در این دوره از مجلس، فراکسیونی تحت عنوان فراکسیون کارگزاران دولت نهم و دهم یا همان احمدینژادیها هم تشکیل شود و حتی این موضوع توسط شمسالدین حسینی هم رسما اعلام شد، اما به دلایلی که هنوز مشخص نشده، این فراکسیون حداقل به صورت رسمی تشکیل نشد، اگرچه این احتمال دور از انتظار نیست که احمدینژادیهای مجلس یازدهم ارتباط تنگاتنگی را حتی بدون وجود فراکسیون داشته باشند و هماهنگ با هم عمل کنند.
البته در ترکیب ابتدایی بهارستاننشینها در دوره یازدهم، سیدجواد ساداتینژاد هم یکی از احمدینژادیها بود که در مجلس حضور داشت، اما با رسیدن سیدابراهیم رئیسی به دولت، از ترکیب مجلس خارج شد و بهعنوان وزیر جهادکشاورزی وارد بدنه دولت سیزدهم شد و چندی پیش هم از سمت خود در دولت استعفا داد (یا استعفا داده شد) و در نتیجه صندلی وزارت را ترک کرد. البته جدا شدن او از وزارت جهاد کشاورزی باعث شد تا یک احمدینژادی دیگر جانشین موقت او شود و سرپرستی وزارتخانه را برعهده بگیرد؛ اتفاقی که درباره جواد ساداتینژاد افتاد، البته ممکن است درباره یکی دیگر از احمدینژادیهای مجلس یازدهم تکرار شود و باز هم شاهد انتقال یکی از احمدینژادیها از مجلس یازدهم به بدنه دولت سیزدهم باشیم. آنطور که شنیده میشود، پس از اینکه یوسف نوری، وزارت آموزش و پرورش را ترک کرد، این احتمال وجود دارد که ابراهیم رئیسی سراغ یک احمدینژادی دیگر رفته و اینبار حمیدرضا حاجیبابایی از مجلس یازدهم خارج شده و با پایان کار در بهارستان بهعنوان وزیر آموزش و پرورش وارد ترکیب دولت سیزدهم شود و به وزارتخانهای برگردد که پیش از این سابقه حضور در آن را داشته است؛ اتفاقی که اگر رخ دهد، به نوعی یک احمدینژادی (یوسف نوری) از دولت سیزدهم خارج شده و یک احمدینژادی دیگر جای او را در صندلی وزارت خواهد گرفت و به خیابان سپهبد قرنی میرود.
از مرداد ۱۳۹۲ که عمر دولت دهم به ریاست محمود احمدینژاد به پایان رسید تا خرداد ۱۳۹۹ که مجلس یازدهم آغاز به کار کرد و یک سال بعد که دولت سیزدهم به ریاست سیدابراهیم رئیسی روی کار آمد و فعالیتش شروع شد، احمدینژادیها یا همان مدیران ارشد دولتهای نهم و دهم در بدنه اجرایی کشور حضور پررنگی نداشتند، اما یکدستسازی قدرت در دو قوه مقننه و مجریه، که از انتخابات مجلس یازدهم شروع و به دولت سیزدهم منتهی شد، راه را برای بازگشت این طیف از مدیران به قدرت فراهم کرد و همینطور که در جدولها قابل مشاهده است، حداقل ۶۰ نفر از مدیران ردهبالای کشور افرادی هستند که در دولت محمود احمدینژاد سمتهای بالایی داشتهاند و بهنوعی دستاوردهای دولتهای نهم و دهم به شمار میروند که این روزها در قدرت هستند و در بین این افراد، شاید بسیاری از آنها همان راهی را بروند که مدنظر احمدینژاد بوده است. خبر مهم و قطعا افشای آنچه که علیرضابیگی در مجلس درباره استیضاح سیدرضا فاطمیامین وزیر صمت انجام داده است؛ رفتاری بهنگام و البته قابل اعتنا است، اما برجسته سازی آن در سایت حامیان احمدینژاد، به نظر میرسد چهرهسازی آنها در فضای سیاسی کشور است.
البته به غیر از افرادی که در جدولها قرار گرفتهاند، نباید فراموش کرد که میتوان جملهای که شمسالدین حسینی (وزیر اقتصاد دولت احمدینژاد و نماینده مجلس یازدهم) در بهار ۱۳۹۹ گفت را هم جدی گرفت. او پیش از آغاز به کار مجلس یازدهم در مصاحبهای که با «دنیای اقتصاد» انجام داد، گفته بود: «تعداد زیادی از نمایندگان ادوار که به مجلس یازدهم راه یافتهاند هم ازجمله مدافعان دولتهای نهم و دهم هستند.»
نکته دیگری که میتوان در این مسیر مدنظر قرار داد و آن را مهم تلقی کرد، درباره شخص محمود احمدینژاد، رئیس دولتهای نهم و دهم است. او که اظهارنظرهای جنجالیاش از آغاز دوران ریاستجمهوری در سال ۸۴ تا شهریور ۱۴۰۱ قطع نشده بود، به یکباره پس از تثبیت نامش در مجمع تشخیص مصلحت نظام و آغاز اعتراضات سراسری سال گذشته و حرکت اعتراضی در کشور در سکوت کامل قرار گرفت و خبری از اظهارات حاشیهساز او در میان نیست؛ موضوعی که به نظر میرسد سیاستی کلان را بهدنبال داشته باشد و شاید در این مسیر، برونسپاری انجام گیرد تا هم سکوت رئیس دولتهای نهم و دهم ادامه داشته باشد و هم اهداف آنها پیگیری شود؛ اهدافی که شاید یکی از اولین آنها درباره انتخابات مجلس دوازدهم باشد که قرار است در اسفندماه سال جاری برگزار شود.
البته میتوان سکوت احمدینژاد درباره حوادث کشور را علاوه بر اینکه خودش و دولتش سهم بسزایی در شروع این مشکلات داشته و این سهم بههیچ نحو قابل انکار نیست، به سهم بالایی که افراد دولتش در بدنه دولت و مجلس فعلی دارند، نسبت داد. بخش بزرگی از ناکامیهای دولت سیزدهم را میتوان حاصل عملکرد مدیران احمدینژادی دانست، شاید به همین علت است که او نه از دولت سیدابراهیم رئیسی دفاع میکند و نه اینکه به نقد عملکرد دولت سیزدهم و ناکامیهای آن میپردازد تا بهنوعی بار مسئولیت نتایج بهدستآمده از عملکرد دولت را به گردن او نیندازند.