کمبود شدید پزشک و پرستار و مهاجرت گسترده آنها، این روزها بهعنوان معضل سیستم درمان کشور در صدر اخبار حوزه سلامت است. دبیرکل خانه پرستاران کشور از مهاجرات سالانه بیش از ۳ هزار نفر خبر میدهد، در حالی که معاون پرستاری وزارت بهداشت از کمبود ۷۰ هزار پرستار در سیستم درمانی گلایه دارد.
به گزارش هم میهن، همزمان سازمان نظام پزشکی نیز میگوید دیگر مهاجرت پزشکان مختص پزشکان عمومی نیست و متخصص و فوقتخصص در حال خروج از کشور و اقامت در کشورهای دیگر هستند. موضوعی که سبب میشود، کشور طی سالهای آینده با معضل پزشک روبهرو شود. موید علویان، رئیس هیاتمدیره نظامپزشکی تهران سال گذشته اعلام کرد اگر سیاستها و روند مهاجرت پزشکان اینگونه ادامه داشته باشد در پنج سال آینده با کمبود شدید پزشک مواجه میشویم و باید برای برخی از خدمات درمانی به کشورهای دیگر برویم.
پدراک پاکآیین، معاون آموزشی وزارت بهداشت در آخرین اظهارنظر راجعبه کمبود پزشک متخصص با تایید این موضوع علت را در مناسب نبودن شرایط دستیاری پزشکی دانسته است. به گفته او؛ تا قبل از دولت جدید دستیاران پزشکی ۲ میلیون تومان حقوق دریافت میکردند که این میزان افزایش یافت و به ۸ میلیون تومان در دولت سیزدهم رسید. سال گذشته ۴۰۰۰ دستیار پزشکی را با اولویت بومیگزینی پذیرش کردیم که مشکلات کمبود پزشک را تا حدی حل کنیم.
تا این لحظه منابع لازم برای افزایش ظرفیت پزشکی اختصاص نیافته است و باید تخصیص منابع صورت بگیرد. اما چرا باید پرستاران و پزشکان کشور مهاجرت کنند و آیا بالا بردن ظرفیت پزشکی اختصاصی معضل کمبود پزشک و پرستار را حل خواهد کرد یا نه. در اینباره با محمدرضا اسدی، نایبرئیس سازمان نظامپزشکی کشور، حسین کرمانپور، رئیس سابق روابط عمومی سازمان نظامپزشکی و محمد شریفیمقدم، دبیرکل خانه پرستار کشور گفتگو کردیم.
در حالی که اسدی و کرمانپور دلیل اصلی مهاجرت پزشکان را پایین بودن تعرفهها اعلام میکنند، اما شریفیمقدم معتقد است که پزشکان کشور زیادهخواه هستند و شرایطشان آنقدر بد نیست که بخواهند مهاجرت کنند، مهاجرت بیشتر در گروه پزشکان عمومی است نه متخصص! اما همزمان پرستاران وضعیت بسیار نامناسبی در سیستم درمان دارند و تهدیدهایی که در صورت اعتراض میشوند بهصورت سیستمی علیه آنها و با راهبری گروه مافیای پزشکان صورت میگیرد.
محمدرضا اسدی، نایبرئیس سازمان نظامپزشکی با اشاره به افزایش ۳۰۰ درصدی مهاجرت پزشکان نسبت به ۵ سال گذشته میگوید: آمار مهاجرت پزشکان متخصص بهاندازه پزشکان عمومی بالا رفته است؛ به طوری که طی سال گذشته حدود ۳ تا ۴ هزار پزشک متخصص از کشور رفتهاند. تا ۴ سال گذشته حدود ۸۰ پزشک در حوزه توانبخشی درخواست مهاجرت داشتند و حالا با افزایش ۳۰۰ برابری روبهرو هستیم. در واقع سال گذشته ۵۰۰ نفر در این حوزه درخواست مهاجرت داشتند.
او ادامه میدهد: دولت میخواهد ظرفیت جذب را بالاتر ببرد تا این معضل حل شود، حتی به فرض اینکه ظرفیت هم بالا برود ۱۴ سال زمان میبرد تا یک دانشجو تبدیل به پزشک شده و به مردم خدمات بدهد. حتی اگر این موضوع هم جواب بدهد، اما زیرساختهای اقتصادی، عوامل فرهنگی و تعرفهها معضل بزرگ این حوزه است که سبب میشود تا مسیر فعالیت پزشکان به سمت دیگری باشد؛ بهویژه حوزه فعالیتهای زیبایی که درآمد خوبی هم دارد، در نتیجه به فرض اینکه این راهحل هم بتواند عملیاتی شود باز هم مشکل کمبود متخصص را حل نخواهد کرد.
نایبرئیس سازمان نظامپزشکی ادامه میدهد: در نتیجه افزایش ظرفیت هیچ کمکی نمیکند. در نهایت دانشجویان بین مسیر تحصیل یا بعد از اتمام آن از کشور میروند. در واقع کشور هزینه تحصیل آنها را میدهد، اما یک کشور دیگر از آنها بهره میبرد. بهتر است دولت بهجای آنکه یارانه بدهد تا افراد درس خوانده و بعد به کشور مهاجرت کنند، همین یارانه را صرف پزشکان موجود کند تا بمانند و به کشور و مردم دردمند خدمات دهند.
اسدی تاکید میکند: ما هیچ خواسته زیادی نداریم، میگوییم نرخ تعرفه واقعی شود؛ بر اساس منابع و مصارف نرخ عادلانه اعلام شود. اما وقتی میگوییم نرخ تعرفهها واقعی شود به این معنی نیست که مردم باید هزینه آن را بپردازند بلکه باید بیمهها به تعهداتشان عمل کنند. بیمههایی که یا هزینهها را پرداخت نمیکنند یا با تاخیر چندین ماهه پرداخت میکنند. بیمهها باید در بخش دولتی فعال باشند و هزینه آن را تماموکمال به دولتها بدهند و دست بخش خصوصی را برای قیمتگذاری باز بگذارند. در شرایط فعلی مردم هم از خدماتدهی بخش خصوصی ناراضیاند و هم خدماتدهی بخش عمومی. بخش خصوصی کار خودش را بکند و بیمهها واسط میان مردم و زیستبوم سلامت در بخش عمومی شوند.
حسین کرمانپور، رئیس سابق روابط عمومی سازمان نظامپزشکی نیز در تایید اظهارات اسدی معتقد است که درآمد پایین پزشکان سبب مهاجرت گسترده آنها شده است. او میگوید: کسانی که در رشتههای سخت تجربی همچون پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی قبول میشوند؛ اولاً علاقه دارند دوما برای رفاه و درآمد بالا تلاش میکنند. حالا اگر درآمد و سطح رفاه بالا نباشد، توصیه قرآن هم این است که انسانها اگر شرایط مناسبی نداشتند، مهاجرت کنند. چه بسا که علت مهاجرت پیامبر از مکه به مدینه هم همین موضوع بود.
در نتیجه پزشکان به دنبال رفاه هستند، زیرا پزشکی رشته بسیار سختی است و مسئولیت جان مردم در دست یک پزشک است. هیچ جراحی با خیال راحت تیغ روی بدن بیمار نمیگذارد بهاضافه اینکه نظارت در این حوزه نیز بسیار سختگیرانهتر است. در نتیجه روزبهروز زندگی برای کادر درمان، پزشکان و پرستاران سخت شده است. پزشکان ثروتسازان یک مملکت هستند یعنی میتوانند خوب ثروت ایجاد کنند و پول وارد صنعت دیگری شود. شغلهای دیگر ایجاد میکنند مثل درمانگاه، داروخانه و یا وارد ساختوساز میشوند. در نتیجه نمیشود که پزشکان شغل ایجاد کنند و پزش را دولت بدهد، اما از پزشکان حمایت نکنند.
کرمانپور اضافه میکند: در حال حاضر ویزیت پزشکان در بخش دولتی ۹ هزار تومان است، مابقی آن هم بر عهده بیمههاست که اصولاً با تاخیرهای ۸ ماهه هزینه بیمارستان و پزشکان را پرداخت میکنند. بین ارائه خدمت و دریافت مزایا فاصله کلانی است. هر چند در دولتی زمانی که رسمی باشید، ماهانه حقوق دارید، اما باز هم اقبال به بخش خصوصی بیشتر است، زیرا پزشکان مورد به مورد هزینه دریافت میکنند و هزینهها به نسبت قابل قبولتر است.
او ادامه میدهد: البته اینکه ما میگوییم، تعرفهها بالا برود به این معنی نیست که از جیب مردم برود. در حال حاضر بیماران در ویزیتهای سرپایی ۴۰ درصد هزینه را پرداخت میکنند و موقع بستری تنها حدود ۱۰ درصد هزینه را پرداخت میکنند، این یعنی باید بیمهها به تعهدات خود عمل کنند. دوغ از سال ۹۹ تاکنون چند درصد گران شده است؟ حداقل ۷۰۰ درصد گران شده، اما تعرفه پزشکان بالا نرفته است. آن هم در شرایطی که مردم ممکن است هر روز دوغ بخرند، اما هر روز که به پزشک مراجعه نمیکنند!
آنطور که اعلام میشود حدود ۹۰ درصد مردم ایران بیمه هستند، یعنی نزدیک به ۷۰ میلیون نفر ماهانه حق بیمه پرداخت میکنند که عدد بسیار بالایی است. این ۷۰ میلیون که مدام مریض نمیشوند که به پزشک مراجعه کنند پس بیمهها برای زمان زیادی میتوانند از پولهای انباشته در صنعت استفاده کرده و ثروتسازی کنند، اما این اقدام در کشور ما نمیشود، در واقع بهجای آنکه مدام اختلاس و بخوربخور شود، میتوان قدرت صنعت بیمه را برای پوشش هزینه بیماران بالا برد.
کرمانپور با انتقاد از ترکیب شورای عالی سلامت دولت که وظیفه تعیین تعرفههای پزشکان را بر عهده دارد، میگوید: از حدود ۱۸ نفری که عضو این شورا هستند تنها وزارت بهداشت و سازمان نظامپزشکی نمایندگان جامعه پزشکی هستند و مابقی خریداران خدمت یعنی بیمهها هستند و قطعاً تعرفهها را به نفع خودشان تعیین میکنند به اضافه اینکه مشکل تعرفه تنها محدود به معضل مهاجرت پزشکان نمیشود؛ تمام تجهیزات بیمارستانها و کلینیکهای درمانی وارداتی هستند و باید با دلار خریداری شوند، تجهیزاتی که مدام باید بهروزرسانی شوند، نمیشود یک صد سال با یک «ام آر آی» کار کرد!
وقتی بیمارستان تعرفههای پایین دریافت کند، قدرت خرید تجهیزات ندارد در نتیجه با تجهیزات قدیمی و فرسوده به مردم ارائه خدمت میدهد و نتیجه این میشود که سلامت ملت ایران به شدت روند نزولی پیدا کرده و به همین دلیل است که میگوییم سرطان زیاد شده است! زیرا تشخیصها مشکل دارد.
اما محمد شریفیمقدم، دبیرکل خانه پرستار کشور معتقد است که پزشکان زیادهخواه هستند و آنطور که گلایه میکنند، شرایط بدی ندارند.
او با تایید مهاجرت سالانه ۳ هزار پرستارمیگوید: پزشکان هیاتعلمی حقوقی بین ۴۰ میلیون تا ۸۰ میلیون تومان دارند بهاضافه اینکه کارانههایشان در مراکز برخوردار ماهانه حدود ۱۴۰ میلیون تومان و در مناطق غیر برخوردار تا حدود ۴۰۰ میلیون تومان است! اما در همان بیمارستان برخوردار، کارانه یک پرستار ممکن است یک میلیون تومان هم نباشد! در حالی که میانگین فاصله درآمدی میان پزشکان و پرستاران در تمام دنیا ۳ برابر است، فاصله درآمدی پزشکان و پرستاران در کشور حدود ۱۰۰ برابر است پس معتقدم پزشکان فرافکنی میکنند و زیادهخواه هستند!
میزان مهاجرت نیز در گروه پزشکان عمومی زیاد است و نه متخصص و فوقتخصص. او ادامه میدهد: در دنیا به حدود ۱۰ میلیون پرستار نیاز دارند، در این شرایط برای پرستاران کشورهای دیگر جذابیت ایجاد میکنند تا جذبشان شوند. پرستاران در بدو ورود به کشورهای اروپایی ماهانه ۴ هزار دلار معادل ۲۰۰ میلیون تومان ما حقوق میگیرند و بعد از چند ماه حقوقشان به ۷ تا ۸ هزار دلار معادل ماهانه ۵۰۰ میلیون تومان ما افزایش پیدا میکند. پرستارانی که در کشور ما حقوق اداره کاری یعنی ماهانه ۸ تا ۱۰ میلیون تومان معادل ۲۰۰ دلار بیشتر دریافت نمیکنند!
شریفیمقدم تاکید میکند: به اضافه اینکه ابداً امنیت شغلی ندارند و اگر اعتراض کنند، تهدید سیستمی علیه آنها اعمال میشود برای مثال اگر کسی حرف بزند، شیفتاش را تغییر میدهند، کارانهاش را قطع میکنند و اساساً یک سیستم خوفناکی علیه او شکل میگیرد. آن هم در سایه افرادی که در بدنه حاکمیت و بدنه قانونگذاری نفوذ دارند به طوری که رئیس کمیسیون بهداشت مجلس یک پزشک است!
همزمان کمبود شدید نیرو نیز در این حوزه وجود دارد و فشار کاری نیز به شدت بالاست؛ در دنیا سقف بالای پرستاران به ازای هر ۱۰۰۰ نفر ۹ یا ۱۰ نفر است، سقف متوسط ۵ یا ۶ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر است و سقف پایین به ازای هر ۱۰۰۰ نفر ۱۳ پرستار است. اما در ایران به ازای هر ۱۰۰۰ نفر ۱/۶ دهم پرستار وجود دارد. حالا با این شرایط چرا پرستاران نباید مهاجرت کنند؟