استخدام کارمندان از زمانی افزایش یافت که ناصرالدینشاه برای هریک از وزارتخانهها مسئولی تعیین کرد و قرار شد هر وزیر شرح وظایف و فعالیت وزارتخانه خود را تنظیم و به تأیید او برساند.
داستان شروع زندگی کارمندی و فعالیت برخی شهروندان در ادارهها، ماجرایی شنیدنی دارد و بد نیست بدانیم که پشت میزنشینی از چه زمانی در تهران رایج شد.
به گزارش همشهری آنلاین، حدود ۲قرن پیش بعد از تشکیل دولت متمرکز قاجار در کشورمان به دست «آغا محمدخان قاجار»، نیاز به برقراری روابط سیاسی با سایر دولتها احساس شد. به همین دلیل، محلی برای حضور سیاستمداران ساخته و «دفترخانه غربا»، «دفتر امور خارج» و مدتی هم به «امور دول خارجی» معروف شد.
امروزه از این محل به وزارت امور خارجه یاد میکنیم، اما آن زمان، افراد خاصی به عنوان کارمند در آن مشغول کار نشدند تا اینکه ناصرالدین شاه قاجار به سلطنت رسید. او پس از عزل و تبعید دومین صدراعظم خود «میرزا آقاخان نوری» که در قتل امیرکبیر نقش اساسی داشت، از تعیین صدراعظم خودداری کرد و مسئولیت اداره امور کشور را به ۱۰وزیر داد.
این وزارتخانهها شامل امورخارجه، مالیه، جنگ، داخله، دیوان عدالت، صنایع و علوم، تحریر فرامین و احکامات، وظایف و موقوفات، مشورتخانه و تجار ممالک محروسه بودند. ناصرالدین شاه ۶سال ایران را با همین وزارتخانهها اداره کرد و از همان زمان، افرادی در آنها استخدام و به کارمند معروف شدند.
استخدام کارمندان از زمانی افزایش یافت که ناصرالدینشاه برای هریک از وزارتخانهها مسئولی تعیین کرد و قرار شد هر وزیر شرح وظایف و فعالیت وزارتخانه خود را تنظیم و به تأیید او برساند. اینطور بود که هر روز مردانی با ظاهری آراسته و مرتب از خانه بیرون آمده و در خیابانها به سوی وزارتخانهها راه افتادند. این افراد به کارمند دولت معروف و پس از مدتی، کارمندان زیادی هم در ادارههای بلدیه (شهرداری)، نظمیه (شهربانی و پلیس)، بانکها، ثبت احوال، پست و... استخدام شدند.
البته قبل از آن، صدراعظم ناصرالدین شاه یعنی امیرکبیر با تأسیس مدرسه دارالفنون، راه را برای تربیت کارمندان باسواد که روابطعمومی بالایی هم داشتند، هموار کرده بود؛ چرا که این مدرسه از زمان تأسیس تا هنگام وقوع انقلاب مشروطیت توانست تعداد قابل ملاحظهای از جوانان ایرانی را به سبک و سیاق نو آموزش دهد. این افراد که با تفکر جدید و مدرن تاحدودی آشنا شده بودند، لایه اجتماعی جدیدی را در ایران تشکیل دادند و بسیاری از همینها بودند که وارد ادارهها شدند و با تخصص، پشتکار و انگیزه به فعالیت پرداختند.
پس از این دوره و در زمان مظفرالدین شاه هم مدرسه علوم سیاسی در سال۱۲۷۸ تأسیس شد تا تعلیم و تربیت کارمندان وزارت امور خارجه را بر عهده بگیرد. این مدرسه یکی از ادارههای تابعه وزارت امور خارجه محسوب میشد و بیشتر سیاستمداران و رجال عصر مشروطه هم از فارغالتحصیلان این مدرسه بودند که به استخدام وزارت امور خارجه درآمدند.
کمکم علاقه جوانها به تحصیل برای استخدام در ادارهها و انتخاب شغل کارمندی افزایش یافت، چون فعالیت در زمینهای کشاورزی یا بازار را سخت میدانستند و مایل بودند حتی بدون انگیزه، چندساعتی را در ادارهها صرف و حقوق ماهانه دریافت کنند.