تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: ممکن است خیلی از طرفداران اردوغان بگویند که ۵۲% از مردم به او رای دادند و او را خواستند و این چه تناقضی با دموکراسی دارد؟ پاسخ من این است که انتخابات ترکیه عادلانه نبود و رقبا در شرایطی که با اختلافی بسیار فاحش نابرابر بود رقابت میکردند. دولت از همهی امکانات دولتی خود به صورت غیرقانونی برای رسیدن به پیروزی استفاده کرد.
آیا اردوغان همین پنج سال را میتواند به پایان برساند؟ این شخص هر روز برافروختهتر میشود وقتی راه میرود حالتهای عصبی در او کاملا نمایان است. قلیچدار اوغلو و ائتلاف در حال حاضر رای نیمی از جامعه را دارند اگر همین اتحاد را حفظ کنند و به کار تیمی ادامه بدهند و در انتخابات شهرداریها موفق عمل کنند به نظرم میتوان پروندهیِ حزب عدالت و توسعه را بست.
در دور اول انتخابات تنها چند درصد بین اردوغان و رقیب لائیکاش، کمال قلیچدار اغلو، اختلاف بود. اردوغان با ۴۹% آراء و قلیچدار اوغلو با ۴۵% آراء به دور دوم انتخابات رفتند و اردوغان توانست با ۵۲% آراء دوباره تن کهنسال خود را بر تخت سلطانی نگاه دارد. اما چرا با وجود اینهمه بهانه برای رای ندادن به اردوغان باز هم او پیروز انتخابات شد؟ آیا انتخابات نابرابر بود؟ اردوغان از ابزارهایی برای پیروزی استفاده کرده است؟
در ادامه گفتگوی خبرآنلاین با محمدعلی دستمالی پژوهشگر و کارشناس مسائل ترکیه را می خوانید:
ارزیابی شما از انتخابات ترکیه در دور اول و دوم چیست؟ به نظر شما اردوغان چگونه خودش را از مخمصه بیرون کشید؟
من دوست دارم ترکیه را تنها در غالب خودش بررسی کنیم و همواره نگاه ما به این کشور از دریچهی خاورمیانه نباشد. برای شخص خود من هم بررسی مسائل اجتماعی و پویاییهای درون جامعهی ترکیه از منظر مطالعات مقایسهایی و تطبیقی بسیار جذابتر هست.
پرسش مهم این است که آیا انتخاباتی که در ترکیه پشت سر گذاشتیم را میتوان نشانهایی از پیشرفت دموکراسی دانست یا نه بگوییم مشارکت بالای مردم ترکیه در انتخابات تاثیری نخواهد داشت و ما وارد فصل طولانی مدتی از رکود و انجماد سیاسی در ترکیه میشویم.
وقتی سینان اوغان و اینجه نامزد انتخابات شدند؛ میشد پیشبینی کرد که انتخابات به دور دوم کشیده شود، اما اشتباه محاسباتی من و امثال منی که شکست اردوغان و پیروزی قلیچدار اوغلو را انتظار میکشیدیم در نامزد شدن و رای جمع کردن این چهرههای سیاسی کم تجربه بود. در واقع من دو خطای محاسباتی کردم:
۱- من فکر نمیکردم سیاستمدار جوان راست افراطی، سینان اوغان، بدون هیچ تجربهی سیاسی ویژهایی و بدون نقشهی راه و برنامهایی برای پیشبرد کشور تا به این حد بخاطر نظرات افراطی نژادپرستانهاش نزدیک به ۶% رای جمع کند. این بسیار ناراحت کننده است و نشان میدهد که هنوز چقدر باورهای نژادمحورانه و قومی و تباری چقدر در ترکیه طرفدار دارد.
۲- نابرابری در رقابت و شرایط انتخاباتی تا به این اندازه را نمیتوانستم تصور کنم. آقای اردوغان و باحچلی از هیچ ابزاری و هیچ فشاری برای به وجود آوردن انحصار تبلیغاتی کم نگذاشتند. هر ارگان دولتی را که شما تصور بکنید به صورت شبانه روز در خدمت اردوغان و دولت بود. در حالی که قلیچدار اوغلو با کمترین امکانات و هزینههای ممکن و با استفاده از فضای آزاد مجازی با اردوغان رقابت میکرد.
با اینکه اردوغان برندهِ انتخابات شد، اما یک تحلیل دیگر این است که قلیچدار اوغلو با وجود این شرایط نابرابر ۴۸% رای مردم ترکیه را جذب کرد. کسانی که جامعهی ترکیه و سلیقهی سیاسی مردم ترکیه را خوب بشناسند حرفی که الان میگویم را خوب میفهمند.
شخصی در قد و قامت کمال قلیچدار اوغلو با صدایی نازک و قدی کوتاه و سخنرانیهای نه چندان هیجانی، تقریبا هیچ شانسی در برابر مردی قد بلند و چهار شانه با صورت استخوانی و صدای گرم با مهارت سخنوری آتشین و هیجانی مثل اردوغان نداشت. با اضافه کردن انحصار تبلیغات در دست اردوغان و شرایط انتخاباتی نا برابر قلیچدار اوغلو جامعهی ترکیه را دو شقه کرد. نیمی که اردوغان را میخواهند و نیمی که او را نمیخواهند. او توانست نفسگیرترین انتخابات را برای اردوغان به ارمغان بیاورد. یکی از مفسرین جامعهی ترکیه و مدیرعامل شرکت نظرسنجی کندا آقای بکر آغردار گفته بود: «اکنون ترکیه مثل هندوانهی از وسط قاچ خورده است.»
ممکن است شما بگویید که همهی دموکراسیهای جهان این چنین هستند، اما در دموکراسیهای جهان طرفداران و رجال حزب بازندهی انتخابات میتواند به ابراز نظراتش و فعالیتهای سیاسیاش کماکان ادامه بدهد، اما در ترکیه و کلا در خاورمیانه چنین فرصتی از حزب بازنده دریغ میشود. آقای اردوغان در سخنرانی بعد از پیروزیاش از هوادارانش خواست تا قلیچدار اوغلو را هو کنند و شعار «بای، بای کمال» را سر داد. متاسفانه انتخابات در کشورهای خاورمیانه همینقدر مشمئز کننده و نابرابر برگزار میشود.
نکتهی تلخ ماجرا اینجاست که در معادلات سیاسی خاورمیانه در ترکیه اتفاق جدیدی نیافتاده است! فراموش نکنیم که اولین نظام جمهوری در خاورمیانه در این کشور تاسیس شده است که صد سال از عمر آن میگذرد. صد سال از عمر نظامی سپری شده که ادعا میکند مجالی برای ارادهی آزاد مردم فراهم میکند، اما فراهم نکرده است. من شخصا همیشه انتظار نسیم دموکراسی را سمت دریای مدیترانه و از سمت ترکیه را دارم و امیدوار بودهام که بهار دموکراسی از سمت ترکیه به دیگر کشورهای منطقه هم سرایت کند.
ممکن است خیلی از طرفداران اردوغان بگویند که ۵۲% از مردم به او رای دادند و او را خواستند و این چه تناقضی با دموکراسی دارد؟ پاسخ من این است که انتخابات ترکیه عادلانه نبود و رقبا در شرایطی که با اختلافی بسیار فاحش نابرابر بود رقابت میکردند. دولت از همهی امکانات دولتی خود به صورت غیرقانونی برای رسیدن به پیروزی استفاده کرد.
دوم اینکه آقای اردوغان اینقدر از مفهوم بقا و امنیت ملی سخن گفت که مردم ترکیه را به این نتیجه رساند که اگر ما نباشیم این کشور از دست میرود. میبینید چقدر این حرفها شبیه دیگر سیاستمداران خاورمیانه است؟ حرفهای مندرس و کهنهایی که تکرار میشوند. رجال سیاسی به جای ارائه یک نقشهی راه روشن و منطقی به مردم و سعی در ترساندن آنها دارند.
حمایت اوغان از اردوغان چقدر در برنده شدن او در دور دوم تاثیر داشت؟ اگر اوغان از قلیچدار اوغلو حمایت میکرد امکان داشت نتیجهی انتخابات برعکس شود؟
آرای قلیچدار اوغلو ۴۵% بود و در دور دوم به ۴۸% رسید. رای۴۹% اردوغان هم در دور دوم به ۵۲% رسید. در واقع رای اوغان بین هر دوی نامزدها به یک اندازه تقسیم شد. بدون تردید سود آقای اوغان برای اردوغان بیشتر از کمال قلیچدار اوغلو بود. قلیچدار اوغلو ناچار بود برای تامین رضایت خاطر میلیونها شهروند کرد از مفاهیم ملیگرایانه حذر کند، اما اردوغان بدون هیچ ابایی و ترسی حرفهای تند ملیگرایانه میزد و ترسی هم از رضایت یا عدم راضیت شهروندان غیر ترک، ساکن در ترکیه نداشت.
از طرفی آقای قلیچدار اوغلو وقتی دید که انگار نمیتواند اردوغان و باحچلی را زمین بزند مجبور شد که به ملیگرایان امتیاز بدهد. او با آقای امید اوزداغ استاد دانشگاه و سیاستمدار ترک مشارکت کرد و او در ازای حمایتش از قلیچدار اوغلو دو چیز را مطالبه کرد. یکی بازگشت یک میلیون آورهی سوری به کشورشان و دوم تغییر نکردن تعریف شهروندی در قانون اساسی ترکیه. بندی به عقیدهی من شرمآور که میگوید همه شهروندان ترکیه، ترک هستند. آقای قلیچدار اوغلو هم این امتیازها را داد. توجه داشته باشید که قلیچدار اوغلو زمانی این امتیازها را به ملیگرایان داد که احساس کرد نمیتواند اردوغان را شکست بدهد. اما انقدری که باید برایش سود نداشت.
از مهمترین چیزهایی که این انتخابات ترکیه به ما نشان داد این بود که مفاهیم ملیگرایانهی افراطی و نژادپرستانه در هر دو جبهه آتشی زیر خاکستر است و من فکر نمیکنم به این راحتی ما شاهد سر برآوردن شهروندی دموکراتیک در ترکیه باشیم.
برخی کارشناسان معتقدند که اردوغانیسم چیزی نیست که به سادگی از ترکیه حذف شود. حتی با شکست او در انتخابات؛ چرا که حضور دو دههای او در قدرت نفوذ زیادی را در بخشهای مختلف حاکمیتی ترکیه ایجاد کرده است. آیا فکر نمیکنید نفوذ اردوغان و افکار او تا سالها بعد از خودش هم پا برجا خواهد ماند؟
اردوغان مثل کمال آتاتورک نیست که صاحب اندیشهها و گفتمان خاص خود باشد. محبوبیت او بیشتر بخاطر قدرت و توان اجرایی و عملگرایی اوست. از طرفی او یک سخنور توانمند و کاریزماتیک است. شما اگر متلکها، شعارها، ضربالمثلها و شعر را از سخنرانیهای اردوغان حذف کنید؛ هیچ اندیشهایی در او باقی نمیماند که بخواهد یک گفتمان یا یک اردوغانیسم را تشکیل بدهد. سیاستمداران دیگر ترکیه مثل نجمالدین اربکان، کمال آتاتورک یا عصمت اینونو اینطور نیستند و صاحب فکر و اندیشهاند.
هر چند خود اردوغان ادعا میکند من آنقدر اقتصاد بلدم که انگار کتاب اقتصاد نوشتهام، اما در عمل میبینیم که در اقتصاد کارنامه خوبی ندارد. اگر بخواهیم به اردوغانیسم قائل باشیم باید به مشی عملگرایانهی او توجه کنیم وگرنه از نظر فکری چیزی در چنته ندارد. ابراهیم کالین شاید اندیشمندترین چهره در تیم اردوغان باشد که اهل اندیشه و فلسفه است. اخیرا توییتی زده بود با جملاتی مثل فاتح پایان نمیپذیرد و ما فاتح هستیم و ...! خب وقتی اندیشمندترین فرد در تیم اردوغان همچین دید کوتاه و تنگ نظری دارد چه انتظاری از خود او و باقی تیمش میتوان داشت؟
اردوغان قبلها این مشی را نداشت. شما وقتی لیست هیئت موسسهی حزب عدالت و توسعه را نگاه میکنید میبینید آدمهایی در حزب بودند که از منظر بینشورانه وزنهی سنگینتری از اردوغان بودند و او به حرف اعضای تیمش گوش میکرد. منتها از یک جایی به بعد او تبدیل به یک رهبر تمامیت خواه شد که حرف هیچ کس را گوش نمیکند و فقط خودش تصمیم میگیرد.
آیا اردوغان میتواند با یک حربهی دیگر قانون اساسی را تغییر دهد و یک دور دیگر رییسجمهور شود؟
در ترکیه دادگاهی به نام دیوان عالی کشور وجود دارد که مثل شورای نگهبان ماست منتها نسخهی منصف و معقول آن است. در آنجا قضاتی هستند که واقعا مستقل از رییسجمهور و هر قدرت دیگری میتوانند در این امور تصمیم بگیرند. چنین کاری راحت نخواهد بود.
سوال درست این است که آیا اردوغان همین پنج سال را میتواند به پایان برساند؟ این شخص هر روز برافروختهتر میشود وقتی راه میرود حالتهای عصبی در او کاملا نمایان است. قلیچدار اوغلو و ائتلاف در حال حاضر رای نیمی از جامعه را دارند اگر همین اتحاد را حفظ کنند و به کار تیمی ادامه بدهند و در انتخابات شهرداریها موفق عمل کنند به نظرم میتوان پروندهیِ حزب عدالت و توسعه را بست.