کمال خرازی گفت: مسأله دریافت غرامت هدف ایران نبود و دیگران هم در پیشنهاد خود جدی نبودند؛ چنانچه بعد از پذیرش قطعنامه هم کسی به صندوق بازسازی ویرانیهای دو کشور که یکی از بندهای قطعنامه بود کمک نکرد. هدف جنگ جلوگیری از تجاوز و تنبیه متجاوز بود و نه دریافت غرامت که در این کار موفق شد.
عملیات بیت المقدس در تاریخ دهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ آغاز و در روز سوم خرداد ماه همان سال با فتح خرمشهر به دست رزمندگان ایرانی به پایان رسید. نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در این عملیات قصد ورود به خاک عراق را داشتند که بنا به دلایل نظامی این امر تحقق نیافت و طرح عبور از مرز به عملیات بعدی یعنی عملیات رمضان موکول شد.
به گزارش جماران، در این شرایط سه راهکار اساسی بر روی میز مسئولان وقت برای تصمیم گیری در مورد ادامه وضعیت جنگ پس از فتح خرمشهر وجود داشت که در نهایت استراتژی ادامه جنگ و ورود به خاک عراق اتخاذ شد. ایران در عملیات بیت المقدس توانست شهر استراتژیک خرمشهر را فتح کند و شرایط را برای عراق و صدام حسین دشوار سازد.
پس از فتح خرمشهر، جایگاه بین المللی ایران ارتقا یافته بود، روحیهای سرشار از امید در مردم و رزمندگان ایرانی پدید آمده بود، فروش نفت ارتقا پیدا کرده بود و احتمال پیروزی صدام منتفی شده بود. اما هنوز برخی از شهرهای ایران مثل نفت شهر، سومار، قلاویزان و ... در تصرف نیروهای عراقی بود. در این شرایط سه راهکار اساسی پیش روی مسئولان ایرانی برای ادامه راه وجود داشت.
۱. آتش بس – مذاکره
۲. توقف – انتظار
۳. ادامه جنگ – بدون محدودیت در ورود به خاک عراق
دو گزینه ابتدایی نتوانست انتظارات مسئولان ایرانی را برای خاتمه دادن به جنگ برآورده کند و آنها پس از مشورتهای فراوان تصمیم را بر آن بنا نهادند که گزینه سوم را انتخاب کنند و در عملیات بعدی خود وارد خاک سرزمینی کشور عراق بشوند. لازم به ذکر است نیروهای مسلح ایران تصمیم خود را برای ورود به خاک عراق در مرحله چهارم عملیات بیت المقدس (آزادسازی خرمشهر) گرفته بودند که بنا به دلایلی قادر به تحقق آن نشدند. اولین عملیات برون مرزی ایران در جنگ با عراق، در تیر ماه سال ۱۳۶۱ تحت عنوان عملیات رمضان آغاز شد.
در این مجموعه از مصاحبهها که سالها قبل و جهت یک پایان نامه دانشجویی انجام شد، قصد داریم تا راهکارهای پیش روی جمهوری اسلامی پس از فتح خرمشهر، نحوه تصمیم گیری مسئولین و تصمیم نهایی برای ورود به خاک عراق را بررسی کنیم.
بررسی این موضوع از آن جهت قابل اهمیت است که در روزهای گذشته اسنادی مبنی بر نظر ایشان در خصوص پایان جنگ پس از فتح خرمشهر منتشر شد. در این دست نوشته تازه که پیام تبریک امام خمینی برای آحاد جامعه است ایشان با اشاره به پایان جنگ به نوعی نظر خود در خصوص ادامه و یا توقف جنگ در بین مسئولین نیز را آشکار میکنند.
سید کمال خرازی وزیر امور خارجهی جمهوری اسلامی ایران در دوران ریاست جمهوری حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی، استاد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، رئیس و عضو شورای راهبردی روابط خارجی میباشند. از نخستین سمتهای ایشان بعد از انقلاب اسلامی، مدیر عاملی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. خرازی که مدیرعامل خبرگزاری ایرنا بود، در زمان جنگ عراق علیه ایران، مسئولیت ستاد تبلیغات جنگ را نیز بر عهده داشت. وی پیش از انتصاب به سمت وزیر خارجه، مدتی نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد بود.
جناب آقای دکتر، با توجه به اینکه شما بعضا در جلسات شورای عالی دفاع حضور داشتید، طرح عبور از مرز و رسیدن به خاک عراق در این شورا از چه زمانی مطرح شد؟ آیا اساسا مسئله عبور از مرز در آن زمان دغدغه جدی بود؟
در جلسات شورایعالی دفاع ریز عملیات مطرح نمیشد. طرح عملیات در قرارگاه گرفته میشد و جناب اقای هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده جنگ سیاستهای حاکم بر عملیات نظامی را با مقامات عالیه هماهنگ میکردند.
آیا کارشناسان وقت وزارت امور خارجه به مقامات کشور مشاورهای مبنی بر اینکه استراتژی آمریکا پیش بردن تئوری جنگ بدون برنده در جنگ عراق و ایران است نداده بودند؟ آیا اساسا وزارت خارجه تحلیلی از استراتژی ایالات متحده داشت؟
در آن زمان اینجانب در وزارت خارجه نبودم و اطلاعی از مشاورههایی که درباب استراتژی آمریکا به مقامات میدادند ندارم، ولی به هر صورت چنین سیاستی از سوی غرب مشخص بود که نمیخواستند ایران پیروز شود و لذا سعی داشتند به عراق کمک کنند تا به نوعی توازن برقرار شود.
آقای خرازی، یکی از موضوعاتی که مخالفین ادامه پیدا کردن جنگ پس از فتح خرمشهر به آن استدلال میکند پیشنهادات مختلف برای پرداخت غرامت به ایران برای رسیدن به صلح و آتش بس است. چه مقدار پیشنهادات پرداخت غرامت جدی بود؟
اولا مسأله دریافت غرامت هدف ایران نبود و دیگران هم در پیشنهاد خود جدی نبودند؛ چنانچه بعد از پذیرش قطعنامه هم کسی به صندوق بازسازی ویرانیهای دو کشور که یکی از بندهای قطعنامه بود کمک نکرد. هدف جنگ جلوگیری از تجاوز و تنبیه متجاوز بود و نه دریافت غرامت که در این کار موفق شد.
بعضا عنوان میشود فشار افکار عمومی در سال ۱۳۶۱ در کشور برای نپذیرفتن صلح و تنبیه صدام بسیار زیاد بود. آیا چنین موضوعی صحت دارد؟
اگر تصمیمی بر خلاف تصمیمی که مقامات جمهوری اسلامی ایران برای ادامه پیدا کردن جنگ گرفته میشد بنا به فشار افکار عمومی آیا اتفاق خاصی در کشور رخ میداد؟
قاطبه مردم ایران طرفدار تنبیه متجاوز بودند و از آنجا که امام (ره) نحوه تنبیه متجاوز و مسیر جنگ را با اتکاء به قدرت مردمی نظام تعیین میفرمودند، مردم به فرمان امام بودند و با هدایت امام، کسی به جز عده قلیلی از آتش بس و صلح با صدام حمایت نمیکرد.
آیا پس از پایان جنگ جمهوری اسلامی موفق به گرفتن غرامت جنگ از عراق شد؟
پس از پذیرش آتش بس ایران موفق به گرفتن غرامت نشد، زیرا قطعنامه صحبتی از پرداخت غرامت نکرده بود. حتی پس از آنکه دبیرکل در گزارش خود عراق را به عنوان شروع کننده جنگ معرفی کرد، شورای امنیت اقدامی در این راستا انجام نداد. بنابر این، نمیشد به استناد قطعنامه درخواست غرامت کرد.