پابلو اسکوبار احتمالاً مشهورترین و بدنامترین قاچاقچی مواد مخدر جهان است، کسی که شهرت و بدنامی او تا حدودی به خاطر این بوده که وی در واقع چهره کارتل مدیین در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ در کلمبیا بوده است. بعد از ساخت و انتشار سریال پرطرفدار و محبوب Narcos از نتفلیکس بود که اعتبار او به عنوان ترسناکترین مرد در آمریکای جنوبی بیش از پیش شناخته شد.
به گزارش روزیاتو، کوکایین ماده مخدری است که با القاب بسیاری مانند برف، چانگ و چارلی و ... شناخته میشود، کالایی بود که اسکوبار تولید و قاچاق آن را بر عهده داشت. این پودر سفید که از طریق اسکناسهای دلار لوله شده و از طریق بینی استعمال میشود، با ثروت، اعتیاد و کیفیت وسوسه گری مترادف بوده که به روزهای دهه ۱۹۲۰ هالیوود باز میگردد.
از The Wolf of Wall Street تا Scarface، خوب و فریبنده جلوه دادن مصرف کوکایین به یک عادت در سینما تبدیل شده است و اخیرآ مواد مخدر به موضوع اصلی بسیاری از سریالهای تلویزیونی جذاب تبدیل شده است.
جدای از نارکوز، در ۲۰ سال گذشته سریالهایی در ژانر قاچاق مواد مخدر و کارتلهای مواد مخدر ساخته شده است، مانند Ozark, Breaking Bad, Weeds, و Queen of the South، که تمرکز آنها روی مواد مخدر و کارتلها بوده است، اما سینمای هالیوود بهترین و جذابترین تصویرسازیها را از این دو داشته است. در ادامه این مطلب میخواهیم شما را با ۱۲ فیلم برتر تاریخ سینما در مورد مواد مخدر و کارتلهای قاچاق مواد مخدر آشنا کنیم.
فیلم Robocop ۲ معمولاً در زمره دنبالههای با کیفیت کم قرار داده میشود، اما این فیلم نقدی بسیار قوی نسبت به قاچاق مواد مخدر و کارتلهای فعال این عرصه در آمریکا دارد. به کارگردانی ایروین کرشنر، داستان این فیلم در یک آینده پادآرمانشهری رخ میدهد، جایی که یک ارگان دولتی کنترل دترویت را به زور در اختیار میگیرد و خدمات خود را خصوصی سازی میکند، از جمله خدمات پلیس. در فیلم، پلیس آهنی باید با یک رهبر شبه فرقهای به نام کین مقابله کند که رهبر یک کارتل مواد مخدر بوده و این ماده مخدر را در خیابانهای آمریکا توزیع میکند.
حتی بعد از دستگیری کین نیز کارتل مواد مخدر به فعالیت خود ادامه میدهد و آنها تمام تلاششان را انجام میدهند تا سیاستمداران را خریده و خود را در این کسب و کار نگه دارند. دولت فاسد نمیتواند به این رویه ادامه دهد و به همین خاطر پلیس آهنی را به عنوان سلاح جدیدشان علیه آنها به کار میگیرند. پلیس آهنی مارک یک که با الگوهای مغزی کین فعال شده و اعتیاد شدیدش به مواد مخدر حفظ شده تا بتوان وی را کنترل کرد، علیه اعضای کارتل به کار گرفته میشود. Robocop ۲ فیلمی بی نقص است که به مشکلی واقعی در یک سناریو علمی تخیلی میپردازد که شبیه هیچ فیلم دیگری نیست.
داستان فرانک لوکاس یکی از داستانهای شناخته شده در درون و خارج از هالیوود است. پدرخوانده هارلم در دهه ۷۰ میلادی با فروش خالصترین هرویینی که تا آن زمان در ایالات متحده فروخته شده بود به شهرت و اعتبار زایدالوصفی رسید.
در حالی که روایت دیگری از سرنوشت و زندگی این مرد در قالب سریال The Godfather of Harlem از شبکه Epix در حال انتشار است، روایت دیگری از آن توسط ریدلی اسکات در سال ۲۰۰۷ در قالب فیلم American Gangster صورت گرفت. این فیلم داستان ماجراجوییهای تاریک و تکان دهنده فرانک لوکاس در دنیای جرم و جنایت هارلم است.
این فیلم داستان واقعی یکی از قدرتمندترین قاچاقچیان مواد مخدر و رهبران کارتلها در ایالات متحده را روایت میکند و اینکه چطور با وارد کردن و توزیع خالصترین هرویینی که تنها در آسیای جنوب شرقی یافت میشد، به شهرت رسید. این فیلم نشان میدهد که چطور لوکاس عملیات بی نقص قاچاق مواد مخدر را مدیریت میکرد و تاثیری قابل توجه بر جامعه ایجاد کرد و در حالی که آرام آرام مردم را با ماده مخدر سمی خود میکشت، اما در میان مردم به عنوان مرد طرفدار مردم فقیر شناخته میشد. این فیلم همچنین به تلاشهای قابل توجه کارآگاهی به نام ریچی رابرتس میپردازد که تلاش دارد فرانک لوکاس را دستگیر نموده و به پای میز محاکمه بکشاند.
Sabotage فیلمی سرگرم کننده است که سوالی در مورد مقامات پلیس را بارها میپرسد؛ اینکه چه کسی مراقب نیروهای پلیس است؟ به کارگردانی دیوید آیر، این تریلر اکشن تاریک نقبی عمیق به دنیای خطرناک کارتلهای مواد مخدر و معاملات و اعمال آنها و البته رویارویی شان با پلیس مواد مخدر است که از فاسدترین آژانسهای دولتی ایالات متحده به شمار میآید. در اینجا با فیلمی مواجه هستیم که با موضوعات مختلفی سروکار داریم، مانند طمع، اضطرار، نیاز و اخلاق در میان نیروهای پلیس.
به رهبری آرنولد شوارتزنگر، در فیلم Sabotage، در مورد تیمی زبده از نیروهای پلیس مبارزه با مواد مخدر است که به خانه امن کارتل مواد مخدر حمله کرده و هر چه در خانه است را برای خود نگه میدارند، زیرا هر کدام پیچیدگیهای زندگی و تعهدها و بدهیهای خاص خود را دارند. کارتلهای مواد مخدر به این موضوع پی برده و تک تک این نیروها را هدف قرار میدهند. هر عضو تیم شوارتزنگر به تنهایی و به شکلی متفاوت مورد حمله قرار میگیرد، در حالی که تیمی کوچک از پلیسهای این بخش به کمک هم به نبرد با کارتلها و اینکه چه کسی به آنها خیانت کرده است میروند.
پابلو اسکوبار در تاریخ جنگ علیه قاچاق مواد مخدر به یک چهره افسانهای تبدیل شده است. این مرد علیه کشور خودش اعلان جنگ کرد، با شروط خودش تسلیم شد و زندان خودش را ساخت تا در دوران مذاکره با دولت کلمبیا زندگی راحتی در داخل آن داشته باشد. در فیلم Loving Pablo، به کارگردانی فرناندو لئون دی آرانوآ، ما شاهد تصویری از زندگی این قاچاقچی مشهور مواد مخدر و رابطه اش با روزنامه نگاری با ویرجینیا وایخو هستیم که به ادعای بسیاری از رسانه ها، رابطه عاشقانه مخفیانهای با هم داشتند.
اپر چه فیلم زندگی کارتل مواد مخدر مدیین را جذاب جلوه نمیدهد، اما به جنبه انسانی پابلو اسکوبار و اینکه چطور محیط زندگی اش باورهای او را شکل داد میپردازد. وایخو چندین مصاحبه با پابلو اسکوبار داشت و رابطه آنها با گذشت زمان نزدیکتر و نزدیکتر شد. پابلو درگیریهای سیاسی خود را با او در میان گذاشت، که طی آن با برخی از پرنفوذترین چهرههای سیاسی کلمبیا درگیر شد و آنها را هدف قرار داد. وایخو بعد از اینکه اطلاعات خطرناک بسیاری در مورد انسانهای بدذات و شرور کارتل مدیین و همکارانشان پیدا کرد، سرنوشتی هولناک را برای خود رقم زد.
علیرغم اینکه یک نئو وسترن است، فیلم No Country for Old Men در مورد یک معامله مواد مخدر است که طبق نقشه پیش نمیرود. برادران کوئن کارگردانی این فیلم را بر عهده داشته اند، یک تریلر بسیار جذاب و پرتنش که داستان آن در مرزهای ایالت تگزاس و مکزیک روایت میشود.
داستان اصلی فیلم در مورد یک بازی موش و گربه بین یک آدمکش به نام آنتون چیگور و مردی دیگر به نام لولین ماس است. اولی آدمکشی است که توسط کارتل مواد مخدر مکزیک مامور شده تا پولشان را بازگرداند و دومی هم مردی است که لقمهای بزرگتر از دهانش برداشته است.
کارتل مواد مخدر به زودی در مییابد که آنتون یک قاتل از کنترل خارج شده است و به همین خاطر دیگر نیروهایشان را بسیج میکنند تا از بدتر شدن شرایط جلوگیری کنند، اما باز هم همه چیز طبق نقشه پیش نمیرود. آنتون تمایلی به رها کردن ماموریتش ندارد، حتی بعد از اینکه متوجه میشود استخدام کنندگانش به او نارو زده اند. پشت سر این دو کلانتر اد تام بل قرار دارد که نمیتواند درک کند در منطقه تحت کنترلش چه اتفاقی در حال رخ دادن است. این فیلم داستانی در مورد ماهیت بیرحم معاملات مواد مخدر است و اینکه چطور نیروهای قانونی برای گرفتن قاچاقچیان با مشکلات و موانع عدیدهای مواجه میشوند.
برخی از بهترین فیلمها در مورد کارتلهای مواد مخدر در خارج از ایالات متحده روایت میشوند. این موضوع اصلاً تعجب برانگیز نیست، زیرا این کشور بزرگترین خریدار این ماده غیرقانونی در سراسر جهان است. کشورهایی که مواد مخدر در آنها تولید میشود اغلب بهترین داستانها در مورد چگونگی شکل گیری کارتلهای مواد مخدر روایت میکنند. فیلم Elite Squad یک فیلم برزیلی به کارگردانی خوزه پادیلیا است. داستان این فیلم در مورد خیابانهای ترسناک ریودوژانیرو است، جایی که کارتلهای مواد مخدر حکمرانی میکنند.
در فیلم، ما ظهور و به قدرت رسیدن کاپیتان ناسیمنتو به عنوان یکی از اعضای برجسته پلیس را شاهد هستیم که مامور میشود که با قاچاق مواد مخدر مبارزه کرده و نظم و قانون را در خیابانهای شهر حاکم کند. از طریق چشمهای ناسیمنتو، ما با کارکرد این دنیای زیرزمینی و عواقب هولناکی که برای مردم عادی دارد آشنا میشویم. Elite Squad فیلمی بسیار جذاب است که پیچیدگیهای سیستم فاسد مملو از خشونت را به تصویر میکشد.
با توجه به شهرت دعوای حقوقی امبر هرد و جانی دپ، برخی از ادعاهای هرد در مورد مصرف مواد مخدر توسط دپ باعث میشود که انتخاب فیلم Blow ساخته سال ۲۰۰۱ به عنوان یکی از بهترین فیلمها در مورد قاچاق مواد مخدر و کارتلها مضحک به نظر برسد.
اما در اینجا جانی دپ مانند همیشه بازی خیره کنندهای در فیلم تد دمی دارد که اقتباسی از کتاب بروس پورتر به همین نام است، روایت زندگینامهای از ماجراهای حیرت انگیز شخصیت جرج یونگ، یک قاچاقچی مواد مخدر که برای کارتل مدیین کار میکند و یکی از مشهورترین قاچاقچیان مواد مخدر در آمریکا در دهه ۱۹۸۰ بود.
بر اساس داستان شگفت انگیز یک خلبان خطوط هوایی TWA به نام بری سیل، فیلم American Made ساخته داگ لیمان، این فیلم روایت فعالیتهای سیل با بازی تام کروز در نقش قاچاقچی مواد مخدری است که برای کارتل مدیین است که در ادامه به عنوان خبرچین به استخدام نیروهای مبارزه با مواد مخدر آمریکا در میآید. کروز نقش سیل را با همان جذابیت و شکوه شخصیتی متمایزش بازی میکند که برای اسکوبار و دیگر کارتل ها، مواد مخدر جابجا میکند.
فیلم American Made یک فیلم مملو از آدرنالین و هیجان انگیز و باشکوه است که اعتبار دوباره یا به کروز بخشید. این فیلم با بازی تحسین برانگیز کروز و قدرت ستارگی اش و همچنین سناریو باکیفیتی که داشت، یک فیلم دو ساعته مملو از درگیریهای کارتلی است که از تماشای آن لذت خواهید برد.
با بازی جیک جیلنهال و مایکل پنیا در نقش شخصیتهای اصلی داستان، فیلم End of Watch داستانی دارد که به سبک سریالهای پلیسی، از دریچه نگاه شخصیتهای پلیس روایت میشود و به همین خاطر یک اثر قابل توجه و تاثیرگذار روی مخاطب دارد. داستان فیلم وقتی شروع میشود که صدای افسر تیلور (جیلنهال) نشان میدهد که او و همکارش آدم خوبهای داستان هستند که مانند پلیسهای معمولی مشغول انجام وظیفه هستند. اما با ادامه داستان بیشتر با دو شخصیت اصلی آشنا شده و میبینیم که این دو بارها از موقعیتشان سوء استفاده کرده و همزمان احترام خلافکارانی که در مقابلشان قرار گرفته اند را بدست میآورند.
بعد از اینکه یک ترافیک معمولی منجر به کشف عملیات کارتل مواد مخدر مکزیک توسط این دو میشود، این دو وظیفه خود میدانند که شیر را تا لانه اش دنبلا کنند، علیرغم اینکه چنین کاری عواقب خطرناک و مرگباری برایشان دارد. موسیقی متن پرتنش و روایت قطره چکانی داستان، یک دارایی خلاقانه از فیلمی است که بر این نکته تاکید دارد که چطور خشونت باعث بروز خشونت میشود، آن هم در جامعهای که تقریباً دولت کنترلی بر آن ندارد. این فیلم مملو از جذابیت پسرانه، هیجان و کامنتهای انتقادانه نسبت به جامعه است.
دنی ویلنوو در سال ۲۰۱۵ کارگردانی فیلم شاهکار Sicario را بر عهده داشت. این فیلم به شدت پرتنش در مورد یک مامور تازه کار و بی تجربه اف بی آی بهنام کیت میسر با بازی امیلی بلانت است که وظیفه دارد یک کارتل مواد مخدر که در مرز آمریکا و مکزیک فعالیت میکند را از بین ببرد. در این ماموریت، یک مامور رنج کشیده سابق به نام آلخاندرو با بازی بنیتسیو دل تورو و یک مامور ویژه قاچاق مواد مخدر به نام مت گریور نیز او را همراهی میکنند. این سه باید همواره راه خود را از میان کشتارهای فراوان پیدا کنند.
در حالی که این فیلم روایت دستکاری شده از وحشتهایی است که تحت دادگاههای هولناک کارتلها رخ میدهد، بسیاری از زمینههای داستانی فیلم به شکل ترسناکی واقعی بوده و به شکلی قابل توجه بربریت کسب و کار کارتلهای مواد مخدر را منعکس میکند.
فیلم Traffic ساخته استیون سودربرگ توانست چهار جایزه اسکار از جمله جایزه بهترین کارگردانی را در سال ۲۰۰۱ بدست آورد. داستان فیلم در مورد روایت زندگی چهار شخصیت در سراسر نقاط آمریکاست که همه آنها به خاطر تاثیر قاچاق مواد مخدر بر زندگی شان، به طور مستقیم یا غیرمستقیم با هم مرتبط هستند. فیلم Traffic یک شاهکار واقعی مدرن است که در آن سودربرگ به شکلی ماهرانه یک معمای چند بخشی سینمایی و قدرتمند را خلق میکند.
همانطور که راجر ایبرت فقید به خوبی آن را توصیف کرده، Traffic فیلمی «قدرتمند است، دقیقاً به این خاطر که نصیحت نمیکند. همچنین این فیلم چنان کنترل شده است که یک لحظه- سخنرانی پایانی قاضی- میخواهیم یک جمله بیشتر داشته و پیامی بدهد، اما فیلم به ام اجازه میدهد آن فکر را برای خودمان نگه داریم». این فیلم یک استفاده حیرت انگیز و جذاب از جنگ کارتلهای مواد مخدر است که همزمان اثرات ویرانگر استفاده از مواد مخدر را به تصویر میکشد.
در شرایطی که الویرا هنکاک با بازی میشل فایفر توجهش را معطوف به تونی مونتانا (آل پاچینو)ی مصمم، اما بی توجه میکند و جمله «با مواد خودت نشئه نکن» را در پاسخ به صحبتهای مونتانا به زبان میآورد، نه تنها یکی از مشهورترین دیالوگهای تاریخ سینما را خلق میکند بلکه مسیر مرگبار و خطرناکی که پیش روی مونتانا است را نیز ترسیم میکند. یک مهاجر کوبایی به نام مونتانا مجبور میشود از زادگاهش فرار کرده و در جستجوی رویای دست نیافتنی آمریکایی به این کشور بیاید. همراه با دوستش منی، این دو کارتل مواد مخدر خودشان را تشکیل داده و با دیگر قاچاقچیان مواد مخدر درگیر میشود.
امروزه در سراسر جهان به نیکی از فیلم صورت زخمی ساخته برایان دی پالما یاد میشود، فیلمی که نه تنها به خاطر دیالوگهای ماندگارش بلکه به خاطر پوستر نمادین سیاه و سفید و قرمزش که دیوار خانهها و خوابگاهها در سراسر جهان را مزین کرده به یاد آورده میشود. این رنگها نماد جهان بینی شبه بعدی مونتانا هستند: همه چیز به مانند سیاه و سفید بسیار ساده هستند، اما قرمز خونی مرگبار همیشه در کمین است، اگر منافع دیگران با منافع او تضاد داشته باشند. Scarface به راحتی یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما در مورد گانگسترها، امپراطوریهای جرم و جنایت و کارتلهای مواد مخدر در تاریخ سینماست.