موضوع اصلی بدون درنظرگرفتن اتفاقها و حواشی مرتبط با هفته سوم، این است که چه بلایی بر سر تیمی آمده که روزی رئیس فدراسیون ادعا کرده بود آن را به جمع چهار تیم برتر دنیا خواهد رساند؟ آیا تغییر سرمربی و سپردن کار به بهروز عطایی در قالب پروژه ایرانیزهکردن نیمکت تیم ملی ایران در این مورد دخیل است؟
روزنامه شرق نوشت: سقوط آزاد تیم ملی والیبال ایران در رقابتهای لیگ ملتهای جهان همچنان ادامه دارد. ایران که در دو هفته ابتدایی این تورنمنت از هشت بازی فقط دو برد برابر چین و آلمان به دست آورده بود، در هفته سوم هم روند بدی را طی میکند؛ بهطوریکه تا به الان پس از دو بازی، دو شکست دیگر در کارنامه این تیم ثبت شده است. والیبال ایران در هفته نخست که به میزبانی ژاپن برگزار شد، به همه رقبایش باخت به غیر از چین. در هفته دوم در هلند، برخلاف وعده مسئولان مبنی بر روند رو به رشد، سه شکست با نتیجه ۳ بر صفر متحمل شد و فقط از سد آلمان عبور کرد.
درحالیکه به نظر میرسید این تیم در هفته سوم، در جدال با رقبای ضعیفی مانند بلغارستان و کوبا شانس بیشتری برای رسیدن به کسب برد داشته باشد، در دو دیدار غیرمنتظره برابر فرانسه و بلغارستانِ قعرنشین هم شکست خورد. بهاینترتیب در شرایطی که فقط دو بازی دیگر برای ایران در این تورنمنت باقی مانده، شاگردان بهروز عطایی از ۱۰ دیدار هشت بار شکست خوردهاند و علاوه بر اینکه شانس صعود به جمع هفت تیم برتر و لهستان میزبان را از دست دادهاند، حالا خطر سقوط بیشتر در جدول ردهبندی این رقابتها هم تهدیدشان میکند. ایران پیش از بازی با آرژانتین و کوبا در زمره معدود تیمهای دوبرده این تورنمنت محسوب میشود و فعلا در رده یازدهم جدول ۱۶ تیمی قرار گرفته است.
بدیهی است که حفظ این روند باعث تنزل جایگاه ایران میشود. تیم ملی در ادامه یک بازی سخت برابر آرژانتین و یک بازی ساده مقابل کوبا دارد، ولی با روند عجیبی که این تیم پیدا کرده، ظاهرا تبدیل به رقیبی ساده برای رقبای قعرجدولی هم شده است.
نتایج ایران در هفته سوم تحت تأثیر عدم صدور ویزای آمریکا برای تعدادی از بازیکنان تیم ملی والیبال ایران در کنار سرمربی این تیم یعنی بهروز عطایی قرار گرفته است؛ موضوعی که البته نباید تبدیل به بهانه کلی شود. چون ایران با ترکیب کامل هم در دو هفته نخست حرفی برای گفتن نداشت. تنها اتفاقی که در این بین رخ داده و هنوز درباره جزئیات آن بحث فراوان است، این است که فدراسیون جهانی به مسئولان فدراسیون والیبال ایران قول دادهاند نتایج این هفته، در رنکینگ کلی ایران در جهان بیتأثیر باشد. ایران پیش از این هفته در جایگاه یازدهم جدول ردهبندی کلی، مشابه با همین جدول لیگ ملتها، قرار داشت.
بههرروی موضوع اصلی بدون درنظرگرفتن اتفاقها و حواشی مرتبط با هفته سوم، این است که چه بلایی بر سر تیمی آمده که روزی رئیس فدراسیون ادعا کرده بود آن را به جمع چهار تیم برتر دنیا خواهد رساند؟ آیا تغییر سرمربی و سپردن کار به بهروز عطایی در قالب پروژه ایرانیزهکردن نیمکت تیم ملی ایران در این مورد دخیل است؟
برای بررسی شرایط کنونی والیبال ایران نیاز به پارامترهای متفاوتی است، اما به نظر میرسد طرح ایرانیزهکردن نیمکت ایران که روزگاری با مربیان خارجی به اوج رسیده بود، اشتباه از آب درآمده و شکست خورده است. عطایی برای دومین سال است که هدایت تیم ملی بزرگسالان ایران را بر عهده دارد، ولی شیب عجیبی برای سقوط این رشته ورزشی در جهان، از زمانی که عطایی استارت زده، شکل گرفته است. این مربی ایرانی که کارنامه موفقی در کارکردن با تیمهای پایه دارد، از زمان معرفیاش بهعنوان سرمربی تیم ملی بزرگسالان ایران، به غیر از موفقیت درخورتوجه در قهرمانی آسیا، کار درخشان دیگری انجام نداده است.
قهرمانی در آسیا برابر ژاپن با ترکیبی متفاوت اوج کار بهروز عطایی بود، اما همان اتفاق ظاهرا زمینهساز سقوط او و تیم ملی ایران شد. بهروز عطایی رفتهرفته با تصمیمات بحثبرانگیز درباره قطع همکاری با یکی، دو عضو فنی نیمکت، دعوت از تعدادی از بازیکنانی که حالا مشخص شده سطحشان در حد رقابتهای بینالمللی نیست و خطزدن یکی، دو مهرهای که به نظر مفید میآمدند، شرایط را حسابی برای خودش سخت کرد. او در رقابتهای قهرمانی جهان پس از شکست برابر برزیل در یکهشتم نهایی از گردونه بازیها کنار رفت و در لیگ ملتهای سال قبل هم توانست به مرحله نهایی برسد و دست آخر به جایگاهی بهتر از هفتمی نرسید.
کابوس اصلی عطایی و والیبال ایران، ولی در این دوره از رقابتهای لیگ ملتها رقم خورده که به طرز آشکاری، والیبال ایران تبدیل به یکی از معمولیترین تیمهای دنیا شده است. حالا مشخص شده بازیکنانی که انتظار میرفت عطایی پس از سالها کارکردن در تیمهای پایه به تیم بزرگسالان تزریق کند، چندان مهرههای خاصی از آب درنیامدهاند. در بحث نتیجهگیری هم که نیاز به واکاوی بیشتر نیست؛ همین نکته که ایران از ۱۰ بازی اخیرش فقط دو بازی را برده بیانگر اتفاقهای زیادی است.
در هفته سوم و همین رقابتهایی که این روزها در آناهایم آمریکا برگزار میشود، بهروز عطایی به دلیل مشکلاتی که برای صدور ویزایش وجود داشته، غیبت کرده است، ولی دستیاران او که میگویند مدام با سرمربی در ارتباط هستند هم چیزی به لحاظ فنی به ساختار این تیم حالا بحرانزده اضافه نکردهاند.
بدیهی است که با کسب نتایج اینچنینی، تیم ملی والیبال ایران در ادامه برای حیات قویتر نیاز به کادری مجربتر دارد. در این بین، البته نباید از تصمیمات رئیس فدراسیون والیبال ایران نیز بهسادگی عبور کرد؛ او آگاهانه یا ناآگاهانه تیم ملی را به سمتی برد که از جمع قویتری تیمهای والیبال فاصله بگیرد؛ دلیلش سپردن هدایت تیم جذاب به بهروز عطایی بود. البته که محمدرضا داورزنی پیش از آن هم در انتخاب سرمربی خارجی یعنی ولادیمیر آلکنو عملکرد خوبی نداشت.
این موضوع به خوبی نیاز به تحقیق جامعتر برای انتخاب سرمربی خارجی خوب برای تیم ملی والیبال ایران را نشان میدهد؛ یکی مثل خولیو ولاسکو که انقلابی در والیبال ایران به وجود بیاورد یا حداقل یکی مثل کواچ که با وجود مشکلاتی که در تیم ملی برایش به وجود آوردند از لحاظ نتیجهگیری بتواند ایران را در جمع برترینهای دنیا قرار دهد. به هر روی برای فرار از خطر معمولیشدن تیم ملی والیبال ایران، نیاز به تغییرات سازنده و عبور از شعارهای خاص که فقط خوشایند عدهای است و در عمل شکست خورده، حس میشود.
بنظرم از همین الآن باید بدنبال مربی با دانشی مثل ولاسکو باشیم تا دیر نشده زنگ تفریح والیبال دنیا نشدیم.(البته شاید در این دوره زنگ تفریح شده باشیم)