محمدجواد مظفر، نویسنده و پژوهشگر در هممیهن نوشت: همینجا اعتراف کنم که خود را متخصص و صاحبنظر در دوران کوتاه، ولی پرحادثه نهضت ملی شدن نفت و سرانجام آن کودتای ۲۸ مرداد نمیدانم. در این رابطه همواره کوشیدهام مطالعه کنم و از دیدگاه تاریخنگاران صادق و صاحبنظران وقایع آن دوران بهرهمند شوم. اما همواره یک پرسش اساسی ذهن مرا آزار میدهد و نتوانستهام پاسخ روشنی برای آن بیابم.
عموم کتابها و آثار منتشرشده به نقش آمریکا و انگلیس و جریانات وابسته داخلی و دربار و آیتالله کاشانی و سرانجام حضور نظامیان و اراذل و اوباش به رهبری شعبان جعفری معروف به شعبان بیمخ در روز کودتا پرداختهاند. اما کمتر به نقش مردم و طبقه متوسط توجه کردهاند. اما پرسش اصلی من این است که مردم در آن روز کجا بودند؟ مگر همین مردم یک سال قبل از آن با قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ و ازجانگذشتگی و تقدیم شهدا، مصدق را به قدرت بازنگرداندند؟ مگر کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ شکست نخورد و شاه از ایران فرار نکرد؟ مگر مردم در ۲۵ مرداد در برخی جاها اقدام به پایین آوردن مجسمههای شاه نکردند؟ چه عوامل و سازوکارهایی سبب شد تا سه روز بعد کودتاچیان موفق شوند و صحنهگردان خیابانهای شهر عدهای اراذل و اوباش و روسپیان باشند؟ در آن روز مردم کجا بودند؟
اگر هزاران نفر از مردم به خیابانها میریختند و با کودتاچیان مقابله میکردند حتی به بهای کشته و مجروح شدن عدهای، آنهم در شرایط مساعدی که شاه از ایران فرار کرده بود و دربار در ضعیفترین جایگاه خود بهسر میبرد؛ آیا مردم نمیتوانستند کودتاچیان را سرکوب و اراده خود را حاکم کنند؟ چه وقایع و حوادث و عملکردهایی مردم را برای حضور در صحنه بیانگیزه کرد؟ چه شد که مردم عمدتاً به نظارهگران منفعل در آن روز بدل شدند؟ آیا آن انفعال مردمی حاصل نقطهضعفهای تاریخی و جمعی ما ایرانیان در مقاطع تعیینکننده است یا محصول روشنبینی و عقل جمعی مردم ما در حوادث تاریخی است؟
همگان میدانیم که این پرسشها میتواند در مقابل بسیاری از مقاطع و حوادث پس از انقلاب و چگونگی عکسالعمل مردم در آن مقاطع نیز صادق باشد. با امید به دریافت پاسخهای مناسب و روشنگر از سوی صاحبنظران.