در سریال قهوه ترک شخصیت اصلی در محله بدکاران با پوششی نامناسب برای آن مکان حضور یافته است. البته بگذریم از آنکه همین شخصیت که دختری گریزان از ایران و طالب زندگی در غرب است پس از حضور در ترکیه نیز پوشش با ایران تغییری نمیکند و... گمانم باید چارهای برای این عناصر به ظاهر سطحی اندیشید.
حسن لطفی در اعتماد نوشت: شاید اگر اواخر دهه شصت زندهیاد عباس کیارستمی در جلسهای به پوشش زنان در فیلمهای ایرانی اشاره نکرده بود وسواس امروز را در این باره نداشتم. البته کیارستمی اشارهاش به فیلمهای خودش بود و میگفت هیچوقت دوربین را وارد اتاق خوابی که زن در حضور شوهرش لباس مناسب اتاق خواب ندارد، نمیبرم. البته عین جمله و کلماتش خاطرم نیست، اما درست به خاطرم مانده میخواست از باورپذیری و حس مخاطب وقت تماشای یک چنین صحنههایی بگوید. صحنههایی که زن با پوشش کامل وارد تختخواب میشود یا در حضور محارمش طوری لباس میپوشد که انگار در حضور غریبهای است.
کیارستمی به نکته درستی اشاره میکرد. جدای از یک چنین صحنههایی در فیلمهای زیادی بیننده شاهد رویدادهایی است که شخصیتهایش لباس مناسبی نپوشیدهاند. اگر بنا باشد چنین فیلمهایی در آینده به عنوان سند مورد استفاده قرار گیرند، مثل بسیاری از سندهای جعلی دروغگویانی بیش نیستند.
دروغگویانی که در زمانه خود نیز باور مخاطب را به چالش میکشند، چراکه آنکه با چنان فضاهایی آشنا است از دیدن موقعیتی متضاد با دیدهها و شنیدههایش تعجب میکند و کسی که چنین فضاهایی را ندیده به بیراه میرود و قاعدتا به نتیجه مورد نظر نویسنده فیلمنامه و کارگردان نمیرسد. درست مثل اینکه بخواهیم سواحل آنتالیا و مارماریس ترکیه را نشان دهیم، اما کسانی که در ساحل قدم میزنند همانند افرادی باشند که در سواحل چمخاله و رامسر راه میروند، آنهم هنگامی که ماموران گشتی حضور کامل دارند. یا مثل فیلمی باشیم که قرار است آدمهایی را نشان دهد که در بار هستند و مینوشند، اما نوشیدنیشان چای است و بار شبیه قهوهخانههای سنتی شده است.
اینکه پس از سالها به یاد حرفهای درست زندهیاد کیارستمی و پوشش نامناسب خیلی از فیلمها و سریالهای ایرانی افتادهام به قسمت پایانی سریال حیثیت گمشده و قسمت هفدهم سریال قهوه ترک بر میگردد. در سریال اول شخصیت اصلی وارد مکانهایی میشود که ظاهرا محل تردد افراد اهل عشق و حال و لهو و لعب است.
گذشته از فضاسازی بد فیلم، نکتهای که توجه بیننده را جلب میکنند حضور زنانی است که انگار ناگزیر به پوشیدن لباسهای کارکنان خانم ادارات دولتی ایران شدهاند. در سریال قهوه ترک هم شخصیت اصلی در محله بدکاران با پوششی نامناسب برای آن مکان حضور یافته است.
البته بگذریم از آنکه همین شخصیت که دختری گریزان از ایران و طالب زندگی در غرب است پس از حضور در ترکیه نیز پوشش با ایران تغییری نمیکند و... گمانم باید چارهای برای این عناصر به ظاهر سطحی اندیشید. چارهای که کمی مدارا و توجه بیشتر به قوانین عرفی و دینی (به جای برخورد سلیقهای و دگم) فراهم شدنی است. درست مثل خیلی از چیزهایی دیگری که در ایران تبدیل به مسائل پیچیده و لاینحلی شده است.