روزنامه شرق نوشت: ایران – عربستان؛ رابطه این دو کشور هرگز معمولی نبوده، حتی اگر این روزها تلاش شود که همه چیز طبیعی و آرام نشان داده شود، باز هم باورپذیریاش سخت است. این تقابل در ورزش و به طور ویژهتری در فوتبال هم هیچ وقت معمولی و عادی نبوده است. هر جا صحبت از بازی فوتبال بین ایرانیها با طرف عربستانی بوده، چه در عرصه ملی و چه باشگاهی، همه چیز حساسیت خاصی به خود گرفته است. هرچه تیم و تورنمنت مهمتر، این حساسیت هم بیشتر. طبیعی است که با وجود چنین حساسیتی، استقبال هواداران دو طرف از بازیهای فوتبال هم بیش از دیگر رقبا باشد.
کم نیستند بازیهایی که قرار بوده دو تیم ایرانی و عربستانی در سطح ملی و باشگاهی به مصاف هم بروند و ورزشگاه مملو از تماشاگر شده است. البته شاید برای بررسی پیشینه این جدال حساس، راه گریزی از اتفاقات و اختلافات سیاسی بین دو کشور نباشد. هر دو در خاورمیانه قدرت بخصوصی دارند و یارکشیهای متعددی هم انجام دادهاند. قطر مهمترین دوست ایران در این یارکشی شد و بحرین و امارات هم به سمت عربستان چرخیدند. شاید بتوان گفت پس از عصر هاشمیرفسنجانی، اختلاف نظرهای سیاسی بین دو کشور در منطقه رو به فزونی گذاشت و اوج آن را هم میتوان در یک دهه اخیر ملاحظه کرد.
چنین شد که این حساسیت که البته ریشه آن قدیمیتر از دهه گذشته است، به زمین فوتبال هم کشیده شد. همان حساسیت بود که باعث شد مهدی طارمی در جدال تیمهای پرسپولیس با النصر در لیگ قهرمانان آسیا که در ورزشگاه آزادی برگزار شد، پس از گلزنی با انگشتان دست، ادای بریدن سر رقیب را دربیاورد. آن خوشحالیِ پس از گل، هنوز هم یکی از سیاسیترین خوشحالیهایی است که در تاریخ فوتبال ایران به ثبت رسیده است.
برجستهشدن این اختلاف فوتبالی گاهی فروکش کرده و گاهی هم به قله رسیده است. شعارهای سیاسی علیه آلسعود در تجمعات خاص، تا همین چند ماه اخیر، قبل از اینکه عربستان به دوست تبدیل شود، بهوفور دیده میشد. حتی کار به جایی رسید که نیروهای وابسته به طیف خاص را بر آن داشت تا رو به دیوارنوردی سفارت عربستان بیاورند و همه چیز را از آن حالت نیمبندی که وجود داشت، خارج کنند. عربستانیها دیگر حاضر نبودند تیمهایشان را هم به ایران بفرستند. همین النصر هم که پس از شکست آخرش در آسیا برابر پرسپولیس تا سه سال در دادگاههای مختلف به دنبال شکایت از این باشگاه ایرانی بود و دست آخر به جایی نرسید.
شاید هر مخاطبی که به طور خلاصه، همین چند خط بالا را مرور کرده باشد، برایش عجیبوغریب میآمد که روزی هواداران فوتبال ایران، پیراهن یک تیم عربستانی را به تن کنند؛ ولی با وجود چنین اتفاقی عربستان بدون آنکه نیاز به طرح خاص سیاسی برای نفوذ در فوتبال ایران داشته باشد، بهسادگی و با جذب ستارههای بزرگ دنیا که مهمترین آنها کریستیانو رونالدو است، توانست پیراهن یک باشگاه عربستانی را به تن هواداران ایرانی کند.
شاید بسیاری این موضوع را فقط به زمان حضور کریس رونالدو در ایران ربط دهند؛ ولی ماجرا از این قرار است که حتی یک سال قبل از ورود کریس رونالدو به تهران، پیراهن باشگاه النصر عربستان با اسم این ستاره پرتغالی در فروشگاههای ورزشی ایران به وفور دیده شد. لباس النصر، درست مثل لباس این روزهای الهلال عربستان، در این فصل با یک بهروزرسانی مشابه با تیمهای بزرگ و محبوب دنیا به وفور در فروشگاههای ورزشی ایران دیده میشود.
با نزدیکشدن به زمان ورود رونالدو به تهران، تمایل هواداران فوتبال در ایران برای پوشیدن پیراهن این تیم عربستانی هم رو به فزونی گذاشت؛ به طوری که تعدادی از علاقهمندان به کریس رونالدو که برای استقبال از او خودشان را به فرودگاه و سپس هتل محل سکونت کریس رونالدو رسانده بودند، پیراهن النصر عربستان را به تن داشته یا به دست گرفته بودند. کار حتی به جایی رسید که دیگر ستارههای این تیم عربستانی ازجمله مارسلو بروزوویچ از استقبال به وجود آمده از این باشگاه در تهران شوکه شده و گفته بود که به یاد ندارد از تیم رقیب در جایی چنین استقبالی شده باشد. نکته جالب درباره اهمیت پیراهن النصر با اسم رونالدو این است که چند نفری که موفق به دیدار با او شدند، هم پیراهن همین تیم عربستانی را به تن داشتند؛ از آن نوجوانی که ابتدا گریسته بود و بعد موفق به دیدار با رونالدو شده بود تا تصویری منتسب به خانواده مدیر هتل محل سکونت که به تن کودکشان پیراهن النصر کرده و به دیدار رونالدو رفته بودند.
هرچند که شاید هیچکدام از این موضوعات عجیبتر از تصمیم باشگاه پرسپولیس برای نگهداری چندساعته پیراهن اهدایی رونالدو به فاطمه حمامی نبود؛ تصمیمی جنجالی که نهایتا باعث شد باشگاه پیراهن را به هنرمند معلول پس دهد. اوج این نفوذ به دل هواداران ایرانی و شاید بخشی از مسئولان مربوط به مجسمهای مومیاییشکل است که گفته میشود چند روزی در هتل اسپیناس دیده میشود. مجسمهای از کریس رونالدو با پیراهن النصر. البته با تمام این تفاسیر باید ماجرا را از دید هواداران کریس رونالدو دید؛ آنهایی که شاید از این بگویند که برایشان مناقشات سیاسی و اختلافنظرهای قدیمی ایران و عربستان اهمیتی ندارد و پیراهن این تیم عربستانی را به خاطر رونالدو میپوشند. اتفاقا همین موضوع همان برنامه اصلی عربستانیها برای صادرکردن بخشی از فرهنگشان به کشورهای دیگر است. آنها چند صباحی است این موضوع را در دل رشته پرهواداری مانند فوتبال پیدا کرده و از این مورد هم حسابی نتیجه گرفتهاند.
شاید خوشبینترین هوادار، مدیر و مسئول عربستانی هم فکر نمیکرد یک سال پس از جذب کریس رونالدو، در تهران برای ملاقات با ستارههای این تیم عربستانی سر و دست بشکنند، دنبال اتوبوسشان بدوند و پیراهن النصر را در قلب تهران، جایی که دو تیم مطرح ایران یعنی پرسپولیس و استقلال حضور دارند، به تن کنند. اگرچه روح ورزش، همه اتفاقات رخداده درباره پوشیدن پیراهن یک تیم عربستانی از سوی ایرانیها را توجیه میکند؛ ولی نباید از کنار اندیشه هوشمندانه عربستانیها برای نفوذ بدون زحمت در سایر کشورها از طریق فوتبال به سادگی گذشت. این اتفاق در شرایطی رخ داد که ما هنوز درگیر مرمت و تعمیر چند هزار صندلی روی سکوی ورزشگاه پیری هستیم که چمنش به غیر از آبروریزی چیز دیگری مقابل ستارههای تیم عربستانی نداشت.