اصطلاح «سگ ولگرد» یا سگ بیصاحب به دستهای از سگها گفته میشود که محدود به محیط خانه یا فضای حیاط نیستنند؛ این سگها شامل سگهای خیابانی، سگهای روستایی، سگهای وحشی و... هستند و ممکن است دارای مالکیت یا بدون مالکیت باشند. تا کنون جمعیت جهانی سگها ۹۰۰ میلیون تخمین زده شده است، که حدود ۲۰ درصد آنها بهعنوان حیوانات خانگی در نظر گرفته میشوند و تحت کنترل هستند.
امروزه معضل افزایش جمعیت سگهای ولگرد از مسائل مهم در جوامع مختلف است و بر جنبههای مختلف رفاه انسان متمرکزتر است تا رفاه حیوانات. با این حال، بسیاری از فعالان حقوق حیوانات درباره نحوه برخورد کشورهای در حال توسعه با سگهای وحشی که نزدیک به جمعیت انسانی زندگی میکنند، ابراز نگرانی کردهاند.
به گزارش خبر آنلاین، یکی از حیواناتی که ارتباط و نزدیکی زیادی با انسان دارد، سگ است و این ارتباط از چندین هزار سال پیش، به واسطه رامکردن سگهای وحشی آغاز شد. نیاز انسانهای اولیه و غارنشینان به سگها فقط در اموری همچون شکار محدود میشد، اما امروزه وابستگی متقابل سگ و انسان از بسیاری جهات باعث کاهش تنهایی میشود و مزایایی مانند تضمین امنیت صاحبِ سگ را به همراه دارد. امروزه معضل افزایش جمعیت سگهای ولگرد از مسائل مهم در جوامع مختلف است و بر جنبههای مختلف رفاه انسان متمرکزتر است تا رفاه حیوانات. با این حال، بسیاری از فعالان حقوق حیوانات درباره نحوه برخورد کشورهای در حال توسعه با سگهای وحشی که نزدیک به جمعیت انسانی زندگی میکنند، ابراز نگرانی کردهاند.
اصطلاح «سگ ولگرد» یا سگ بیصاحب به دستهای از سگها گفته میشود که محدود به محیط خانه یا فضای حیاط نیستنند؛ این سگها شامل سگهای خیابانی، سگهای روستایی، سگهای وحشی و... هستند و ممکن است دارای مالکیت یا بدون مالکیت باشند. تا کنون جمعیت جهانی سگها ۹۰۰ میلیون تخمین زده شده است، که حدود ۲۰ درصد آنها بهعنوان حیوانات خانگی در نظر گرفته میشوند و تحت کنترل هستند.
از آنجایی که این حیوانات میتوانند هم به انسان حمله کنند و هم بیماری را به انسان منتقل کنند، جوامع موظفند روشهایی را برای کنترل سگهای ولگرد و رشد جمعیت آنها بیابند تا از شهروندان خود محافظت کنند. هرچند بسیاری از این روشها، مانند کشتار دستهجمعی، هم ترویج ظلم نسبت به سگهاست و هم تأثیر چندانی بر کنترل جمعیت آنها ندارد.
روشهای کنترل جمعیت سگهای ولگرد در جوامع باهم متفاوت هستند و نمیتوان هیچ کشوری را با کشور دیگری مقایسه کرد. به طور مثال، در حالی که در بعضی کشورهای اروپایی سگهای بدون صاحب در پناهگاه حیوانات نگهداری شده و در نهایت کشته میشوند، در برخی کشورها مانند آلمان این کار ممنوع است. همچنین در ایتالیا، یونان و چک، طبق قوانین، کشتن حیوانات ولگرد ممنوعیت دارد.
به نظر میرسد کشتن سگهای خیابانی بدیهیترین روش کنترل جمعیت باشد، اما در واقع ثابت شده که کاملاً بی فایده است؛ به این دلیل که حتی زمانی که تعداد زیادی از سگها کشته میشوند، شرایط حفظ جمعیت سگها بدون تغییر باقی میماند؛ زیرا سگهایی که حذف میشوند به سرعت جایگزین میشوند و جمعیت به هیچ وجه کاهش نمییابد. همچنین در این شرایط عوامل اصلی منجر به پرخاشگری سگ (مهاجرت گلهای و جفتگیری) همچنان وجود دارند. از آنجا که حذف سگها در واقع مشکلات مربوط به آنها را افزایش میدهد، راه حل مؤثر این است که سگها را عقیم کرده، در برابر هاری واکسینه کنند و آنها را به محل زندگیشان بازگردانند.
با نگاه به گذشته درمییابیم که سگکشی به عنوان اقدامی برای ریشهکنی هاری بیاثر بود، زیرا ممکن بود شکارچیان فقط سگهای سالم را اسیر کنند که در این صورت سگهای هار در محیط باقی میماندند و عاملی برای انتشار بیماری محسوب میشدند. همچنین منابع رسمی ادعا میکنند که نیمی از مرگ و میر انسان به واسطه هاری، ناشی از حیوانات خانگی واکسینهنشده است، بنابراین تأکید میشود که امروزه دیگر کشتن سگهای خیابانی فایدهای ندارد.
روش کشتار در کنترل هاری، در کشورهای در حال توسعه در سراسر جهان از جمله: پاکستان، ایران، عراق، عربستان سعودی، کامبوج، کره شمالی، بوتان، افغانستان، اردن، سوریه، یمن، بنگلادش، نپال، اوکراین و ازبکستان یک اقدامِ شکستخورده است.
سلسله اقداماتی نظیر جمعآوری سگها، عقیمسازی، واکسیناسیون و رهاسازی آنها در محل زندگی قبلی، اگر به صورت همزمان انجام شود، نسبت به سایر روشها، همچون کشتار، مؤثرتر به نظر میرسند. گزارشها و آمارهای مربوطه نشان میدهد واکسیناسیون سگهای ولگرد در برابر بیماریها باعث میشود که آنها بیماری را به انسان منتقل نکنند و عقیمسازی آنها در کاهش جمعیت این حیوانات نقش دارد. همانطور که اجرای یک برنامه واکسیناسیون هاری سگها در سال ۱۹۸۳ با نظارت سازمان جهانی بهداشت (WHO) باعث شد که میزان هاری بین سالهای ۱۹۸۲ تا ۲۰۰۳ در آمریکای لاتین ۹۳ درصد کاهش یابد. همچنین اجرای این فرایند در تانزانیا آمار بیماری هاری را بیش از ۹۰ درصد کاهش داد.
در خصوص عقیمسازی نیز شایان ذکر است اجرای این برنامه در کشور هند طی سالهای ۱۹۹۴ و ۱۹۹۵، جمعیت سگهای این ایالت را به میزان یک سوم کاهش داد. همچنین با اجرای این برنامه در کشور جزیرهای آباکو، میزان سگهای ولگرد در خیابان ۵۰ تا ۷۵ درصد کاهش یافت. گزارشات حاکی از این است که اجرای این اقدامات، بهبود سلامت و رفاه سگها نیز در بر داشته است؛ بهبود شرایط پوستی و کاهش انگلها و تومورهای مقاربتی در سگها گواه این مسئله است.
وقتی سگها عقیم میشوند و در منطقه خودشان مستقر میگردند، جمعیت و مشکلات ناشی از سگها هر دو کاهش مییابد؛ بدین ترتیب که: هر سگی از قلمرو خود محافظت میکند و اجازه ورود به سگهای ولگرد جدید را نمیدهد. از آنجا که همه آنها عقیم شدهاند، دیگر جفتگیری نمیکنند یا تکثیر نمیشوند. همچنین عوامل اصلی منجر به پرخاشگری سگ (مهاجرت و جفتگیری) حذف میشوند، دعوای سگها نیز به طور چشمگیری کاهش پیدا میکند و با کاهش پرخاش میان سگها، گاز گرفتگی انسانی و انتقال بیماری نیز کمتر میشود. در نهایت طی یک بازه زمانی، با مرگ طبیعی سگهای عقیمشده، جمعیت سگهای ولگرد به شدت کاهش مییابد.
هیچ راه حلی وجود ندارد که از طریق آن بتوان یک شبه معضل سگهای ولگرد خیابانی را برطرف کرد؛ اما با عقیمسازی، جمعیت پایدار این سگها غیر مولّد و غیر هار میشود و به مرور زمان مشکلات مربوط به آنها کاهش مییابد.
سازمان جهانی بهداشت، واکسیناسیون دستهجمعی سگها را به عنوان تنها راه مؤثر برای ریشهکنی هاری در جمعیت انسانی توصیه میکند. واکسیناسیون انبوه منجر به کاهش قابل توجه مرگومیر ناشی از هاری انسان در کشورهایی چون تایلند، لائوس، ویتنام، سریلانکا و... شده است. اخیراً برنامه واکسیناسیون سگها در جنوب غربی ترکیه نیز اجرا شده و در کاهش مشکلات مربوطه نقش داشته است.