رژیم صهیونیستی با وجود تمام قدرت نظامی و اطلاعاتیاش هنوز در شوک عملیات طوفان الاقصی است. عملیاتی که در آن نیروهای گردان قسام ۵ هزار راکت به سمت سرزمینهای اشغالی شلیک کرده و پس از آن برای اولین بار از دیوار حائل بین نوار غزه و سرزمینهای اشغالی عبور کرده و بسیاری از صهیونیستها را به اسارت گرفتند.
رسول سوری*؛ عملیات اخیر جنبش حماس با نام طوفانالاقصی بعنوان نقطه عطف جدیدی در تاریخ تحولات فلسطین محسوب میشود و بار دیگر توجه جهانیان را به سرزمینهای اشغالی جلب کرده است. به عقیده کارشناسان درگیری فعلی هم برای حماس و هم برای رژیم صهیونیستی متفاوت از درگیریهای قبلی است چرا که وضعیت تغییر کرده و هیمنه رژیم صهیونیستی هم در بعد نظامی و امنیتی و هم در بعد سیاسی و رسانهای شکست خورده است.
از طرفی عملیات طوفان الاقصی نشان داد گروههای مقاومت تنها به دفاع بسنده نکرده و زین پس میتوانند برای آزادسازی مناطق خود اقدام به حملات غافلگیرانه - اگر نگوییم پیشدستانه- نمایند. حالا سوال اینجاست چرا حماس و دیگر گروههای مقاومت چارهای جز مبارزه مسلحانه با اسرائیل ندارند و واکنش ج. ا. ایران چگونه باید باشد.
مقامات حماس در بیان آغاز عملیات عنوان کردند که سیاستها و فشارهای صهیونیستها بر مردم فلسطین و اهانت به مقدسات اسلامی از اصلیترین دلیل این عملیات محسوب میشود. اما اینکه چرا مبارزه مسلحانه تنها راه گروههای مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی است، میتوان به عوامل ذیل اشاره کرد:
۱) حدود ۸۵ درصد سرزمین تاریخی فلسطین تحت اشغال رژیم صهیونیستی قرار دارد
۲) فلسطینیها نه تنها خاک و جان، بلکه ابتداییترین و بدیهیترین حقوق انسانی (آب آشامیدنی و ...) خود را نیز از دست دادهاند
۳) عدم رعایت حقوق بشر در قبال فلسطینیها
۴) نسلکشی مردم فلسطین
۵) تحریم و تبعیض و...
۶) و دهها مورد دیگر
رژیم صهیونیستی با وجود تمام قدرت نظامی و اطلاعاتیاش هنوز در شوک عملیات طوفان الاقصی است. عملیاتی که در آن نیروهای گردان قسام ۵ هزار راکت به سمت سرزمینهای اشغالی شلیک کرده و پس از آن برای اولین بار از دیوار حائل بین نوار غزه و سرزمینهای اشغالی عبور کرده و بسیاری از صهیونیستها را به اسارت گرفتند.
عملیاتی که رسانههای رژیم صهیونیستی آن را شکستی وسیع برای این رژیم دانستند. جنگ اخیر برای رژیم صهیونیستی خیلی مهم است چرا که شکست در این جنگ، شکستهای دیگر رژیم صهیونیستی را به دنبال خواهد داشت. بنگوریون اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی گفته بود «اسرائیل نباید در هیچ جنگی که منجر به شکستش شود شرکت نماید چرا که بعد از آن نیز شکست خواهد خورد»، لذا غافلگیری رژیم صهیونیستی همراه با شکست اطلاعاتی و تزلزل در قدرت بازدارندگی سرویسهای اطلاعاتی مخوفی که همیشه به آن میبالیدند و همچنین وحشت آنها در از بین بردن حماس و نیز ناتوانی ارتش رژیم صهیونیستی در مقابله با یک گروه مقاومت نه تنها جمله بنگوریون را اثبات میکند.
به نظر میرسد آشکار شدن ضعف ارتش رژیم صهیونیستی بیش از شکست نظامی به آنها لطمه وارد کرده است.
رژیم صهیونیستی که قبلا توان حمله و رویارویی با حزب الله در جنگ ۳۳ روزه را از دست داده بود، هم اکنون طی عملیات طوفان الاقصی که شباهتهای فراوانی به جنگ ۳۳ روزه لبنان دارد، برای بار دوم توان حمله و سرکوب مقاومت را از دست داده و به زودی آثار این شکست آشکار خواهد شد. از طرفی حماس با این حمله پیشدستانه و غافلگیری نهادهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی به قدرتی مشابه حزبالله دست پیدا کرده و سیطره برتری نظامی رژیم صهیونیستی را در این منطقه نیز از بین برده است که همین امر به نابودی رژیم جعلی اسرائیل بیشتر کمک خواهد کرد.
شکست رژیم صهیونیستی در عملیات طوفان الاقصی تنها شکستی اطلاعاتی و نظامی نیست بلکه شکستی سیاسی و ایدئولوژیک و... نیز میباشد. شکستی که نویددهنده این است که آینده فلسطین از آن فلسطینیهاست.
شکست رژیم صهیونیستی و اثبات حقانیت مردم فلسطین بالاخص غزه تنها مختص عملیاتهای نظامی نیست چرا که رژیم صهیونیستی در افکار عمومی دنیا هم شکست خورده و موج عظیم نفرت از آن در دنیا روز به روز بیشتر میشود.
برای اثبات این ادعا کافی است نگاهی به موج عظیم و کمنظیری از محکومیت و واکنش افکار عمومی در اقصی نقاط مختلف دنیا (۹۵ کشور) بر ضد جنایتهای رژیم صهیونیستی بیندازیم. این نفرت به مرحله نوینی از خودآگاهی و شعور مردمی در برابر سیاستهای توسعهطلبانه و راهحلهای غیرعادلانه درخصوص مسأله فلسطین را نیز آشکار نمود.
به نظر میرسد رژیم صهیونیستی درصدد است پای ج. ا. ایران را به جنگ غزه باز کند تا از آن سو امریکا را وادار به جنگ با ج. ا. ایران نماید. اگر رژیم صهیونیستی در این هدف موفق شود، ج. ا. ایران وارد جنگی طولانی خواهد شد که گذشته از به خطر افتادن موجودیت کشور و با توجه به طولانی شدن درگیری؛ تضعیف زیرساختهای نظامی، اقتصادی، عمرانی و... کشورمان را به دنبال دارد. این همان سیاستی است که رژیم صهیونیستی آن را در سر میپروراند. از نظر رژیم صهیونیستی تضعیف ج. ا. ایران تضعیف محور مقاومت و هلال شیعی را به دنبال دارد.
سیاست آمریکا از ابتدا اینگونه بوده است که مانع منطقهایشدن جنگ –جنگی کامل در تقابل با اسرائیل- شوند. چرا که جنگ در چند جبهه برای رژیم صهیونیستی بسیار مشکل است و به سیاستهای این رژیم جعلی و حامیانش یعنی امریکا در منطقه و نیز سیاست داخلی دولت بایدن لطمه بزرگی وارد میکند؛ بنابراین با توجه به گروههای مقاومت که در کشورهای منطقه از سوریه تا عراق گرفته و همچنین لبنان و یمن، دنبال جنگ منطقهای نیست.
سیاست ج. ا. ایران هم تاکنون اجتناب از درگیرشدن در جنگ منطقهای و دوم توقف تجاوز علیه غزه بوده است. اقدام ج. ا. ایران به تصریح و تأکید «ماهیت فلسطینی طراحی و اجرای عملیات طوفان الاقصی» و سفر منطقهای وزیر محترم امور خارجه درخصوص توقف درگیریها نشان دهنده عزم ایران برای دفاع از غزه و «حمایت معقولانه» از گروههای مقاومت میباشد. هرچند طولانی شدن جنگ بیش از آنکه به ضرر گروههای مقاومت فلسطینی باشد، به ضرر رژیم صهیونیستی است و در درازمدت تبعات نظامی، سیاسی و حتی اقتصادی آن بر تشدید ناآرامیهای داخلی اثرگذار خواهد بود.
به نظر میرسد دستگاه سیاست خارجی کشور برای توقف درگیریها در غزه، باز شدن دائمی گذرگاه رفح، دفاع از آرمان فلسطین و همچنین مقابله با اشغالگریهای رژیم غاصب صهیونیستی بالاخص جنایات جنگی اخیر در قبال مردم مظلوم غزه، موارد ذیل را در سطح منطقه و دنیا به جد پیگیری نماید.
۱) تاکید بر ضرورت اصلاح ساختار سازمان ملل و بویژه شورای امنیت با توجه به بنبست جنگ غزه توسط ریاست محترم جمهور
۲) تلاش برای تنویر افکار عمومی داخلی و خارجی در مورد ابعاد مساله فلسطین و بویژه جنگ اخیر غزه با استفاده از ظرفیت سازمانهای غیردولتی
۳) بکارگیری دیپلماسی فعال در نهادهای حقوق بشری مانند شورای حقوق بشر، کمیسیون مقام زن و... در سازمان ملل و سایر سازمانهای بینالمللی برای محکومیت اسرائیل
۴) تشکیل دادگاههایی در ایران و سایر کشورها برای بررسی حقوقی و محاکمه جنایات جنگی در غزه
۵) شکایت به سازمانهای بینالمللی در خصوص جنایات رژیم صهیونیستی
۶) استفاده از ظرفیت کشورهای روسیه و چین که به ترتیب در حوزههای اوکراین و تایوان با غرب در ستیز هستند
۷) استفاده از ظرفیت ورزش در دنیا؛ مشابه برخورد غرب با روسیه
۸) استفاده از ظرفیت دیپلماسی دینی و همکاریهای بین ادیان
۹) تلاش برای مجاب کردن سازمانهای بینالمللی برای باز شدن دائمی گذرگاه رفح
۱۰) استفاده از ظرفیت کشورهای بزرگ مسلمان از جمله عربستان، ترکیه، پاکستان و اندونزی
۱۱) پشتیبانی مضاعف از گروههای مقاومت در عراق، سوریه و لبنان
۱۲) مقابله جدی با سیاست کوچاندن اجباری مردم غزه
۱۳) رفع محاصره و «باز شدن دائمی» گذرگاه رفح؛ به نظر میرسد باز شدن دائمی گذرگاه رفح نه تنها میتواند محاصره غزه را بیاثر کند بلکه فراتر از باز شدن مسیرهای بشر دوستانه، در میان مدت و دراز مدت باعث تقویت دوچندان حماس – از ابعاد مختلف- گردیده به نحوی که موازنهای قدرتی نظیر توازن قدرت حزبالله در شمال، در امتداد باریکهی غزه با اسرائیل نیز به وجود میآید.
*پژوهشگر ژئوپلیتیک و مطالعات منطقهای