واقعیت این است مسیری که صداوسیما در پیشگرفته، اصلاحطلبان که هیچ، بلکه طیفهای متعددی از اصولگرایان و حتی حزباللهیها را هم نگران کرده است.
سید محمدصادق لواسانی در فرهیختگان نوشت: مخاطبی که شبکههای متعدد تلویزیون را بالا و پایین میکند و بهجز اتفاقات تکراری هیچ طرح نویی نمیبیند، چه فرقی دارد که اصولگرا باشد یا اصلاحطلب؟
واقعیت این است مسیری که صداوسیما در پیشگرفته، اصلاحطلبان که هیچ، بلکه طیفهای متعددی از اصولگرایان و حتی حزباللهیها را هم نگران کرده است.
مخاطبی که شبکههای متعدد تلویزیون را بالا و پایین میکند و بهجز اتفاقات تکراری هیچ طرح نویی نمیبیند، چه فرقی دارد که اصولگرا باشد یا اصلاحطلب؟!
البته، متاسفانه، تاکنون، راحتترین راه در مواجهه با انتقادها این بوده که به ضدانقلاب وصل شوند یا سمپراکنی دانسته شوند یا یک برچسب بزرگ «تخریب کردن» هم رویشان بچسبد! و اینگونه تصور شود که با این شکل برخوردها مشکل بهسرعت حل میشود؛ این دقیقا همان چیزی است که در برنامه اخیر «جامجم» اتفاق افتاد و مخاطبان تلویزیون شاهد آن بودند.
مگر میشود همزمان که از سابقه ابتذال محتوا روی آنتن انتقاد میکنیم، از حضور حسن ریوندی که کمدین خوبی است، اما خارج از چهارچوب رسمی قرار میگیرد دفاع کنیم و عقبه ساختارشکنانه او در فضای مجازی را نادیده بگیریم که بهمراتب از افرادی که کنار گذاشته شدهاند، بیشتر است؟
مشکل آنجاست که از صداوسیمایی که برای پیامرسان شکستخورده «سروش» میلیاردها تومان هزینه کرد، مدام بر شیپور فیلترینگ نواخت و اجرای گروه سرود دخترانهای علیه فضای مجازی از آن وایرال شد، آن هم درحالیکه اکثر برنامههای همان تلویزیون برخلاف بخشنامههای مختلف این سازمان بهصورت یواشکی در اینستاگرام، فیلتر شده صفحه دارند یا فلان معاونت سازمان برای وایرال برنامههایش در همان پلتفرمها پول خرج میکند.