ایران و پاکستان به اندازه کافی در داخل خود و محیط پیرامونی خودشان چالش دارند که بخواهند یک چالش دیگری را برای خود رقم بزنند. پاکستان مشکلات عدیدهای دارد از جمله با هند، تحرکات طالبان پاکستان، تجزیه طلبان بلوچ و همچنین دست به گریبان فقر نیز هست و همه اینها به شدت این کشور را تحت فشار قرار داده است.
یک کارشناس امور بین الملل معتقد است جائز نیست در شرایط کنونی ایران و پاکستان با توجه به مشکلات داخلی و پیرامونی خود وارد تنش شوند.
به گزارش خبرآنلاین، ایران و پاکستان به اندازه کافی در داخل خود و محیط پیرامونی خودشان چالش دارند که بخواهند یک چالش دیگری را برای خود رقم بزنند. پاکستان مشکلات عدیدهای دارد از جمله با هند، تحرکات طالبان پاکستان، تجزیه طلبان بلوچ و همچنین دست به گریبان فقر نیز هست و همه اینها به شدت این کشور را تحت فشار قرار داده است. از سوی دیگر چالشهای ایران هم کم نیستند و در محیط پیرامونی ما مسائل و مشکلات عدیدهای وجود دارد و در داخل نیز با مشکلات اقتصادی زیادی رویرو هستیم؛ بنابراین به هیچ عنوان ایجاد تنش جدید در روابط برای دو کشور جائز نیست.
البته تنشی که الان ایجاد شده قابل مدیریت بود و میتوانستند از طریق روابط سیاسی آن را بر طرف کنند، ولی بنظر میرسد هر دو کشور فکر میکردند که احتملا بحران در روابط دو کشور به گونهای نخواهد بود که بتواند یک چالش جدی برای تهران و اسلام آباد به وجود بیاورد، لذا نسبت به بعضی از مسائل که در دوسوی مرز میگذشت بی تفاوت بودند و فکر میکردند که طرف دیگر از آنچه که در خاک یک کشور حادث میشود بی اطلاع است. از این رو بیشتر سعی کردند با یک گفتگوهای سیاسی که بخشی از آن هم جنبه تشریفاتی داشت روی مسائل و چالشهای واقعی موجود سرپوش بگذارند. الان بخشی از آن واقعیتها در حال پیدا کردن جنبه عینی است، به هر حال از آنجا که روابط ایران و اسلام آباد آنقدر عمیق است که انتظار داشته داشته باشیم چنین تحولاتی در دو کشور مدیریت شده باشد.
حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که حمله ایران به داخل خاک پاکستان وحمله متقابل پاکستان به داخل خاک ایران (که هرکدام از دو کشور توجیهات خاص خود را دارند) از قبل هماهنگ و حتی مدیریت شده باشد، با در نظر گرقتن اینکه جنگهایی که در گذشته بین کشورها اتفاق افتاده جنگهایی نبوده که تعمدا آغاز شده باشد بلکه یک اتفاقاتی در روابط حادث شده و کنترل از دست سیاستمداران خارج شده و در نتیجه جنگ بروز میکند. منظور این است که ایران و پاکستان باید بدانند که هر گونه تنش جدی در روابط دو کشور بسیار بسیار خطرناک است و مسئله ایران و پاکستان با مسئله ایران و عراق، یا آذربایجان و یا هر کشور پیرامونی ما خیلی فرق دارد. در نظر داشته باشیم برای پاکستان درگیری با ایران خیلی خطرناک است.
راهکار خروج از این وضعیت میبایست قبل از این اتفاق میافتاد وحالا باید تمامی دستکاههای ذیربط در ایران و پاکستان به سمت کاهش تنش حرکت کنند، از آنجا که بخشهای نظامی دو کشور قدرتمند هستند و این روی تصمیم گیریها تاثیر میگذارد بنابراین دیپلماتها و سیاستمدارن نباید به بخشهای نظامی اجازه دهند که فراتر از اراده سیاستمداران پا پیش بگذارند. از این رو کمیسیون امنبت ملی مجلس، وزارت خارجه و شورای عالی امنیت ملی و هر نهاد دیگری که در تصمیم گیریها تاثیر گذار است باید جملگی به سمت مدیریت بحران تلاش کنند، ضمن اینکه آنچه که اتفاق افتاده باید یک نقطه عطفی باشد برای اینکه ایران و پاکستان به خودشان بیایند و سعی کنند تحلیلهایی که از داخل پاکستان ایران را تهدید میکند و یا از داخل ایران پاکستان را تهدید میکند را حذف کنند. نتیجه اینکه در ابتدا باید به سمت کاهش تنش حرکت کنیم و دوم اینکه این جرقه به سیاستمداران در دوسوی مرز ایران و پاکستان گوشزد کند که باید به سمت حل بحرانها به صورت مسالمت آمیز حرکت کنند، در غیر این صورت هر اتفاقی ممکن است چالشهایی را به وجود بیاورد که کنترل آن از دست سیاستمداران خارج باشد و همه چیز به دست نظامیان بیفتد که این خطرناک است.