«بیتردید جامعه ما نیازمند تغییراتی بسیار اساسی و ساختاری است و «تغییر خواست ملی است» که قدرت سیاسی نمیتواند و نباید آن را نادیده بگیرد، لیکن همگان باید بر این اصل تاکید ورزیم که راه نجات این کشور فقط و فقط از درون مرزهای این کشور میگذرد و ما در برابر هرگونه تهدید و خطر خارجی، همه اختلافات -حتی بنیادین- را کنار گذاشته، در جبهه واحدی در برابر بیگانگان و دشمنان دوستنما قرار خواهیم گرفت.»
بیژن عبدالکریمی، اندیشمند و پژوهشگر علوم انسانی، درباره بیانیه ۱۱۰ امضایی، در یادداشتی در کانال تلگرامی خود متنی را منتشر کرد و در آن نوشت: «بیایید روزنه گشایی کنیم، خود به گشایش روزنهای منتهی شد.»
این استاد فلسفه مینویسد: «بیانیه یکصدوده نفر از فعالان اجتماعی و سیاسی، چهرههای فکری و روشنفکری و اصحاب رسانه در ارتباط با انتخابات مجلس ۱۴۰۲ خطاب به دغدغهمندان توسعه و مردمسالاری در ایران با عنوان «بیایید روزنهگشایی کنیم» که بهرغم محدودیتهای زیادی که در این انتخابات اِعمال شده است، خواستار دعوت همگان به شرکت در انتخابات و مخالفت با تحریم آن بودهاند، به راستی خود فینفسه نشانه گشوده شدن روزنهای برای ظهور نوعی خرد سیاسی غیرانتزاعی و تاریخی بر اساس توجه به مصالح ملی است، به خصوص آنجا که در بیانیه آمده است: «کاهش مشارکت انتخاباتی ازجمله به تشدید تهدیدها علیه ایران و تحریمها علیه ایرانیان میانجامد [و]دغدغهمندان ایران نمیتوانند به وضعیت منطقه و شرایط بینالمللی بیتفاوت باشند»
هر چند این نکته در زمره اولین اولویتها در نحوه تدوین بیانیه نبوده و جا داشت توجه به تهدیدها و تحریمها در سرلوحه هر گونه دغدغه دیگری ازجمله انگیزههای دموکراسی خواهانه قرار میگرفت. این بیانیه را میتوان واکنشی منطقی به لمپنیسم، فضای بیپرنسیب و پوپولیستی به شدت حاکم شده بر فضاهای مجازی و اجتماعی کشور دانست که در تحلیلها و مواضع خود به هیچوجه به خطرات و تهدیدهای نظام سلطه جهانی به سرکردگی امریکا و اسراییل توجه ندارند؛ لذا در همین جا به همه کنشگران و فعالان سیاسی کشور تذکار میدهم که اجازه ندهند خشم و کینه نسبت به شرایط کنونی که از علل و عوامل شناخته شده و قابل فهمی برخوردار است، آنان را به بازی در زمین دشمنان این سرزمین بکشاند.
بیتردید جامعه ما نیازمند تغییراتی بسیار اساسی و ساختاری است و «تغییر خواست ملی است» که قدرت سیاسی نمیتواند و نباید آن را نادیده بگیرد، لیکن همگان باید بر این اصل تاکید ورزیم که راه نجات این کشور فقط و فقط از درون مرزهای این کشور میگذرد و ما در برابر هرگونه تهدید و خطر خارجی، همه اختلافات -حتی بنیادین- را کنار گذاشته، در جبهه واحدی در برابر بیگانگان و دشمنان دوستنما قرار خواهیم گرفت.
همچنین به همه نیروهای سیاسی مدافع حاکمیت و وفاداران به گفتمان انقلاب دوستانه، مشفقانه و برادرانه این تذکار را میدهم که اینگونه حرکتهای دلسوزانه و ایران دوستانه و تشکیل جبههای واحد در برابر نظام سلطه جهانی را از منظر حقیر جناحی و گروهی مصادره نکرده، آن را نشانهای از شکست یا عقبنشینی و توبه برخی شهروندان این سرزمین تفسیر نکنند، بلکه آن را تجلیای از خرد ایرانی در دفاع از این سرزمین در برابر خطرات بیگانگان و نشانهای از ظهور گفتمان جدیدی در فراسوی درگیریهای جناحی حول وفاق و منافع ملی درک کنند. با امید رهایی ایران از چنگالهای نظام سلطه جهانی و قرار گرفتن جامعه در مسیر و شرایطی طبیعی و نیل به مطالبات بر حق خود.»