ثروت و جمعیت روسیه به مراتب کمتر از اروپا است. ممکن است سیاستهای پوتین، روسیه را تبدیل به قدرتی رو به افول کند. با این حال، «خرس روسی» کماکان میتواند به اروپا ضربه بزند. بهترین جا برای متوقف کردن پوتین اوکراین است. البته حتی اگر اروپا موفق به توقف پوتین شود، باید در نگرش خود به مقوله دفاع بازنگری کند. اروپا باید اکنون این کار را آغاز کند.
اکونومیست در سرمقاله خود به ضعف اروپا در حوزه دفاعی پرداخته و تاکید میکند که سیاستهای دفاعی اروپا نیازمند بازنگری است.
به گزارش دنیای اقتصاد، از منظر نویسندگان این نشریه، درحالیکه اروپا از آمادگی دفاعی مناسبی برخوردار نیست، روسیه خطرناکتر شده و آمریکا نیز کمتر قابلاتکا است. ترتیبات امنیتی برآمده از جنگ جهانی دوم و مبتنی بر محوریت ناتو چنان با تاروپود اروپا عجین شده که هرگونه بازسازی این ساختار کاری عظیم به نظر میرسد.
رهبران اروپایی باید فورا خوشخیالیهای دوران پس از فروپاشی شوروی را کنار بگذارند و بودجه دفاعی خود را بهشدت افزایش دهند. آنها باید سنتهای دفاعی خود را احیا کنند و دست به تجدید ساختار صنایع دفاعی خود بزنند و برای یک جنگ احتمالی آماده شوند؛ اما تلاش قابلتوجهی در این راستا مشاهده نمیشود.
با ورود جنگ اوکراین به سال سوم، روسیه به سمت پیروزی گام برمیدارد. با اولویت دادن به جنگ در ملاحظات اقتصادی، روسیه معادل ۷.۱ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف مخارج دفاعی میکند. به گفته وزیر دفاع دانمارک، ظرف سه تا پنج سال آینده، پوتین آماده مقابله با ناتو خواهد بود و احتمالا عملیاتهای هیبریدی علیه یکی از کشورهای حوزه بالتیک را آغاز خواهد کرد. هدف او خدشه وارد کردن به این تعهد اعلامی ناتو است که درصورت حمله به یک عضو، سایر اعضا به کمک آن خواهند آمد.
با وجود تهدید فزاینده روسیه، بازدارندگی اروپا رو به تضعیف است. این امر تا حدی بهدلیل تزلزل آمریکا در حمایت از اوکراین است. اما این موضوع دلیل دیگری نیز دارد: دونالد ترامپ، فردی که ممکن است رئیسجمهور بعدی آمریکا باشد. او چشمانداز حمایت آمریکا از اروپا در صورت حمله احتمالی روسیه را با تردید مواجه کرده است.
تعهد حزب جمهوریخواه و بخشی از نظام امنیتی ایالات متحده به اروپا کاهش یافته و سیاست دفاعی آمریکا بهطور فزایندهای بر منطقه پاسیفیک متمرکز شده است. حتی در صورت پیروزی مجدد جو بایدن در انتخابات نوامبر، او ممکن است آخرین رئیس جمهور آمریکا باشد که ذاتا گرایش به منطقه آتلانتیک دارد.
این جهت گیری تبعات ناخوشایندی برای اروپا خواهد داشت. اروپا کاملا به نیروی نظامی ناتو وابسته است. اخیرا یکی از ژنرالهای آمریکایی گله کرده است که بسیاری از ارتشهای اروپایی به سختی میتوانند حتی یک تیپ کامل چند هزار نفری را مستقر کنند. در بازه سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۳، بریتانیا پنج گردان رزمی خود را از دست داده است.
بسیاری از کشورهای اروپایی در زمینه امکاناتی مانند هواپیماهای ترابری، سامانههای فرماندهی و نظارت و زیرساختهای ماهوارهای دچار کمبود هستند. لهستان امکان استقرار سیستم پیشرفته راکتی توپخانهای هیمارس در میدان نبرد را دارد؛ اما برای ردیابی اهداف دوربرد به آمریکا متکی است. با توجه به پیشرفتهای روسیه و اوکراین در زمینه توسعه پهپادهایی که روزانه در میدان نبرد آزمایش میشوند، ناتو با ریسک عقب افتادن در این زمینه مواجه شده است.
با توجه به چرخههای طولانی برنامه ریزیهای نظامی، اروپا باید همین امروز کار را آغاز کند. اولویت تقویت توان رزمی است. این امر مستلزم یک برنامه گسترده جذب نیرو و تامین تجهیزات است. سربازگیری فرآیندی گران و ناکارآمد است؛ اما اروپا میتواند از کشورهایی همچون سوئد و فنلاند که نیروی ذخیره بزرگی در اختیار دارند، بیاموزد. ارتشهای اروپایی معمولا برای تامین تجهیزات، سفارشهای خود را یکپارچه میکنند؛ اما کشورهایی که دارای صنایع دفاعی هستند اغلب درباره سهم منصفانه شرکتهایشان در فرآیند تامین تجهیزات به مجادله میپردازند. فرانسه از تصمیم کشورهای اروپایی برای خرید یک سیستم پدافند هوایی که از موشکهای آمریکایی و اسرائیلی استفاده میکند، خشمگین است.
در هر صورت، اروپا در تلاش برای تقویت توان نظامی خود، باید تاکید بیشتری بر فاکتور «سرعت» داشته باشد؛ این تلاش کمهزینه نخواهد بود. کشورهای اروپایی عضو ناتو در سال جاری، ۳۸۰ میلیارد دلار بودجه نظامی در نظر گرفتهاند. اگر مخارج دفاعی را با نرخ برابری قدرت خرید تعدیل کنیم، این رقم تقریبا معادل بودجه نظامی روسیه است، اما باید توجه کرد تامین تجهیزات نظامی برای اروپا در مقایسه با روسیه گرانتر تمام میشود.
مشکل دیگر اروپا، عادت بد خساست به خرج دادن در خرید تجهیزات است. ناتو انتظار دارد که اعضایش ۲۰ درصد از بودجه عمومی خود را به مخارج دفاعی اختصاص دهند، اما کشورهای اروپایی ناتو از سال ۱۹۹۱ تاکنون با انباشت کسری به میزان ۵۵۷ میلیارد یورو در این زمینه مواجه هستند. پرکردن این شکاف دشوار است.
در سال ۲۰۲۲، هزینهکرد دفاعی اعضای اروپایی ناتو در واقع به اندازه سال ۱۹۹۰ بوده است.
اگر رهبران اروپایی بخواهند بودجه نظامی را از راه کاهش مصارف خدماتی یا از طریق مالیات و استقراض افزایش دهند، باید رایدهندگان را نسبت به لزوم این کار اقناع کنند. در آلمان که احتمالا در آینده شاهد بیشترین هزینهکرد نظامی در میان کشورهای اروپایی خواهد بود، برخی محدودیتهای تصریحشده در قانوناساسی نیازمند تغییر است.
پس از سالها تکیه بر آمریکا، بسیاری از اروپاییهایی که چیزی جز صلح را تجربه نکردهاند، کماکان از تن دادن به انتخابهای سختی که تهاجم روسیه اقتضا میکند، طفره میروند.
اروپا با خطر گره زدن گفتمان خود با ملاحظات نهادی روبهرو است. برخی طرفها، بهویژه فرانسه معتقدند که این قاره باید به سریعترین شکل ممکن و ترجیحا از طریق اتحادیه اروپا به دنبال «استقلال راهبردی» از آمریکا باشد. اما از نگاه تحلیلگران اکونومیست بهتر است که تمرکز بر تقویت ناتو باشد؛ چراکه این ائتلاف نسبت به هرگونه سازوکار امنیتی نوپا در اتحادیه اروپا، از ظرفیت و گستره وسیعتری برای توسعه برخوردار است.
تقویت نقش اروپا در چارچوب ناتو رویکردی معقول است؛ زیرا ساختارهای نظامی ضروری اکنون در این سازمان وجود دارد. افزایش وزن اروپا در ناتو دو مزیت دارد: اول نشان دادن عزم اروپا برای انجام کار بیشتر به امید باقی ماندن آمریکا در این ائتلاف و دوم افزایش آمادگی ناتو در صورت کنار کشیدن احتمالی آمریکا.
ثروت و جمعیت روسیه به مراتب کمتر از اروپا است. ممکن است سیاستهای پوتین، روسیه را تبدیل به قدرتی رو به افول کند. با این حال، «خرس روسی» کماکان میتواند به اروپا ضربه بزند. بهترین جا برای متوقف کردن پوتین اوکراین است. البته حتی اگر اروپا موفق به توقف پوتین شود، باید در نگرش خود به مقوله دفاع بازنگری کند. اروپا باید اکنون این کار را آغاز کند.