bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۷۱۸۳۶۶

ماجرای شلیک اشتباهی که جان دختر جوان را گرفت

ماجرای شلیک اشتباهی که جان دختر جوان را گرفت

هفته گذشته خبر کشته شدن دختری ۲۱ساله به دلیل شلیک اشتباهی یکی از ماموران نیروی انتظامی پاسگاه چمن‌سلطان در نزدیکی روستایی با همین نام در شهرستان الیگودرز استان لرستان رسانه‌ای می‌شود که صحت و سقم آن پیگیری شده است.

تاریخ انتشار: ۰۸:۰۸ - ۲۶ اسفند ۱۴۰۲

روزنامه اعتماد نوشت: بامداد جمعه، نوزدهم اسفند‌ماه جاری وقتی این دختر به همراه پدر، دو خواهر و داماد خانواده از مراسم خاکسپاری دایی خود در روستای فرسش الیگودرز در حال بازگشت به محل زندگی‌شان؛ اصفهان بودند، ناگهان از سوی یکی از ماموران نیروی انتظامی هدف گلوله قرار می‌گیرد.در این میان تیر ابتدا از کنار دست پدر خانواده می‌گذرد و سپس به پهلوی این دختر جوان برخورد می‌کند. دست پدر خانواده مجروح می‌شود و نگار نیز پس از انتقال به بیمارستان امام جعفرصادق تحت عمل جراحی قرار می‌گیرد، اما بعد از عمل هنگامی که به بخش‌ای‌سی‌یو بیمارستان منتقل می‌شود به خاطر خونریزی داخلی جانش را از دست می‌دهد.

خبر جان باختن دختر جوان در شهرستان الیگودرز آن هم با شلیک اشتباهی مامور نیروی انتظامی سوالات زیادی در ذهن خانواده داغدار این دختر جوان و افکار عمومی ایجاد کرده است. فرمانده انتظامی شهرستان الیگودرز ۲۵ اسفندماه جاری در رابطه با این اتفاق اعلام کرد: «شب حادثه یکدستگاه خودرو پژو ۴۰۵ بدون توجه به علائم ایست و بازرسی و اخطار‌های مکرر ماموران برای ایست و بازرسی به‌طور غیرمجاز عبور کرده که ماموران به فرض اینکه این خودرو شامل مواد مخدر است، جهت توقیف خودرو اقدام به تیراندازی هوایی و در تعاقب به سمت لاستیک خودرو کردند که یکی از گلوله‌ها پس از اصابت به بدنه خودرو به یکی از سرنشینان خودرو که دختر جوانی به نام نگار کریمیان بود، برخورد و موجب جراحت او شد.»

این در حالی است که دایی این دختر جوان در این مورد می‌گوید: «مامور انتظامی اصلا ایست نداده است. شوهر خواهر من چهل‌سال است که راننده اتوبوس است. اکثرا بیش از ۳۰ مسافر را به مقصد می‌رساند. چطور می‌شود ایست پلیس را متوجه نشده باشد؟! مگر تازه گواهی‌نامه گرفته بود که این حرف‌ها را می‌زنند. الیگودرز که سیستان و بلوچستان نیست که ماموران در کمین باشند و یک ماشین هم فرار کند. حرف‌هایی که گفته شده صحت ندارد. ما تا پای قصاص پیش خواهیم رفت.»

حالا دایی این جان باخته در این گفتگو جزییات شب حادثه را بازگو کرده است.

مامور انتظامی از چه کسی دستور شلیک گرفته بود؟

دایی جان باخته در مورد این حادثه می‌گوید: «یکی از برادرانم چند وقت پیش به خاطر مشکل قلبی فوت می‌کند. برای همین خواهرم، همسرش، سه دختر و داماد خانواده‌شان برای مراسم عزاداری به روستای فرسش می‌آیند. ما اصالتا اهل روستای فرسش الیگودرز هستیم. قرار شد بعد از مراسم خاکسپاری، خواهرم یعنی مادر دختر متوفی تا مراسم هفتم برادرمان بماند و شوهرش، سه خواهرزاده‌ام و همسر خواهرزاده‌ام به اصفهان برگردند.

چون خواهر کوچک مرحوم می‌خواست به مدرسه برود. وقتی همگی سوار ماشین می‌شوند، او صندلی جلو کنار پدرش می‌نشیند و دو خواهر دیگر او به همراه داماد خانواده صندلی عقب می‌نشینند. وسط جاده فرعی نزدیک روستای چمن سلطان یکی از ماموران انتظامی که درجه استواری هم داشته به ماشین آن‌ها که پژو ۴۰۵ نقره‌ای بود، شلیک می‌کند. تیر از کنار دست شوهر خواهرم رد می‌شود و به پهلوی چپ او اصابت و سپس به ستون ماشین برخورد می‌کند. آن‌ها از ماشین پیاده و متوجه می‌شوند تیر به پهلوی او شلیک شده است. وقتی مامور نیروی انتظامی می‌بیند خانواده داخل ماشین بوده، سریع می‌گوید اشتباه شده است. در حالی که چه اشتباهی؟! مگر در آن جاده چند ماشین بود که اشتباه شلیک شده باشد؟ می‌گویند شخصی به اشتباه به همان مامور خاطی گفته بود ماشینی که در حال گذر است، مواد مخدر حمل می‌کند. البته این طوری به ما گفتند. خود من از قاضی کشیک پرسیدم این مامور از چه کسی دستور شلیک گرفته بود؟ قاضی کشیک هم گفت من دستور شلیک نداده بودم. ما متوجه نمی‌شویم مگر می‌شود بدون دستور مافوق، شلیک کرد!»

کارشناس اعلام کرد فاصله تیر با ماشین نزدیک بوده است

به گفته دایی مرحومه نیم ساعت بعد از این حادثه خواهرش با او تماس گرفته و گفته که تصادف کردند، اما اصل ماجرا را برای او تعریف نکرده و داخل بیمارستان متوجه شده چه اتفاقی افتاده است. رضایی می‌گوید که خواهر بزرگش شب حادثه را برایش اینگونه تعریف کرده و گفته: «ما داشتیم در جاده فرعی می‌رفتیم و ماشین مامور نیروی انتظامی هم داشت از مقابل می‌آمد که یک دفعه صدایی شنیدیم. اول فکر کردیم چیزی به سمت ماشین پرت شده یا اینکه تصادف کردیم. پدرم ترمز کرد تا ببینیم چه اتفاقی افتاده است. همسرم در حالی که عصبانی بود از ماشین پیاده شد و به مامور گفت که چه کار کردی؟ در همین حین مامور نیروی انتظامی هم از ماشین پیاده شد و گفت؛ اشتباه شده است. بعد هم پرسید؛ همه سالم هستید؟! همسرم که متوجه تیراندازی نشده بود در جواب مامور از او پرسید، چطور؟ مامور هم گفت شلیک شده است. وقتی مامور متوجه شد تیر به پهلوی دختر برخورد کرده، به ما گفت که فقط دنبال من بیایید. تا جایی رفتیم که نیرو‌های هلال احمر ایستاده بودند. آنجا او را سوار آمبولانس‌های آن‌ها کردیم و خود مامور هم جلوی آمبولانس رفت تا به بیمارستان امام جعفر صادق رسیدیم.»

مهدی رضایی می‌گوید: «پزشکان، جان باخته را سریع به اتاق عمل منتقل می‌کنند، اما بعد از جراحی وقتی به بخش‌ای سی یو منتقل می‌شود با وجود اینکه چند واحد خون به او تزریق شده بود از شدت خونریزی تمام می‌کند. تیر از سمت چپ وارد پهلویش شده بود و از سمت راست پهلوی او خارج و به ستون ماشین برخورد کرده بود.

کارشناسی که برای بازدید از ماشین آمده بود، اعلام کرد؛ وقتی تیر شلیک شده، فاصله زیادی با ماشین نداشته و تقریبا از فاصله نزدیک شلیک شده. این اولین‌بار نیست که در این جاده چنین اتفاقی می‌افتد. چهار سال پیش هم ماموران نیروی انتظامی یک نفر به اسم شهرام را اینگونه کشتند و گفتند؛ تیر اشتباه شلیک شد. تیر به قلب مرد برخورد کرد و او هم درجا جان باخت. او زن و بچه داشت. یک پسر و دختر. پسرش بعد از این اتفاق درس را رها کرد و رفت کارگری تا بتواند مخارج خانواده را تامین کند. بعد هم در توجیه تیری که به اشتباه به این مرد شلیک شده بود، گفتند او اعتیاد داشته و دیه‌اش را به خانواده پرداخت کردند. این‌بار هم که شلیک اشتباهی دامن خانواده ما را گرفت و دختر جوان‌مان جانش را از دست داد.»

خواهرتان چند فرزند دارد و نگار فرزند چندم خانواده بود؟

سه فرزند دختر. جان باخته ۲۱‌ساله و فرزند دوم خانواده بود. خواهر بزرگ‌ترش ازدواج کرده و خواهر کوچک‌ترش هم مدرسه می‌رود.

جان باخته دانشجو بود یا کار می‌کرد؟

او  تمام کلاس‌های مربوط به آرایشگری را گذرانده بود، اما خودش ناخن کار بود.

ماموری که به سمت ماشین شلیک کرده بازداشت است؟

بله، بازداشت است. مامور درجه استواری داشته. هر کاری کردم که اسم و فامیل او را به من بگویند، نگفتند. فقط گفتند زن و بچه دارد، اما من زنش را ندیدم. به ما گفتند همان شب اول اسلحه او را گرفتیم و بازداشتش کردیم. اول گفتند مامور اشتباه شلیک کرده در صورتی که ماشین دیگری در جاده نبوده، اما بعد طور دیگری گفتند؛ گفتند گزارش شده بود ماشینی که در جاده در حال تردد بوده، حامل مواد مخدر بوده است. این مامور می‌توانست راه ماشین را ببندد نه اینکه در حین حرکت شلیک کند.

bato-adv
bato-adv
bato-adv