«در جامعه ایران تاثیرپذیری و واکنشهای در لحظه، بیش از حد معمول میباشد. چنانکه گویی این جامعه همواره منتظر خبرهایی از این دست است تا در قالب آن دو قطبی مورد اشاره از خود واکنش نشان دهد، به عبارت دیگر گویی جامعه ایران روی بشکه باروت قرار دارد و از دو سو مترصد فرصتی هستند تا منفجر شوند و این وضعیت بسیار خطرناک است. ازسوی دیگر مدیریت حوزههای علمیه اجازه ندهند تا افراد معمم در نقش ضابطین برخی نهادها تنزل پیدا کنند و آداب معاشرت با مردم را به آنها بیاموزند.»
احمد مازنی در یادداشتی با عنوان «واکنشهای در لحظه و عقلانیت رفتاری» در روزنامه اعتماد نوشت: درباره ماجرای مربوط به درگیری یک طلبه با یک خانم در یکی از درمانگاههای شهر قم، مطالب بسیاری گفته و نوشته شد، اما نکتهای که شاید کمتر به آن توجه شده آستانه تحریکپذیری جامعه ایران از اخبار و اطلاعاتی است که در فضای مجازی منتشر میشود.
به واکنشهایی از این قبیل «reaction» یا «واکنشهای در لحظه» تعبیر میشود. این اولینبار نیست که خبری درباره حجاب یا موضوع مشابه دیگر در فضای مجازی منتشر میشود و بلافاصله کاربران و فعالان سیاسی و اجتماعی با چنین واکنشی به استقبال آن میروند؛ این موضوع را با یکی از صاحبنظران حوزه روانشناسی مطرح کردم، این یادداشت با استفاده از این مشورت است. درباره این ماجرا به چند نکته اشاره میکنم:
نکته اول واکنشهای در لحظه است که برای هر جامعهای و هر فردی میتواند اتفاق بیفتد، وقتی صحنهای را مشاهده میکنید که مادری در حال شیر دادن کودکش در گوشهای از درمانگاه نشسته و از روی عمد یا به صورت غیرعمد روسری بر سر ندارد و در آن سو طلبهای را میبینید که گویا از این صحنه فیلمبرداری میکند و مادر، با عصبانیت و داد و فریاد از او میخواهد که فیلم تهیه شده را پاک کند و این درخواست با مخالفت طلبه مواجه و کار به درگیری میکشد، به صورت طبیعی با آن مادر احساس همدردی میکنید و میخواهید از او دفاع کنید و در نقطه مقابل شما هم قطب دیگر جامعه قرار دارد که از کشف حجاب یک زن و تهاجم او به یک طلبه متأثر میشود و با او احساس همدردی میکند و میخواهد از او دفاع کند.
در این لحظه آنچه اتفاق میافتد واکنش در لحظه است و این واکنش از هر طرف متأثر از پیشفرضهای کلیشهای قطبی است که به آن تعلق دارد. اما آیا این واکنش یک واکنش منطقی و عقلانی است؟ متاسفانه باید بگویم چنین واکنشی نه تنها منطقی نیست، بلکه ناشی از فقدان عقلانیت رفتاری است. یعنی یک فرد یا یک جامعه میتواند در مرحله اندیشه با عقلانیت، موضوعی را مورد بررسی قرار دهد، اما در مرحله عمل و رفتار برخورد عقلانی نداشته باشد.
نکته بعدی چرایی این رفتار است و اینکه چرا ما در رفتارمان با این مشکل مواجه هستیم؟ به نظر میرسد چند دلیل میتواند داشته باشد دلیل اول اقتضای فضای مجازی است. عناصر فعال در این فضا براساس نوع، میزان و آستانه تاثیرپذیری هر فرد و هر جامعهای برای آنها تولید محتوا میکنند و با انتشار آن، آن فرد و آن جامعه را تحت تاثیر قرار داده و او را وادار به واکنش در لحظه بدون توجه به عقلانیت رفتاری میکنند؛ بنابراین توصیه من به همه کاربران و فعالان سیاسی و اجتماعی این است که قبل از روشن شدن کامل هر موضوع از هرگونه واکنشی پرهیز کنند و درباره صحت و سقم آن محتوا تحقیق کنند و متولیان امر نیز در اولین فرصت نسبت به روشنگری درباره آن موضوع اقدام کنند و نگذارند ذهن و ادراک جامعه توسط شبکههای معاند و بدخواهان ایران و اسلام مدیریت شود، اما نکته مهمتر اینکه در جامعه ایران این تاثیرپذیری و واکنشهای در لحظه، بیش از حد معمول میباشد.
چنانکه گویی این جامعه همواره منتظر خبرهایی از این دست است تا در قالب آن دو قطبی مورد اشاره از خود واکنش نشان دهد، به عبارت دیگر گویی جامعه ایران روی بشکه باروت قرار دارد و از دو سو مترصد فرصتی هستند تا منفجر شوند و این وضعیت بسیار خطرناک است، عواملی، چون جنگ تحمیلی، تورم پنجاه ساله، تحریم ظالمانه، تنازعات کور جناحهای سیاسی و جنگ قدرت، بیاعتنایی به مطالبات مردم و تهاجم بیرحمانه رسانههای معاند به ذهن و ادراک جامعه و رفتار کوتهبینانه برخی افراد و نهادهای متولی امور اجتماعی میتوانند ازجمله عوامل موثر بر پایین آمدن آستانه تحریکپذیری مردم ایران باشند.
نهادهای مدنی و شخصیتهای تاثیرگذار باید برای ایجاد نقطه تعادل در این جامعه چارهاندیشی کنند و نهادهای حکومتی بیش از همه مسوول ایجاد این نقطه تعادل هستند. مردم نیز از هر قشر و جنسی که هستند باید مراقب این نقطه تعادل باشند تا وضعیت از آنچه هست بدتر نشود.
برخی نهادهای متولی امور فرهنگی و اجتماعی، ازجمله ستاد امر به معروف و نهی از منکر و نهادهای نظامی و انتظامی، به ویژه بسیج در استفاده از نیروهای مردمی برای کنترل و نظارت بر رفتار مردم مراقب باشند که این نیروها به جای کلاه، سر نیاورند!
ازسوی دیگر مدیریت حوزههای علمیه اجازه ندهند تا افراد معمم در نقش ضابطین برخی نهادها تنزل پیدا کنند و آداب معاشرت با مردم را به آنها بیاموزند. واحدهای درمانی محل حضور بیماران و همراهان بیماران است که احیانا به دلیل مواجهه با مشکلات ناشی از بیماری دچار استیصال هستند، در این میان مادری که در حال شیر دادن به کودک خویش است بیش از همه به محبت و احترام نیاز دارد آنهم از کسانی که حاملان دین و لباس پیامبر رحمتند و در چنین مکانی بیش از همه به عقلانیت رفتاری نیاز داریم.