ما نیز همه مرتبطین این پرونده را به رعایت تقوی و اصول اخلاقی دعوت میکنیم و عرض میکنیم که عجالتاً یا شما گرفتار جنگ ترکیبی آن جاعل نامحترم شده اید که چنان دورتان زده که هنوز نمیدانید چگونه رفع و رجوعش کنید یا خودتان دارید با افکار عمومی از این ترکیب بازیها میکنید! ولی در جریان باشید که مردم ایران، باهوش هستند و خوب و دقیق، سره را از ناسره تشخیص میدهند.
عجیب است که خود آقای صدیقی که هم به عنوان تولیت حوزه، "انتقال دهنده" بوده و هم به عنوان صاحب حق امضای موسسه، "انتقال گیرنده" (همانند یکی بودن فروشنده و خریدار) مدعی است یک بار هم اساسنامه را ندیده و صرفا با اعتماد به یک فرد، بیت المالی را که گفته میشود ارزشش حدود ۱۰۰۰ میلیارد تومان داشته جابجا کرده و بعد متوجه شده که ۷۵ درصد آن را با امضای شخص خودش به اسم خودش و پسرانش زده است!
به گزارش عصر ایران، حوزه علمیه امام خمینی تهران، که تحت تولیت آقای کاظم صدیقی قرار دارد، در بیانیه دوم خود راجع به انتقال باغ این حوزه به موسسه صدیقی و پسران، توضیحاتی داده است که چند نکته مهم درباره آن وجود دارد.
۱ - بعد از افشای انتقال سند باغ ۴۲۰۰ متری حوزه علمیه امام خمینی به موسسه شخصی کاظم صدیقی و پسران و دوستان، این حوزه در بیانیه اول خود در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۴۰۲ نوشت: «متعاقب احراز اشکالات شکلی در تنظیم اساسنامه حسب دستور تولیت محترم در آذر ماه سال جاری نسبت به تشکیل مجمع و تنظیم صورتجلسهای به طور فوق العاده جهت خروج افراد مبحوث عنه از موسسه معمول گردد که در این راستا در تاریخ ۱۴۰۲/۹/۴ به موجب صورت جلسه مجمع عمومی فوق العاده موسسه کلیه افراد موسس از موسسه خارج شده و کلیه سهام و مالکیت موسسه تحت مالکیت حوزه علمیه امام خمینی (ره) قرار گرفته که اقدامات مقتضی در خصوص ثبت صورتجلسات در اداره ثبت شرکتها نیز معمول گردیده است و موسسه پیروان اندیشههای قائم، تحت مالکیت مطلق مدرسه علمیه امام خمینی (ره) بوده و کلیه منافع این موسسه متعلق به مدرسه مذکور میباشد.»
معنای این بیانیه از نظر حقوقی این است که مالکیت موسسه از صدیقی و اطرافیانش به حوزه منتقل شده و حالا که موسسه مال حوزه است، پس هر آنچه در تملک موسسه قرار دارد نیز به طور خودکار مال حوزه شده است. یعنی طبق بیانیه، باغ به تملک حوزه برگشته و الان مال حوزه است.
البته همان زمان بررسی کردیم دیدیم که مالکیت منتقل نشده است.
حالا بیانیه جدیدی داده اند و نوشته اند: «بعد از اطلاع از تخلفات صورت گرفته در تحریف اساسنامه و جعل امضاء، دستور بازگشت زمین به حوزه صادر و مراحل اداری آن در حال انجام است و پس از نهایی شدن، اطلاعرسانی خواهد شد.»
یعنی در ۴ روز، ۲ نوع متفاوت اطلاع رسانی کرده اند: اول گفتند که موسسه را به اسم حوزه کردیم و صراحتاً نوشتند که موسسه"تحت مالکیت مطلق" حوزه است که با این حساب، زمین هم به حوزه برگشته است.
حالا در بیانیه دوم، بدون اشاره به انتقال مالکیت موسسه و بدون توجه به این که ۴ روز پیش گفته اند موسسه در تملک مطلق حوزه قرار گرفته است (و به تبع آن اموال موسسه از جمله زمین مذکور در تملک حوزه قرار گرفته)، میگویند دستور بازگشت زمین صادر شده و مراحل اداری آن در حال انجام است. (حال بماند چه کسی دستور بازگشت داده است که نگفته اند!)
اکنون کدام بیانیه را باور کنیم؟ اولی را که نوشته بود موسسه به اسم حوزه شده و زمین قانوناً به حوزه برگشته است. (در زمان گذشته)
یا دومی را که تازه میگوید قرار است خود زمین را برگردانند؟ (در زمان آینده)
خدای ناکرده کسی را متهم نمیکنیم که اساساً در چنین جایگاهی نیستیم، ولی خطاب به نویسندگان بیانیههای این حوزه میگوییم خودتان با این طرز نوشتن، دارید بر ابهامات اضافه میکنید.
یا درست و کامل و شفاف و صادقانه توضیح دهید و یا بیانیه ندهید که هر دو بهتر از این وضعیتی است که درست کرده اید.
۲ - در بخشی از بیانیه آمده است:
«فردی که سالها امین مجموعه حوزه بوده و خدماتی به حوزه داشت، مامور انجام کار میشود، اما در فرآیند ثبت اساسنامه، امضای تولیت محترم و برخی دیگر از اعضا جعل و اساسنامهای با عنوان «غیرتجاری»، اما با شرح وظایف تجاری و با سهام افراد حقیقی، برای این موسسه تنظیم و ثبت میگردد.»
الف) سوال اینجاست که گیریم خود آقای صدیقی متوجه ماجرا نشد. دو پسرش هم نفهمیدند که موسسه به نام شان شده است؟ سهامداران دیگر و از جمله مدیر مدرسه هم متوجه نشدند؟ و حتی بعد از این که موسسه ثبت شد، آقای صدیقی به عنوان تولیت حوزه، از کسی که او را مامور ثبت کرده بود نخواست که اوراق موسسه را یک بار هم که شده به او یا به مدیر مدرسه نشان دهد؟
عجیب است که خود آقای صدیقی که هم به عنوان تولیت حوزه، "انتقال دهنده" بوده و هم به عنوان صاحب حق امضای موسسه، "انتقال گیرنده" (همانند یکی بودن فروشنده و خریدار) مدعی است یک بار هم اساسنامه را ندیده و صرفا با اعتماد به یک فرد، بیت المالی را که گفته میشود ارزشش حدود ۱۰۰۰ میلیارد تومان داشته جابجا کرده و بعد متوجه شده که ۷۵ درصد آن را با امضای شخص خودش به اسم خودش و پسرانش زده است!
ب) مگر نمیگویند میخواستند با مالکیت حوزه، موسسه جدید تشکیل دهند؟ مگر نمیدانند که در قوانین ایران، موسسه نمیتواند فقط یک سهامدار داشته باشد و حوزه نمیتوانسته است به تنهایی مالک صد در صد سهام باشد؟ بار اول شان نبود که موسسه ثبت میکردند!
پس میدانستند که موسسهای که قرار است ثبت شود باید بیش از یک سهامدار داشته باشد و قاعدتا باید در این باره قبل از ثبت موسسه صحبت کرده باشند.
ج) حتی با پذیرش هر دو بیانیه حوزه و ادعاهای آقای صدیقی، باید تصریح کنیم فردی با این درجه از خوش باوری و خامی که نمیداند دور و برش چه میگذرد، شایستگی امانت داری مردم از جمله تولیت بر مدرسهای با چند هزار میلیارد تومان ارزش مالی را ندارد و باید در احترام به افکار عمومی، از همه مناصبی که دارد استعفا کند و خود را برای بررسی دقیقتر پرونده، در اختیار دستگاه قضایی قرار دهد (چون جرم انتقال مال غیر به ویزه بیت المال با بازگرداندن آن منتفی نمیشود) نه این که در تلویزیون فرار به جلو کند و منتقدانش را متهم کند که میخواهند به اعتقادات مردم ضربه بزنند و اینها را در حالی گفت که خودش میدانست، شخصاً سند انتقال باغ را امضا کرده است و اگر آسیبی به اعتقادات مردم وارد میآید از رهگذر عملکرد سوء کسانی است که مدعی دین هستند، ولی باغ بیت المال را به نام خود میزنند و بعد میگویند نمیدانستیم!
د) حضرات در پایان بیانیه خود نوشته اند:
«در پایان ضمن دعوت از اصحاب رسانه به رعایت تقوی و اصول اخلاقی، شیوههای پیچیده و هدفمند جنگ ترکیبی دشمنان قسم خورده نظام جمهوری اسلامی ایران را یادآور شده و اعلام میدارد بهترین راه برای مقابله با این تهاجمات، پرهیز از اظهار نظرهای عجولانه و مبتنی بر حدس و گمان است.»
ما نیز همه مرتبطین این پرونده را به رعایت تقوی و اصول اخلاقی دعوت میکنیم و عرض میکنیم که عجالتاً یا شما گرفتار جنگ ترکیبی آن جاعل نامحترم شده اید که چنان دورتان زده که هنوز نمیدانید چگونه رفع و رجوعش کنید یا خودتان دارید با افکار عمومی از این ترکیب بازیها میکنید! ولی در جریان باشید که مردم ایران، باهوش هستند و خوب و دقیق، سره را از ناسره تشخیص میدهند.
خداوند عاقبت همه مان را ختم به خیر کند.