December 25 2024 - چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳
- RSS
- |
- قیمت خودرو
- |
- عضویت در خبرنامه
- |
- پیوندها و آگهی ها
- |
- آرشیو
- |
- تماس با ما
- |
- درباره ما
- |
- تبلیغات
- |
- استخدام
سریال نون خ، درباره شخصی به نام نورالدین خانزاده است که طی داستان، دچار اتفاقات و حواشی مختلف شده و بر همین اساس هر بار داستان جدید یا بهعبارتی فصل جدیدی از سریال خلق خواهد شد.
تاکنون چندین فصل از این سریال پخش شده است و هر فصل، حرفی تازه برای گفتن داشته و موفق شده جمع زیادی از مخاطبان را با خود همراه کند. در این مطلب به نقد و بررسی فصل پنجم این سریال پرداختهایم.
به گزارش برترینها؛ سریال نون خ، درباره شخصی به نام نورالدین خانزاده است که طی داستان، دچار اتفاقات و حواشی مختلف شده و بر همین اساس هر بار داستان جدید یا بهعبارتی فصل جدیدی از سریال خلق خواهد شد.
در این فصل نورالدین از روستای خود دل کنده و این بار به کرمان و چابهار سفر میکند. به همین دلیل گروه سازنده و عوامل از مسیر کرمان، سیستان و بلوچستان به شهرهای چابهار و دیگر شهرهای آن منطقه سفر کردهاند و قصه سریال همراه با کردها به چند قومیت دیگر نیز میپردازد. در فصلهای گذشته شاهد بودیم که این سریال با شوخی و طنز به تورم، گرانیها، حاشیههای فوتبال، اختلاس، روابط بینالملل و … پرداخته است و قرار است که در این فصل، یک قصه شیرین، از سه منطقه ایران را روایت کند و همین اتفاق باعث میشود تا داستان این فصل از سریال، نسبت به فصلهای گذشته، برای مخاطبان شیرینتر باشد.
فصل پنجم سریال «نون. خ» از چهارشنبه ۱۵ فروردین روی آنتن رفته. همانطور که پیشتر هم اعلام شده بود، بخش مهمی از ماجراهای این فصل در جاده روایت میشود. در دو قسمت ابتدایی، بخشی از بازیگران سریال را میببینیم که با یک مینیبوس درحال رفتن به سمت کرمان هستند تا در یک نمایشگاه صنایعدستی شرکت کنند. در این بین ماجراهایی باعث میشود که آنها مدام در جاده توقف داشته باشند و با یکدیگر درگیر شوند.
پیشتر سعید آقاخانی اعلام کرده بود که «نون. خ ۵» لوکیشن ثابتی ندارد و همه چیز داخل مینیبوسی میگذرد که از کردستان به سمت جنوب حرکت میکند و بخش مهمی از آن در کوهستان پیش میرود. به بهانه شروع فصل پنج، نگاهی داریم به دو قسمت ابتدایی آن.
«نون خ» از فصل یک به عنوان سریالی پربازیگر شناخته میشود. درست است که بخش مهمی از ماجراها در ارتباط با چند شخصیت اصلی پیش میرود، اما تعداد همین شخصیتهای اصلی هم کم نیست. در قسمت اول و دوم سریال، جای بعضی شخصیتها خالی است و هنوز نمیدانیم آیا در ادامه قرار است به داستان اضافه شوند یا به طور کلی حضور ندارند.
درحال حاضر بازی سعید آقاخانی، حمیدرضا آذرنگ، سیروس میمنت، پاشا جمالی، صهبا شرافتی، کاظم نوربخش و … شروع شده است. البته بخش مهمی از ماجراهای دو قسمت اول پیرامون شخصیتهای خلیل و سلمان و خود نورالدین پیش میرود و سایرین هنوز حضور چشمگیری ندارند.
محور اصلی حرکت خاندان نورالدین به سمت کرمان، شرکت آنها در یک نمایشگاه صنایعدستی است. به این بهانه سوار مینیبوسی که روناک راننده آن است شدهاند و میخواهند هرچه زودتر برسند، اما در این بین تلاش خلیل و مهیار برای فروختن یک شاهین هم به ماجرای اصلی گره میخورد.
آنها به این بهانه مدام میایستند و سر از مسجد و محیطبانی و خانه دامپزشک و … درمی آورند و عمده دعواها و اختلافاتشان هم به حضور همین شاهین برمیگردد. یکی از نکات جذاب در داستان فصل پنجم، ازدواج دختر نورالدین با سلمان است. آنها هم در این بین راهی ماه عسل شدهاند، اما مدام دعوا دارند و اختلافهای میان آنها هم موقعیتهای جالبی را ساخته است.
تجربه نشان داده کار کردن در لوکیشنهای متغیر بخصوص در جاده و کوه و … کار سختی است. بخصوص اینکه همه مدام پیاده میشوند و سر از جاهای مختلف درمیآورند. به همین دلیل هم کاملا مشخص است آقانی برای ساخت این فصل بیشتر از فصلهای قبل به سختی افتاده است. در دو قسمت ابتدایی با موقعیتهای جالبی روبهرو میشویم، اما هنوز زود است بتوانیم درباره کلیت کار صحبت کنیم.
صفحه فرهنگی «تی وی بان» در نقد این سریال در اینستاگرام خود نوشته است:
مهمترین تفاوت فصل پنجم «نونخ»، روایت داستان در فضاهای خارج از کرمانشاه است. پیشتر بخشهایی از قصه در تهران گذشته بود، اما تمرکز اصلی، جغرافیای کرمانشاه بود. داستان سری جدید سریال، با سفر نورالدین خانزاده و دوستان برای شرکت در نمایشگاه صنایع دستی در کرمان شروع شد.
به این ترتیب «نونخ ۵» یک اثر جادهای محسوب میشود. در طول مسیر، اتفاقات ریز و درشتی رخ داد که برخی، مثل ماجرای رفتن پیش دامپزشک یا پرواز شاهین در مسجد جذاب بود و برخی نه. گلدرشتترین اتفاق، ازدواج شیرین و سلمان است؛ پسر ساده و خوش قلب روستا، آداب همسرداری نمیداند و دختر عزیز دردانه نورالدین دلخور و غمناک است.
پایه و اساس این شوخی، جذاب است، اما جنس کمدی و اغراق آن، نتیجه معکوس داده. بله، یک طرف ماجرا مردی ایستاده که انتظار رفتار صحیح از او نابجا است! نویسنده، اما مثلا میتوانست سلمان را بعد از ازدواج متحول کند و نوع رفتارهای شوخ او را تغییر دهد. این کاراکتر جزو برگ برندههای «نونخ» بود، اما حالا رسما روی روان مخاطب راه میرود.
ایده سفر ارزشمند است؛ چون میتواند سریال را متنوع کند. لطمه، اما از ناحیه فیلمنامه وارد آمده که فاقد قصه پرکشش به همراه موقعیتهای متعدد و بکر کمدی است. این ضعف حتی روی شخصیتهای سریال هم اثر منفی گذاشته. موتور نورالدین به عنوان یکی از امتیازات سریال هنوز روشن نشده و کنش و واکنشهای او به ندرت میتواند خنده بر لب بیاورد.
یا در مثالی دیگر میتوان از زیادهروی شوخی وحید با عمو کاووس گفت که فاقد قدرت برای خنداندن است. «نونخ» در فصل پیش، افتی محسوس داشت. از همین رو انتظار میرفت فصل پنجم جبران مافات کند. امیدواریم در ادامه چنین شود. فعلا تنها امتیاز سریال، کارگردانی خوب سعید آقاخانی است که توانسته از پس یک اثر جادهای برآید.
شما چه نظری درباره «نونخ ۵» دارید؟ مهمترین تفاوت فصل پنجم «نونخ»، روایت داستان در فضاهای خارج از کرمانشاه است. پیشتر بخشهایی از قصه در تهران گذشته بود، اما تمرکز اصلی، جغرافیای کرمانشاه بود.
داستان سری جدید سریال، با سفر نورالدین خانزاده و دوستان برای شرکت در نمایشگاه صنایع دستی در کرمان شروع شد. به این ترتیب «نونخ ۵» یک اثر جادهای محسوب میشود. در طول مسیر، اتفاقات ریز و درشتی رخ داد که برخی، مثل ماجرای رفتن پیش دامپزشک یا پرواز شاهین در مسجد جذاب بود و برخی نه.
گلدرشتترین اتفاق، ازدواج شیرین و سلمان است؛ پسر ساده و خوش قلب روستا، آداب همسرداری نمیداند و دختر عزیز دردانه نورالدین دلخور و غمناک است. پایه و اساس این شوخی، جذاب است، اما جنس کمدی و اغراق آن، نتیجه معکوس داده. بله، یک طرف ماجرا مردی ایستاده که انتظار رفتار صحیح از او نابجا است! نویسنده، اما مثلا میتوانست سلمان را بعد از ازدواج متحول کند و نوع رفتارهای شوخ او را تغییر دهد.
این کاراکتر جزو برگ برندههای «نونخ» بود، اما حالا رسما روی روان مخاطب راه میرود. ایده سفر ارزشمند است؛ چون میتواند سریال را متنوع کند. لطمه، اما از ناحیه فیلمنامه وارد آمده که فاقد قصه پرکشش به همراه موقعیتهای متعدد و بکر کمدی است.
این ضعف حتی روی شخصیتهای سریال هم اثر منفی گذاشته. موتور نورالدین به عنوان یکی از امتیازات سریال هنوز روشن نشده و کنش و واکنشهای او به ندرت میتواند خنده بر لب بیاورد. یا در مثالی دیگر میتوان از زیادهروی شوخی وحید با عمو کاووس گفت که فاقد قدرت برای خنداندن است.
«نونخ» در فصل پیش، افتی محسوس داشت. از همین رو انتظار میرفت فصل پنجم جبران مافات کند. امیدواریم در ادامه چنین شود. فعلا تنها امتیاز سریال، کارگردانی خوب سعید آقاخانی است که توانسته از پس یک اثر جادهای برآید. شما چه نظری درباره «نونخ ۵» دارید؟
چند نمونه از واکنش برخی کاربران به پخش فصل جدید «نون. خ» را برایتان آوردهایم که میخوانید:
کاربری به نام بهنام نوشت: آقای سعید آقاخانی، درد و بلات همزمان بخوره تو سر سلبریتیهای دوزاری. تو نماد یک کُرد وطنپرست هستی و منِ تُرکزبان به داشتن هموطنی مثل تو افتخار میکنم. نون خ را ببینید و از رقص دستهجمعی زیبای اقوام ایرانی لذت ببرید.
محمدرضا دیگر کاربر توئیتر هم با گلایه گفت: قصه سریال نون خ در فصل جدید خود به ظاهر در کرمان اتفاق افتاده، اما غیر از لهجه برخی بازیگران هیچ اِلمانی از کرمان در تصاویری که تاکنون پخش شده وجود ندارد. در تیتراژ پایانی هم هیچ نامی از کرمان نیست. چرا باید سریالی که در جای دیگری ضبط شده به نام کرمان به مخاطب عرضه شود؟
نرگس هم با طعنه به پخش سری جدید نون خ نوشت: نکات سریال نون خ: والیبال بازی کردن (شیرین) با نامحرم در مقابل چشمان شوهرش. تشویق افراد متاهل به اینکه به نحوی همسر خودشان را با نقشهای به سفر نیاورند ومجردی به سفر بروند! تلاش بازیگر نقش مرد برای اینکه خودش با یک دختر نامحرم (صاحب شاهین) در ماشین باشند و به مسافرت بروند!
اکانت توئیتری «سریال بین خوب» هم گفت: واقعا سریال نون خ قشنگه؟ حتی یک قسمتشم ندیدم تا حالا. مسخره و بی محتوا و یخ!
امیرحسین در تمجید از سعید آقاخانی نظر داده است: از سعید آقاخانی سپاسگزارم که داستان سریال «نون خ» رو به سمت کرمان و سیستان و بلوچستان کشونده و باعث شده این مناطقی که کمتر بهشون پرداخته شده نیز دیده بشن.
حساب کاربری «خانم متین» هم میگوید: از شخصیت وحید تو سریال نون خ شدیداً متنفرم، واقعا برای صدا و سیمای میلی و سعید آقاخانی متاسفم که شوخیهای بی مزه یک جوان بی ادب با یه پیرمرد مثلاً خنده دار دونستن! واقعاً زشته زشت.
این مطلب را با نظر احسان به پایان میبریم که نوشته است: تو سریال نون خ سکانس رستوران و تغییر غذا بعد فهمیدن دنگی بودن یاد رفیقم افتادم که تو رستوران یه سیخ بال سفارش داد، وقتی فهمید تولده و مهمان یکی دیگه هستیم شیشلیک سفارش داد؟! چقدر زود ۱۴سال گذشت رفیق!