نمایندگان مجلس، در جریان رسیدگی به لایحه اصلاح ماده ۸۷ قانون مدیریت خدمات کشوری، موسوم به افزایش تعطیلی آخر هفته، موافقت کردند: "تمامی دستگاههای اجرائی اعم از ستادی و استانی به استثنای [.]موظفند ساعات کار خود را در پنج روز هفته، از یکشنبه تا پنج شنبه تنظیم نمایند".
کیهان در مطلبی با عنوان «تعطیلی شنبه با کدام پیوست فرهنگی یا اقتصادی؟» نوشت: مصوبه تعطیلی شنبه و کاهش ساعات اداری، واجد ابهامات بسیاری است. ضمنا نه فاقد پیوست اقتصادی و فرهنگی/ اجتماعی روشن است؛ تا به طور دقیق -نه کلی گویی- نشان دهد غیر از خسارت فرهنگی نقد آن، چه عایدی نسیهای را میتوان انتظار داشت.
نمایندگان مجلس، در جریان رسیدگی به لایحه اصلاح ماده ۸۷ قانون مدیریت خدمات کشوری، موسوم به افزایش تعطیلی آخر هفته، موافقت کردند: "تمامی دستگاههای اجرائی اعم از ستادی و استانی به استثنای [..]موظفند ساعات کار خود را در پنج روز هفته، از یکشنبه تا پنج شنبه تنظیم نمایند".
بر این اساس، روزهای جمعه و شنبه تعطیل خواهد بود. همچنین مصوب شد ساعت کاری کارمندان، از ۴۴ به ۴۰ ساعت در هفته کاهش یابد.
آقای مصری نائب رئیس مجلس در توضیحاتی گفته است: نه در لایحه دولت و نه در مصوبه مجلس، به تعطیلی رسمی اشاره نشده؛ طبق اصل ۱۷ قانون اساسی، جمعه تنها روز تعطیل رسمی است. فقط ساعت کاری کارمندان پنج روزه شده و بقیه اقتصاد، در جای خود فعال است".
موافقین تعطیلی شنبه، در بیانی کلی میگویند:
تعطیلی پنجشنبه سالانه ۸ میلیارد دلار به ضرر کشور است.
اکثر کشورهای منطقه، شنبه را تعطیل کردند، چون برای منافع اقتصادی برنامه دارند، با احساسات تصمیمگیری نکنیم.
تعطیلی شنبهها مزایای متعددی خواهد داشت. با تعطیلی پنجشنبه، ما ۴روز تعطیلی داریم و این برای ارتباط با دنیا سخت است.
امیدواریم شورای نگهبان با این تغییر همراه باشد. این همراهی نشان میدهد که شرایط جهانی را درک کردهاند. همراهی نمایندگان با واقعیتهای اقتصاد جهانی سبب میشود روابط اقتصادی در بستر زمانی مناسبی اتفاق بیفتد".
در این باره، ملاحظات و ابهاماتی مطرح است:
۱) آیا ما مجبور به "تعطیلی آخر هفته" و انتخاب میان پنج شنبه و شنبه هستیم، که تصویب کنندگان، به تعطیلی شنبه رای داده اند؟! ما جزو کشورهای متوسط به بالا از نظر میزان تعطیلات سالیانه هستیم. تعطیلی دو روز در هفته عمدتا برای کشورهایی است که تعطیلات کمی دارند.
۲) آیا ما در ادارات -مانند برخی کشورهای غربی یا شرقی- با پر کاری و فشار کاری هستیم که بخواهیم ساعات و روزهای کاری را کمتر بکنیم یا بر عکس؟ و آیا این کاهش، منفعت اقتصادی دارد یا ضرر؟! چرا به جای افزایش بهره وری، دنبال افزایش تعطیلی باشیم؟
۳) ادعای زیان ۸ میلیارد دلاری با کدام پژوهش دقیق میدانی و علمی به دست آمده و مستندات و پیوستهای آن کجاست؟ اغلب منفعت انگاری ها، ادعایی و القایی، و مشهورات زده/ تبلیغات زده است. فراموش نکنیم که برای جذاب سازی برجام هم ادعا میشد سود اجرا و زیان عدم اجرای آن، روزانه و سالیانه چقدر است؛ اما دیدیم که ادعای بازگشت ۱۵۰ میلیارد دلار پول بلوکه شده و ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی و... خلاف واقع بود.
۴) چند درصد از ادارات و اقتصاد کشور، نیازمند تعامل خارجی در روز پنج شنبه هستند؟ دو درصد، سه درصد؟ ۵۰ یا ۱۰۰ هزار نفر از جمعیت ۸۵ میلیون نفری؟ خب! نمایندگان برای همان چند درصد برنامه ریزی کنند، نه برای ۸ -۹۷ درصد بقیه.
اگر هم اصرار بر افزایش تعطیلی هست، میتوان پنج شنبه را تعطیل، و آن چند درصد از ادرات و بانکها و... را استثنا کرد و کارکنان آنها هم نوبتی سر کار حاضر شوند. چرا بر تعطیلی شنبه دارند؟ عجیب نیست؟
۵) اگر پس از تعطیلی شنبه، ادعا شد که تعطیلی جمعه هم ناسازگار با تعطیلی شنبه و یکشنبه در غرب است، چه باید کرد؟ بانیان چرا مدتی بعد با همان کلی گویی مغالطه آمیز، نگویند که تعطیلی جمعه هم باید حذف شود؟! حد یقف این مدل استدلال کجاست؟ با تفاوت ساعات روز و شب ایران با کشورهای هدف چه باید کرد، آن را هم باید تغییر دهیم تا بتوانیم هماهنگ شویم؟!
۶) ایام هفته برای هر یک از ادیان و مذاهب، هویت مستقل خود را دارد. پیامبر اعظم (ص) نه شنبه و یکشنبه، که جمعه را روز تعطیل مسلمانان قرار داد؛ همان گونه که به امر الهی قبله را از بیت المقدس به مکه تغییر داد تا هویت مسلمین یهود و نصارا، متمایز و مستقل شود.
۷) کشورهای منطقه، خیلی خطا دارند؛ این که منطق نشد! اکثر آنها در مقابل جنایت آمریکا و اسرائیل، یا ساکتند، یا همکار. باید از آنها تقلید کنیم؟
۸) تا کجا قرار است با توهم منفعت، خودمان را منفعلانه با نظم جهانی (غربی) سازگار کنیم؟ به عنوان نمونه، قرار بود فقط یک برجام را بپذیریم تا همه تحریمها برداشته شود و مشکل آب و باران و آلودگی تولید و تجارت و... بر طرف شود.
اما وقتی پذیرفتیم و با وجود واگذاری امتیازات نقد، گروگان برجام شدیم، گفتند تعهدات دیگری هم هست که بدون آنها نمیشود عادی سازی کرد و به رونق اقتصاد رسید؛ از جمله: FATF، توافق آب و هوایی پاریس (کاهش مصرف سوختهای فسیلی و نیروگاههای تابعه)، برجام موشکی و منطقه ای/ سند فرهنگی ۲۰۳۰/ فشارهای ورزشی درباره تیمها و ورزشگاههای ما و...