هم اینک سالهای سال است که کشور کوچک امارات متحده عربی که خود زمانی جزیی از ایران بوده است مدعی مالکیت این سه جزیره شده است. به صورت سنتی همیشه اعراب از این ادعا حمایت کرده اند، ولی این حمایت تشریفاتی هیچ منفعتی برای امارات نداشته است.
مصطفی صیادنژاد؛ یکی از مسائلی که برای هر کشور و ملتی حائز اهمیت زیادی است، بحث تمامیت ارزی آن کشور است. در این زمینه ایران و ایرانیان نه تنها از این قاعده مستثنی نیستند چه بسا حساسیت بیشتری دارند. شاید دلیل این حساسیت بالا این باشد که ایران در گذشتههای دور یک کشور پهناور و قدرتمند بوده و در طول تاریخ به دلایل مختلف قسمتهای زیادی از این خاک از وطن جدا شده و به اشغال دیگر کشورها درآمده است.
از آخرین موارد این مورد غم انگیز جداشدن قسمتهای زیادی از ایران در عهدنامه گلستان و ترکمانچای در زمان قاجار، و آخرین مورد دردناک آن اعطای استقلال به بحرین، در مقابل بازپس گیری جزایر ایرانی تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی از انگلیسیها بوده است. به هر حال بحرین از دست رفت و این جزایر ایرانی دوباره به ایران ملحق شد.
هم اینک سالهای سال است که کشور کوچک امارات متحده عربی که خود زمانی جزیی از ایران بوده است مدعی مالکیت این سه جزیره شده است. به صورت سنتی همیشه اعراب از این ادعا حمایت کرده اند، ولی این حمایت تشریفاتی هیچ منفعتی برای امارات نداشته است.
امارات مثل بقیه کشورهای کوچک منطقه بدلیل اینکه موجودیت خود را از طرف همسایههای بزرگتر در خطر میبیند و از طرفی بدلیل حکومت استبدادی معلوم نیست چقدر مورد حمایت جمعیت کم مردم خود باشد، میزبان پایگاه نظامی آمریکا شده تا موجودیت خود را تحکیم بخشد. میزبانی نظامی آمریکاییها هم از جهت این ادعای موهوم، نفعی برای امارات نداشته است. امارات هم اکنون دست به بازی جدیدی زده و میخواهد همراهان بیشتری برای حمایت از ادعای خود دست و پا کند.
دو کشوری که برای اینکار برگزیده روسیه و چین هستند. ایرانیان با توجه به سابقه جنگهای روسیه با ایران در زمان قاجار و همچنین حمایت از مستبدین در مقابل مشروطه خواهان و نیز حمایت شوروی از رژیم بعث عراق در زمان جنگ تحمیلی به خوبی با روسها آشنا هستند. ولی در مورد چین چنین نیست.
چین سابقه استعمارگری در منطقه ما نداشته است، اما ظاهرا تصمیم گرفته گذشته را جبران کند و چشم به ایران و خاورمیانه دوخته است. متاسفانه بعضی از اهالی سیاست و نیز مردم عادی در ایران چین را دوست میپندارند در حالیکه این کشور کمونیستی مانند بقیه قدرتها فقط به فکر منافع خویش بوده و منافع دولتها و ملتهای دیگر که با آنها در ارتباط است برای او پشیزی ارزش ندارد.
چین مزورانه از تحریمهای ظالمانه آمریکا در مقابل ایران انتقاد میکند در حالی که بیشترین منفعت را از این تحریمها میبرد. این کشور به ظاهر دوست با توجه به اینکه ما نمیتوانیم بدلیل تحریم در بازارهای جهانی بفروشیم با اشتیاق آنرا ۱۰ تا ۱۵ دلار ارزانتر از ما میخرد و دولتمردان ما افتخار میکنند که با وجود تحریمها دارند نفت میفروشند. در روزهای اخیر چین کمونیست به طمع دلارهای نفتی امارات، طرف آن کشور را گرفته و بعد از اعتراض وزارت امورخارجه و احضار سفیر آن کشور دوباره بر ادعای خود پای فشرده است.
وزارت امور خارجه ایران مسئولیت برخورد با این قضایا را دارد و در این زمینه واکنشهایی را انجام داده و میدهد. اما باید توجه داشت که این وزارتخانه هم محدودیتهایی دارد. ما تحت تحریمهای شدید آمریکا هستیم. با کشورهایی اروپایی هم روابط خوبی نداریم و بعد از جنگ روسیه علیه اوکراین این رابطه تیرهتر هم شده است؛ بنابراین چین و علاوه بر آن روسیه، هم از آخور میخورند و هم از توبره. از یک طرف از طرحها و تخفیفات ایران استفاده میکنند از طرفی چشم به بهره برداری از کشورهای دیگر منطقه دارند. البته این مورد جدیدتری است و گر نه سابقا هم روسیه و چین در پشت پرده با آمریکا کنار آمده و با وجود آنکه قدرتش را داشته اند دست آمریکا را برای صدور قطعنامه در شورای امنیت باز گذاشته اند.
این شرح مسئله بود، اما راه حل چیست؟ اصلا راه حلی وجود دارد؟ از دست ما به عنوان شهروندان عادی چه بر میآید؟ پیشنهاد من مقابله ما با این زیاده خواهیها امکان پذیر است. ما از طریق شبکههای اجتماعی میتوانیم به چین و هم قطار دیگرش اعتراض کنیم. این کار از طریق شبکه x و سایر شبکههای اجتماعی امکان پذیرد. اگر بگویید از دست من و تو به تنهایی چه بر میآید میگویم به قول مولانا:
تو یکی نهای هزاری، تو چراغ خود برافروز.
به اضافه اینکه من و شما و دیگران میتوانیم جمع بزرگی را تشکیل بدهیم و موثر باشیم؛ و حتی اگر موثر نباشیم حداقل وجدانمان آسوده باشد که برای دفاع از وطن مان بی تفاوت نبوده ایم و با کسانی که استعمارگران بالقوه هستند.
یادمان باشد که چین نقاط ضعف بسیاری دارد که از طرف بسیاری مورد انتقاد است. چین یک حکومت بسته دارد که مخالفین خود را تحت فشار میگذارد. این کشور شهروندانش را از دسترسی به اینترنت آزاد محروم میکند. به اقلیتها از جمله اقلیت اویغور جفا میکند و حتی کودکان را از والدین جدا میکند تا همانگونه که میخواهد آنها را تربیت کند. جدای از اینکه آمریکا و کشورهای اروپایی که این اعمال را محکوم میکنند قطعا قصد بهره برداریهای سیاسی هم دارند، بسیاری از مردم آزاده جهان این ظلمها را محکوم میکنند.
ما با بیان این موارد جدای از اینکه فعالیتی در راستای حمایت از تمامیت ارضی کشورمان انجام میدهیم، وظیفه خود را به عنوان انسان در مقابل نقض حقوق بشر انجام میدهیم.