وقتی صداوسیما، رئیس دانشکده سازمانی خودش را بهعنوان کارشناس به برنامه انتخاباتی قالب میکند، وقتی رئیس دانشکده صداوسیما به جای نقد کاندیدای ریاستجمهوری، به موضوعات شخصی مشاور او وارد میشود، وقتی بعد از ورود به موضوعات شخصی، «خوددادستانپنداری»اش گل میکند و اتهام میزد، وقتی مشاور کاندیدا میخواهد برای دفاع از خود سخن بگوید و پاسخ اتهامات را بدهد، ولی میکروفن او را قطع میکنند تا همچنان تکصدایی برقرار باشد، میشود یکی از دو راه را انتخاب کرد...
عصر ایران نوشت: وقتی صداوسیما، رئیس دانشکده سازمانی خودش را به عنوان کارشناس به برنامه انتخاباتی قالب میکند
وقتی رئیس دانشکده صدا و سیما، به جای نقد کاندیدای ریاست جمهوری، به موضوعات شخصی مشاور او وارد میشود
وقتی بعد از ورود به موضوعات شخصی، "خود دادستان پنداری" اش گل میکند و اتهام میزد
وقتی مشاور کاندیدا میخواهد برای دفاع از خود سخن بگوید و پاسخ اتهامات را بدهد، ولی میکروفن او را قطع میکنند تا همچنان تک صدایی برقرار باشد
میشود یکی از دو راه را انتخاب کرد:
یا
به همین که صدا و سیما اجازه داده "یکی غیر از خودشان" جلوی دوربین بنشیند رضایت داد و حالا که میکروفن را بسته اند، پانتومیم بازی کرد و لبخند زد و نهایتاً منتظر بود تا شاید اتاق فرمان لطف کند و پیچ صدا را کمی باز کند
یا
صحنه را مقلوبه کرد و میکروفونی که بسته شده را به عنوان "نماد صداهای خاموش ملت" روی همان صحنه پرتاب کرد تا بدانند حتی نجیبترین و علمیترین و صبورترین و فاضلترین ایرانیها نیز میتوانند سربزنگاه، حتی با میکروفن بسته نیز، رساترین صداها باشند.
هرگز کاسه صبر یک ایرانی و ملت ایران را لبریز نکنید.
زیاده عرضی نیست!