روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی به انتقاد از کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری پرداخت.
این روزنامه نوشت: باید قویترین انسانها زمامداران ما باشند. قویترین از نظر علم، از نظر پاکدستی، از نظر تجربه، از نظر تعهد، از نظر اخلاق، از نظر جهانشناسی، از نظر مدیریت، از نظر مردمشناسی و از نظر صداقت.
چنین افرادی میتوانند در تراز حکمرانی کشوری مثل ایران با این عظمت و ثروت و سابقه تمدنی و نظام سیاسی دینی باشند.
اگر افرادی با این ویژگیها بر کرسیهای مدیریتی ایران، آنهم در زمانی که هم عنوان «جمهوری» را با خود دارد و هم عنوان «اسلامی» را، تکیه بزنند، مردم از صمیم قلب به آنها عشق خواهند ورزید، بدون کمترین تبلیغات به آنها رأی خواهند داد و با جان و دل به توصیههایشان عمل خواهند کرد.
مردم، شیفته انسانهای پاک و سالم و یکرنگ هستند و بدون چون و چرا به چنین افرادی اعتماد میکنند. بیتردید هر وقت افرادی با این ویژگیها نامزد ریاست جمهوری شوند مردم به پای صندوقهای رأی رفتن و به چنین افرادی رأی دادن را عبادت میدانند و لحظاتی که برای این کار صرف میکنند را بهترین و شیرینترین لحظات عمر خود به حساب میآورند و خدا را به این نعمت شکر میکنند.
ما نهتنها امروز بلکه سالهاست که از داشتن چنین نعمتی محروم هستیم. محروم بودن نامزدها از ویژگیهائی که لازمه عهدهدار شدن مسئولیت اول اجرائی کشوری مثل ایران است، زمامداری و حکمرانی را در کشورمان به پائینترین سطح کشانده است.
اینطور نیست که به قحطالرجال مبتلا شده باشیم، متأسفانه دچار بیماری خطرناک قطعالرجال هستیم. حتی اگر به قحطالرجال هم مبتلا باشیم، این ابتلا نتیجه عمل خودمان در این نظام حکمرانی است که در اختیار داشتیم و داریم ولی نتوانستهایم افرادی را تحویل جامعه بدهیم که از مصادیق واقعی «رجال سیاسی» باشند نه از نوع مصنوعی آن. وقتی مردم در میان نامزدها به دنبال فردی با جامعیت علم، تجربه، اخلاق، صداقت و پاکدستی باشند ولی یا نتوانند مطلوب خود را پیدا کنند و یا مجبور باشند به حداقلها قانع شوند، انتظار مشارکت بالا در انتخابات چقدر میتواند منطقی باشد؟
در نظام جمهوری اسلامی، انتظار اینست که معیارها برای نامزدی ریاست جمهوری و سایر مسئولیتها بقدری پررنگ و سرشار از محتوا باشند که جاذبه آنها باعث مشارکت بالای ۹۰ درصدی مردم در پای صندوقهای رأی باشد. اینکه چنین نیست به دلیل عملکرد ما در جابهجا کردن معیارهاست.
در مواردی ما عنوان «رجل سیاسی» را بر کسانی منطبق دانستهایم که نه با الفبای مدیریت آشنائی دارند و نه با الفبای اخلاق. این رفتار ما کوچک شمردن مردم، کشور و نظام سیاسی کشور است. چاره کار در اینست که به شعور مردم احترام بگذاریم و طرحی نو دراندازیم و حکمرانی نظام جمهوری اسلامی را به نصاب واقعی آن برگردانیم. در آنصورت خواهیم دید که مردم چنان به صحنه خواهند آمد که یدخلون فی دین الله افواجاً.