در واقع قاضی زاده جلیلی و زاکانی این سه نامزد از حالت پوششی خارج شدند و بیشتر حالت روکشی به خود گرفتند؛ از این جهت که آنها با حملات مداوم، خود را تبدیل به روکشی بر روی ضعف برنامهای قالیباف در حوزه سیاست خارجی کردند.
مناظره چهارم متفاوت از سه مناظره دیگر برگزار شد، داغ و پر از جدل، اما نکتهای که در این مناظره بیش از همه به چشم آمد، رونمایی از هماهنگی ۴ کاندیدای جریان انقلاب برای حملات پی در پی به دولتهای یازدهم و دوازدهم بود.
به گزارش خبرآنلاین، مناظره چهارم نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری در شرایطی برگزار شد، که به صورت واضح و شفاف، پوششی بودن برخی از ۴ نامزد جبهه انقلاب مشخص شد؛ از یک سو هماهنگی آنها در حمله به پزشکیان با اسم رمز حسن روحانی و محمدجواد ظریف بیش از پیش، به رخ مخاطبان کشیده شد.
از سوی دیگر اما آنچه در زمان استراحت ۵ دقیقهای میان بخش اول و دوم با بخش جمعبندی اتفاق افتاد و مردم ایران به صورت زنده شاهد آن بودند، بیشتر در حد یک رسوایی بود.
زمانی که وقت استراحت ۵ دقیقهای اعلام شد، مجری برنامه تاکید کرد که نامزدها از استودیو خارج نشوند و فقط یک تن از مشاورانشان میتواند برای همفکری وارد محل مناظره شود؛ وقتی زمان آغاز شد مشاوران به محل آمدند و رسوایی آنجا اتفاق افتاد که مشاوران نامزدهای موسوم به «جبهه انقلاب»، سراغ دیگر نامزدهای این طیف نیز میرفتند و با آنها هم صحبتی میکردند یا میان نامزدها، پیامی رد و بدل میشد؛ این صحنهها که به صورت زنده در حال پخش بود را میتوان اوج رسوایی این ۴ نامزد انتخابات دانست؛ از این جهت که اگر بنا بر رقابت بود، مشاور فلان نامزد، کارش مشخص است، مشاوره دادن به همان نامزد! نه اینکه به سه نامزد دیگر «جبهه انقلاب» نیز مشاوره دهد یا نقش پیک را میان نامزدهای چهارگانه بازی کند.
حتی در این بین مهدی کلهر، مشاور قاضیزاده هاشمی و مشاور احمدینژاد در دولت نهم، پس از پایان صحبت با نامزد خود، به سراغ سه نفر دیگر رفت و با آنها هم صحبت کرد.
آنها حتی دیگر تعارف و کتمان پوششی بودن و هماهنگ شدن را هم کنار گذاشتهاند و پیش چشم میلیونها بیننده، از اینکه پوششی بودنشان را فریاد بزنند و در چشم بینندگان فرو کنند، ابایی ندارند.
به عبارت دیگر، این صحنهها، موید این نکته بود که از میان این ۴ نفر، یعنی محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی، علیرضا زاکانی و امیرحسین قاضیزاده هاشمی تنها یک نفر در صحنه باقی خواهد ماند و سایرین «مجاب خواهند شد» که به نفع آن یک نفر کنار بروند؛ لااقل تا اینجای کار از حرکات و سکنات این ۴ نفر، چنین برمیآید؛ چرا که به غیر از رسوایی مشاوران قرضی برای نامزدهای پوششی، تقسیم وظیفه میان این چهار نامزد نیز بیشتر به چشم آمد؛ آن هم سه روز مانده به رایگیری.
تقسیم وظایف به این صورت انجام شد که قالیباف به عنوان نخستین نامزد در پاسخ به سوالات کارشناسان، برای هدف قرار دادن ظریف و روحانی به مسعود پزشکیان حملات تندی کرد. قالیباف که چند روزی میشود در دام «قانون راهبردی» افتاده است، بابت افشاگریها اخیر روحانی و ظریف، اقدام به حمله علیه این دو کرد؛ این حملات در شرایطی صورت گرفت که کسی در مناظره حرفی از این قانون نزده بود.
قالیباف سعی داشت از تریبون صدا و سیما، پاسخی داده باشد به افشاگریهایی که این چند روز در شبکههای اجتماعی منتشر شده و خسارت این قانون به اقتصاد کشور، ۳۰۰ میلیارد دلار برآورد شده است.
قالیباف مشخصا از سخنان بیان شده علیه این قانون به شدت آشفته بود و سعی داشت به هر نحوی، مخالفانش که روحانی و ظریف باشند را محکوم کند؛ به عبارت دیگر، او با احساس موضع ضعف و زیر ضرب رفتن بابت افشاگریهای انجام شده در شبکههای اجتماعی، از برنامه زنده صدا و سیما، در سخنانی بدون ارتباط با سوالات به دفاع از خود مشغول شد.
با روشن کردن چراغ اولین حمله پزشکیان، ظریف و روحانی، از سوی قالیباف، سه نامزد دیگر جریان موسوم به «جبهه انقلاب» دنباله حملات قالیباف را گرفتند و این حملات را ادامه دادند.
قاضیزاده هاشمی، جلیلی و زاکانی، چنان به اتهامزنی و بعضا «لجنپراکنی» پرداختند که انگار فقط برای این مناظره نامزد شده بودند.
اما نکته آنجا بود که در ادامه مناظره، جور حملات را سه نامزدی کشیدند که احتمال پوششی بودنشان از بقیه بیشتر است؛ آنها به گونهای مشغول اتهامزنی و هجمه و حمله بودند که گویی روبرویشان حسن روحانی و جواد ظریف نشستهاند.
در واقع این سه نامزد از حالت پوششی خارج شدند و بیشتر حالت روکشی به خود گرفتند؛ از این جهت که آنها با حملات مداوم، خود را تبدیل به روکشی بر روی ضعف برنامهای قالیباف در حوزه سیاست خارجی کردند؛ در شرایطی که مجلس یازدهم به ریاست قالیباف و با طراحی مشترک جبهه پایداری و جریان قالیباف قانون راهبردی را به تصویب رساند، رئیس مجلس یازدهم به نحوی محتاطانه و محافظهکارانه از مذاکره دفاع و طرفداری کرد؛ آن هم در شرایطی که با قانون کذایی، دستیابی به هرگونه توافق با طرفهای حاضر در برجام سد شده است و عملا تلاش برای رسیدن به توافق جهت احیای برجام را بینتیجه خواهد گذاشت.
اما در عین اینکه قالیباف از مذاکره میگفت، سه نامزد پوششی-روکشی جریان موسوم به جبهه انقلاب به تعریضهای خود علیه پزشکیان، ظریف و روحانی ادامه میدادند.
آنها در واقع برای قالیباف مانند ضربه گیرهایی که تکواندوکاران به خودشان میبندند، عمل کردند؛ چرا که وقتی نوبت به قالیباف میرسید، او دیگر وارد دعواها نمیشد و به حرف خودش را بیان میکرد. اما قالیباف با این شرایط باز هم از سخن گفتن در موضوع برنامه طفره میرفت و در برنامهای که موضوعش سیاست خارجی بود، وعدههای اقتصادی مانند افزایش حقوق بر اساس تورم، ساخت مسکن و از این دست مسائل را بیان میکرد.
در واقع سه نامزد پوششی-روکشی علیرغم اینکه زمان خود را به ایجاد گرد و خاک برای سرگرم کردن نامزدهای دیگر اختصاص دادند تا قالیباف به دور از دعواها بتواند برنامههای سیاست خارجی خود را ارائه کند، او از این کار عاجز ماند و در موضوعات بیربط سخن گفت.
بنظر میرسد قالیباف برای آنکه در روزهای آینده با انصراف احتمالی جلیلی، نظر سبد رای جلیلی را هم بتواند به خودش معطوف کند، از بیان شفاف مواضع سیاست خارجی خود پرهیز کرد و زمان را به ارائه برنامههای اقتصادی تکراری و گفتهشده در برنامههای قبل پرداخت.
اما در سوی دیگر، مسعود پزشکیان در پاسخ به حملات این نامزدها، مطابق معمول اقدام به قرائت خطبههای نهجالبلاغه کرد و از در مسالمتجویانه درآمد. او که احتمالا متوجه این نکته که سه نامزد در حال کار برای قالیباف هستند، شده بود، چند باری به کارشکنیها در احیای برجام و همچنین حملات برخی طیفهای هوادار قالیباف به سفارت عربستان در دی ماه ۱۳۹۴ اشاره کرد و به نامزد اصلی و مخفی جبهه انقلاب سقلمههای محکمی زد. او علی رغم تلاشهایی که برای عصبانی کردنش صورت میگرفت اما وارد پاسخگویی تند به پوششیها - روکشیها نشد و کنایه آخر او به اینکه ۵ دقیقه در مقابل ۲۰ دقیقه، یک نفر در مقابل چهار نفر وعدم پاسخگویی به اظهارات آنها درباره برجام، روحانی، ظریف و… به نوعی نشان داد تله پهن شده را دیده و از کنار آن عبور کرد.
اما مصطفی پورمحمدی هم که در برنامههای قبل با زاکانی وارد جدال شده بود، باز هم درباره ادعاهای او و مشخصا کرسنت صحبت کرد با این تفاوت که این بار جلیلی سکوت را کنار گذاشت و برای کمک به بازیکنش وارد جدال شد و به تنش لفظی دو طرف کشیده شد. او چهرهای متفاوت از سه مناظره قبلی از خود به نمایش گذاشت و مجبور شد در مقابل موضع گیریهای پورمحمدی و برخی افشاگریهای او درباره کرسنت، FATF و برجام مواضعش در سیاست خارجی را شفافتر و علنیتر کند.
اما نامزدهای جریان موسوم به انقلاب به سبب آنکه برای اتهامزنیهایشان حاشیه امن و آهنینی دارند، به راحتی هر نسبت و اتهامی که میخواستند را بیان میکردند و خودشان را سانسور نمیکردند؛ آنها البته خیالشان از بابت اینکه صدا و سیما بر خلاف قانون انتخابات، زمانی را برای پاسخ حسن روحانی و ظریف به اتهامات مطرح شده تخصیص نخواهد داد، راحت است؛ ترکیب مدیران صدا و سیما است که این آرامش خاطر را به آنها هدیه کرده است؛ رئیس سازمان صدا و سیما، معاون رسانهای جلیلی در زمان دبیری شورای عالی امنیت ملی بوده؛ معاون سیاسی صدا و سیما، از اعضای ارشد دفتر جلیلی در زمان شورای عالی امنیت ملی بوده؛ قائممقام صدا و سیما، برادر سعید جلیلی است و دبیر ستاد انتخابات صدا و سیما، از افراد نزدیک و حامیان تند و تیز قالیباف؛ با این ترکیب چرا باید نگران پاسخهای روحانی و ظریف از صدا و سیما باشند؟!
به این ترتیب، با اتفاقات مناظره چهارم، احتمال این است که جلیلی، قاضیزاده و زاکانی در روزهای آینده به نفع قالیباف کنارهگیری کنند و بار دیگر نشان دهند که روی قول و حرفهایشان نمیشود حساب کرد؛ حتی اگر پیش چشم میلیونها ایرانی بگویند که کنار نخواهند رفت!
البته که تا آخرین لحظات، ممکن است دعوای ستادهای قالیباف و جلیلی، سناریو را تغییر دهد؛ یک طعنه و کنایه از سوی دو طرف میتواند زمینهساز سر باز کردن اختلافات قدیمی باشد؛ اگر مثل دو روز قبل باز هم جلیلی تلویحا سابقه کار اجرایی قالیباف را به سخره بگیرد و بگوید «انجامدادن چند پروژۀ عمرانی کار اجرایی» نیست؛ یا مثل چند روز قبل قالیباف به جلیلی طعنه بزند و بگوید «نباید رئیس دولتی روی کار بیایید که آگاه به مسائل نباشد و اقتدار نداشته باشد؛ نمیشود مدیریت در سطح عالی کشور را به کسی سپرد که مدیریت قوی نداشته باشد.»
البته که هر دوی اینها سالهاست برای ریاستجمهوری «زنبیل» گذاشتهاند و بسیار محتمل است اگر هر یک در این انتخابات انصراف دهد، عمر سیاسیاش لااقل برای تصدی ریاستجمهوری به پایان خواهد رسید.