bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۷۵۸۸۲۲

مغز ورزشکاران المپیکی با افراد معمولی چه تفاوتی دارد؟

مغز ورزشکاران المپیکی با افراد معمولی چه تفاوتی دارد؟

مطالعات جدید حاکی از تفاوت‌های اساسی مغز ورزشکاران نخبه با مغز افراد معمولی است.

تاریخ انتشار: ۲۲:۱۵ - ۰۸ مرداد ۱۴۰۳

طلای المپیک به کسانی تعلق می‌گیرد که استاندارد‌های بالای مورد نیاز رشته خود را برآورده کنند و تقریبا همه محدودیت‌های فیزیکی سرعت، دقت، قدرت و استقامت را پشت سر بگذارد.

به گزارش ایسنا، این سوال که چه چیزی مغز یک ورزشکار نخبه را با مغز افراد عادی متفاوت می‌کند، در طول سال‌ها مورد توجه قرار گرفته است.

همانطور که اوج آمادگی جسمانی و قدرت فوق‌العاده برای اکثر ورزشکاران مشترک است، ویژگی‌های متعدد سیستم عصبی، المپیکی‌ها را از بقیه انسان‌ها متمایز می‌کند.

از همان لحظه‌ای که بدن تغییری را در محیط اطراف خود احساس می‌کند، ورزشکاران بسیار آموزش دیده برتری پیدا می‌کنند.

مغز ورزشکار در هنگام بمباران با محرک‌های صوتی مانند سر و صدای تماشاگران در ورزشگاه، صدای هواپیمای در حال عبور، صدای بلندگوی گوینده ورزشگاه و ... باید به سرعت تشخیص دهد که کدام صدا‌ها برای موفقیت وی حیاتی هستند و کدام صدا‌ها موجب حواس‌پرتی او می‌شوند.

یک مطالعه مقطعی در سال ۲۰۱۹ که توسط دانشمندان دانشگاه نورث وسترن در ایالات متحده انجام شد، نشان داد که دانشجویان ورزشکار در تیم‌های مختلف ورزشی در دسته‌های برتر، نسبت به گروه‌های کنترل هم‌سن و هم‌جنس خود، واکنش بیشتری به صدا‌ها دارند.

تجزیه و تحلیل بر اساس خوانش امواج مغزی آن‌ها نشان داد که ورزشکاران در تنظیم صدا‌های اضافی بهتر هستند و بر صدا‌هایی که موجب حواس‌پرتی می‌شوند بسیار کمتر تمرکز می‌کنند.

در حالی که بسیاری از این موارد را می‌توان به تمرین و آموزش‌ها و بیانات مربی از کنار زمین اختصاص داد، برخی از ورزشکاران مورد مطالعه در محیط‌های کم‌صداتر مانند زمین گلف بازی می‌کردند.

مطالعات نشان داد چیزی در مورد تمرین منظم و تمرکز می‌تواند به خودی خود مسئول شکل دادن به توانایی مغز برای حذف عوامل حواس‌پرتی باشد.

عوامل حواس‌پرتی فقط صدا‌ها نیستند. تحقیقاتی که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد، نشان داد که تنیسور‌های حرفه‌ای می‌توانند لحظات تمرکز بصری شدید را که معمولاً به عنوان دوره «چشم آرام» از آن یاد می‌شود، طولانی کنند.

چشم آرام (QE) دوره‌ای از توجه بصری طولانی است که به بهینه سازی کنترل و اجرای مهارت‌های حرکتی، به ویژه در موقعیت‌های پرفشار یا کار‌هایی که نیاز به حرکات دقیق دارند، کمک می‌کند. به زبان ساده، تکنیکی است که برای بهبود نتایج در کار‌های مختلف که نیاز به توجه بصری انسان دارند، گزارش شده است. برخی از متغیر‌های مربوط به چشم آرام شامل مکان، مدت زمان، شروع، پایان و سطح مهارت فرد است.

این مطالعه که توسط محققان دانشگاه ایالتی فلوریدا انجام شد، نشان داد که نه تنها بازیکنان ماهرتر دوره‌های «چشم آرام» ساکت‌تر و طولانی‌تری دارند، بلکه آن دوره‌های تمرکز گسترده با ضربه‌های بهتر همراه است.

بررسی توسط همین محققان در مورد سایر ورزش‌ها نیز نشان داد که این ارتباط مهارت و دوره چشم آهسته منحصر به ورزش تنیس نیست.

یک ورزشکار نخبه با داشتن اطلاعات دقیق در مورد وضعیت بازی باید آن بازی را به برد تبدیل کند.

اعمال حرکتی عمدتاً توسط لایه بیرونی مغز یا قشر مغز هماهنگ می‌شوند که به عنوان مثال در غواصان حرفه‌ای نشان داده شده است که ضخامت آن در مناطقی مانند موارد مرتبط با آگاهی فضایی و درک حرکت بدن افزایش می‌یابد.

به نظر می‌رسد مسیر‌های بین نواحی قشر مغز و مجموعه‌ای از نورون‌ها در جلوی مغز به نام «جسم مخطط» که برای ردیف کردن توالی حرکات حیاتی است، در ورزشکاران سطح بالا به شکل چشمگیری افزایش می‌یابد.

دانشمندان مؤسسه ماکس پلانک برای علوم شناختی و مغز انسان در آلمان نشان دادند که سه ورزشکار بسیار ماهر در پرتاب نیزه و پرش طول، مدار‌های جسم مخطط مغزی متفاوتی نسبت به گروه کنترل مشابه داشتند.

مطالعه آن‌ها در حالی که از یک نمونه بزرگ استفاده نکرده است، در سال ۲۰۱۵ تا حدودی نشان داد که چگونه بزرگراه‌های متصل کننده مناطق مغز که در هماهنگی حرکات مختلف برای رسیدن به یک هدف نقش دارند، در ورزشکاران حرفه‌ای و آموزش دیده متفاوت است.

شکی وجود ندارد که برخی از افراد با مغز‌هایی متولد می‌شوند که کار آسان‌تری برای گسترش مدار‌های لازم برای گوش دادن، چشمان آرام و واکنش‌های سریع دارند، همانطور که برخی با قابلیت مادرزادی و ژنتیکی برای پرورش عضلات قوی متولد می‌شوند.

با این حال، بسیاری از ورزشکاران در سطح المپیک ممکن است با یک موهبت به دنیا بیایند و آن، یک فرآیند شیمیایی است که کار آن‌ها را برای کسب موفقیت و افتخار تسهیل می‌کند.

ژنتیک‌شناسان دانشگاه پارما در ایتالیا در سال ۲۰۱۵ مطالعه‌ای را منتشر کردند که در آن چهار ژن دخیل در رشد و رفتار ماهیچه‌ها، به ویژه پرخاشگری و اضطراب را ارزیابی کرد.

نکته قابل توجه ژن ناقل فعال دوپامین (DAT) بود که در مصرف انرژی، حرکت و پاداش‌جویی نقش دارد.

به نظر می‌رسد که بسیاری از کسانی که خود را برای کسب طلای المپیک تحت فشار قرار می‌دهند، مجبور می‌شوند مغز خود را به موتور‌های عملکردی تبدیل کنند که می‌توانند بقیه بدن‌شان را به حداکثر عملکرد ممکن برسانند.

bato-adv
bato-adv
bato-adv