در شرایطی که بسیاری از طرفداران کشتی ۲ مدال طلای رحمان عموزاد و امیرحسین زارع در المپیک ۲۰۲۴ پاریس را حتمی میدانستند، رحمان عموزاد به بدترین شکل ممکن برابر حریف گمنام ژاپنی تن به شکست داد و امیرحسین زارع نیز مقابل کشتیگیر پا به سن گذاشته گرجستانی تسلیم شد.
برای رحمان عموزاد همه چیز خوب و عالی پیش میرفت؛ او همه حریفان را یکی پس از دیگری با قدرت از پیش رو بر میداشت و هر لحظه به مدال طلای المپیک نزدیکتر میشد.
رحمان تا فینال به معنای واقعی کلمه «بی رحم» بود؛ او ابتدا زین ردرفورد، دارنده مدالهای طلا و نقره جهان از آمریکا را ۸ بر صفر برد، سپس اسلام دودایف، کشتیگیر روسی الاصل از آلبانی را با امتیاز عالی ۱۱ بر صفر از پیش رو برداشت و در نیمه نهایی نیز با نتیجه باور نکردنی ۱۰ بر صفر در همان ۳ دقیقه نخست کار اسماعیل موسوکایف، قهرمان روسی الاصل جهان از مجارستان را تمام کرد و ۳ مبارزه حساس المپیک را بدون دادن حتی یک امتیاز تا رسیدن به فینال پشت سر گذاشت.
رحمان ۳ رقیب اصلی خود را به بدترین شکل ممکن سلاخی کرده بود و سرمست از این پیروزیهای غرور انگیز، رقص زودهنگام قهرمانی بر روی تشک پاریس را پس از راهیابی به فینال به نمایش گذاشت. او سپس در حضور کادر فنی تیم ملی در حالی که به سمت سالن گرم میرفت رو به دوربین اتحادیه جهانی کشتی گفت "پادشاه منم" و سپس به نشانه فتح پاریس قهقهه مستانهای سر داد و نمایش گذاشتن تاج بر سر را اجرا کرد.
رحمان، اصلا حریف ژاپنی را نمیدید و او را در حدی نمیدانست که حتی بخواهد جشن قهرمانی و کری خوانیهای خود را به بعد از فینال و رسیدن به طلای المپیک موکول کند.
اما قصه رحمان در فینال جور دیگری رقم خورد و حریف گمنام ژاپنی همان بلایی را که چهره بی رحم کاروان ایران بر سر حریفان آورده بود را بر سر خودش آورد و با پیروزی ۱۰ بر ۳ صاحب طلای المپیک شد تا ناباورانهترین نتیجه المپیک برای کشتی ایران رقم بخورد.
رحمان با رقص و کری خوانی بد موقع خود، هم از نظر روانی و انگیزه و میل به پیروزی پیش از رسیدن به فینال خالی شد و هم انگیزه کشتیگیر ژاپنی که هیچ عنوانی در کارنامهاش نداشت را صد چندان کرد تا در آمادهترین ورژن خود در مهمترین مبارزه زندگیاش مقابل یک ژاپنی بیادعا، اما کاربلد به بدترین شکل ممکن تسلیم شود.
روز فینال، روز متفاوتی بود و رحمان نشانی از کشتیگیر جنگنده روز قبل نداشت. مشخص نیست روانشناس که اتفاقا همراه تیم در پاریس هم به سر میبرد چطور باید این مسائل را کنترل میکرد تا عموزاد این گونه قبل از فینال تخلیه روانی نشود و جشن زودهنگام نگیرد.
قصه امیرحسین زارع نیز در پاریس به غمانگیزترین شکل ممکن رقم خورد. اگر با آغاز المپیک و پس از دیدن نمایش بینقص رحمان عموزاد، به این باور رسیدیم که او طلایی میشود،، اما همه یک مدال طلا را مدتها پیش از المپیک برای زارع کنار گذاشته بودند.
زارع هر چند در المپیک قبلی نیز مغلوب این گرجستانی مکار و کشتی بلد شده بود، اما پیروزیهای قاطع او مقابل گنو پتریاشویلی گرج و طاها آکگل ترک به عنوان دو غول عنوان دار کشتی جهان و المپیک؛ او را به شانس اصلی کسب مدال طلای کاروان کشتی ایران تبدیل کرده بود.
تاج گذاریهای زارع پس از شکست این دو چهره مطرح کشتی جهان و کری خوانیهای آنها طی دو، سه سال اخیر باعث شد پتریاشویلی که در دو المپیک قبلی به مدالهای برنز و نقره رسیده بود، اینبار با انگیزه غیرمعمولی در ۳۰ سالگی از سد امیرحسین زارع بگذرد و بر سکوی نخست المپیک بایستد.
او آغاز گر بازی "تاجگذاری" بود، اما پتریاشویلی پا به سن گذاشته در فینال سرنوشت ساز "شامپ دمارس آرنای پاریس" تاج را به بدترین شکل ممکن که نشان دهنده اوج کینه او از سنگین وزن ایرانی بود پس گرفت و بر سر گذاشت!
زارع در یک سال اخیر روند رو به افتی داشت و حتی در مسابقات قهرمانی آسیا بدنش مثل قبل نبود. او همچنین پیش از این سابقه از دست دادن ۹ امتیاز مقابل یک حریف نه چندان مطرح را داشت، اما در این مدت نه ضعف فنی زارع در دفاع بارانداز برطرف شد و نه شرایط بدنی ایدهآل پیدا کرد که کادر فنی هم باید در این زمینه پاسخگو باشد چرا یک طلای المپیک این گونه از دست رفت.
المپیک میدان رقابت بدون ادعاست؛ میدانی که قهرمانانش گمنامان بیادعایی مثل کیوکو یا سعید اسماعیلی بودند و یا تاج الدین اف بحرینی که در اوج جوانی، اما بدون هیجانات کاذب و کری خوانی مدال طلای المپیک را بر سینه زد.