قابلیت پنهانکاری، هواپیماهایی مانند B-2 Spirit را قادر میسازد تا حملات نفوذ عمیق را در محیطهایی که تهدید آن ها برای سایر هواپیماها بسیار بالاست، انجام دهند. جنگنده های پنهانکار ایالات متحده – F-22 Raptor و F-35 Lightning II – پنهانکارترین جنگنده های جهان هستند.
ایالات متحده مدتهاست که در خط مقدم هوانوردی نظامی قرار دارد و امروزه، نیروی هوایی آن قدرتمندترین در نوع خود در جهان است. ایالات متحده همچنین دارای یک سری توانمندی هاست که امروزه در هیچ نیروی هوایی دیگری در جهان وجود ندارد (مانند جنگندههای F-۲۲ Raptor و بمب افکن پنهانکار B-۲ Spirit). نیروی هوایی ایالات متحده دائماً در حال نوآوری است و مرزهای این عرصه را با چیزهای خلاقانه جدیدی، از هواپیماهای بدون سرنشین گرفته تا هوش مصنوعی، جابجا میکند.
به گزارش روزیاتو، در اینجا پنج فناوری پیشرفته هوانوردی را معرفی میکنیم که برای ارتش ایالات متحده بسیار تعیین کننده و تاثیرگذار بوده اند.
نیروی هوایی ایالات متحده دستکم ۵ نوع هواپیمای رزمی سرنشین دار رادارگریز دارد.
فناوری پنهانکاری یا میزان قابل مشاهده بودن کم، بقای یک هواپیما را در محیطهای با خطر بسیار بالا بهبود میبخشد. قابلیت پنهانکاری، هواپیماهایی مانند B-۲ Spirit را قادر میسازد تا حملات نفوذ عمیق را در محیطهایی که تهدید آنها برای سایر هواپیماها بسیار بالاست، انجام دهند. جنگندههای پنهانکار ایالات متحده – F-۲۲ Raptor و F-۳۵ Lightning II – پنهانکارترین جنگندههای جهان هستند.
اولین هواپیمای پنهانکار جهان جنگنده آمریکایی F-۱۱۷ Nighthawk بود که توسعه، تولید و وجود آن برای سالها مخفی نگه داشته شد. در جریان بمباران ناتو در صربستان در سال ۱۹۹۹، یک F-۱۱۷ Nighthawk توسط یک سیستم دفاع هوایی قدیمی سرنگون شد در حالی که یک فروند دیگر نیز مورد اصابت قرار گرفت و آسیب دید. این حوادث نشان داد که مشاهده پذیری کم به این معنی نیست که یک هواپیما اصلاً قابل مشاهده نبوده و کاملاً نامرئی است.
پس سوزها برای تیک آف، پرواز سوپرسونیک و رزم استفاده میشوند
تکنولوژی پس سوز، موتورهای جت را قادر میسازد نیروی رانش عظیمی را که برای پرواز مافوق صوت، برخاستن (مثلاً از روی ناوهای هواپیمابر) و نبرد حیاتی است، تولید کنند. موتور J۵۸ ساخت پرت اند ویتنی که در هواپیمای SR-۷۱ Blackbird به کار گرفته شد بسیار قابل توجه بود، زیرا از پس سوز خود برای مدت طولانی تری استفاده میکرد (و SR-۷۱ را به سرعت بیش از ۳ ماخ میرساند).
پس سوزها محدودیتهای خاص خود را دارند، زیرا مصرف سوخت هواپیما را به طور چشمگیری افزایش میدهند (در نتیجه برد و زمان حضور آن در میدان نبرد را محدود میکند). پس سوز ایده جدیدی نیست و میتوان منشا آن را به موتور جت ایتالیایی Caproni Campini C.C.۲ نسبت داد که اولین هواپیمایی بود که سیستم پس سوز را در خود جای داد (اولین پرواز آن در آوریل ۱۹۴۱ انجام شد).
جتهای جنگنده آمریکایی از سیستمهای پرواز با سیم استفاده میکنند که پرواز با آنها را بسیار سادهتر میکند.
جتهای جنگنده برای مانورپذیری بالا باید از نظر آیرودینامیکی ناپایدار باشند، موضوعی که کنترل آنها را برای خلبانان بسیار دشوار میکند. سیستمهای پرواز با سیم، کنترلگرهای پرواز دستی معمولی یک هواپیما را با یک رابط الکترونیکی جایگزین میکنند که در آن رایانهها بیشتر کار را انجام میدهند. F-۱۶ Fighting Falcon اولین جت جنگی بود که از این فناوری استفاده کرد و به خلبان امکان کنترل پرواز بی سابقهای بخشید.
سیستمهای پرواز با سیم مزایای مختلفی از جمله کاهش وزن، بهبود کارآمدی و قابلیت اطمینان، تحمل آسیب و افزایش کنترل هواپیماهای با قابلیت مانور بالا را ارائه میدهند. این سیستم نه تنها هواپیما را قادر میسازد که از نظر آیرودینامیکی ناپایدار و دارای قابلیت مانور بالا باشد، بلکه به خلبان اجازه میدهد تا به طور مؤثری روی جنگیدن تمرکز کند.
قبل از دهه ۱۹۸۰، بالهای با شیب متغیر طراحی رایجی بودند.
در حالی که ممکن است نیروی هوایی یا نیروی دریایی ایالات متحده دیگر هواپیماهایی با بالهای شیب متغیر تولید نکنند، این بالها در گذشته بسیار مفید بوده اند. هواپیماهایی که با سرعت بالا حرکت میکنند با بالهای به شدت شیب دار عملکرد بهتری دارند که در سرعتهای پایینتر (مانند هنگام برخاستن و فرود) آنها را ناپایدار میکند.
بالهای با شیب متغیر در هواپیماهایی که در دهه ۱۹۷۰ طراحی شده بودند به کار گرفته شد. پس از دهه ۱۹۸۰، پیشرفت در فناوری کنترل پرواز و مواد سازنده، این بالها را از ضرورت انداخت. بالهای با شیب متغیر در هواپیماهای ضربتی مانند MiG-۲۷ و Panavia Tornado و در برخی از هواپیماهای جنگنده/رهگیر مانند F-۱۴ Tomcat و Su-۲۴ استفاده میشود. همچنین این بالها در بمب افکنهای استراتژیکی مانند Tu-۲۲M و B-۱ Lancer استفاده شده اند.
مهماتهای نقطه زن آمریکایی شامل AGM-۸۸ HARM، AIMRAAM و Tomahawk است
مهمات یک هواپیما بخش بزرگی از اثربخشی، بقا و کشنده بودن آن است. توسعه مهمات هدایت شونده نقطه زن به نیروی هوایی ایالات متحده این امکان را داده است که به طور قابل توجهی آسیبهای جانبی، شلیک از فواصل دور را کاهش داده و نرخ موفقیت ماموریت را افزایش دهد. در طول جنگ جهانی دوم، متفقین کل شهرهای آلمان و ژاپن را با خاک یکسان کردند – تا حدی به این دلیل که شلیک دقیق به اهداف غیرممکن بود.
موزه ملی نیروی هوایی ایالات متحده در این باره میگوید: «افزایش دقت موشکهای نقطه زن منجر به تولید سلاحهای کوچکتر –، اما به همان اندازه موثر – شده است که به هواپیماها اجازه میدهد تا بمبهای بیشتری حمل کنند و اهداف بیشتری را نسبت به گذشته مورد حمله قرار دهند». در طول جنگ خلیج فارس، مهمات هدایت شونده هنوز تنها ۹ درصد از تسلیحات شلیک شده را تشکیل میداد و با این حال، این مهماتها حدود ۷۵ درصد از حملات موفقیت آمیز را به خود اختصاص دادند.