محمد فاضلی طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت: به نظرم تنشها و حملات نظامی چند ماه گذشته ایران و اسرائیل به یکدیگر را میتوان از زاویه گزارههای زیر دید و بر اساس آنها نتیجهگیری کرد. مهمتر، دو سؤالی است که در انتهای این متن طرح میکنم.
یک. ایران و اسرائیل داشتن اراده و توانایی حمله به یکدگر و ضربه زدن را نشان دادهاند. هر دو طرف میدانند که توانایی ضربه زدن دارند، و هم ضربهپذیر هستند.
دو. ایران به دنبال بازدارندگی است، و با ترکیبی از قدرت نظامی و دیپلماسی فعال (از جمله سفرهای متعدد عباس عراقچی) به دنبال ایجاد بازدارندگی بوده است.
سه. ایران، علیرغم آنکه با حمله محدود اسرائیل مواجه شده اما چند دستآورد مهم و ارزشمند داشته است:
۱. خاک اسرائیل را هدف قرار داده بدون آنکه با حمله متقابل و مستقیم آمریکا، مهمترین حامی اسرائیل، مواجه شود. دور نگه داشتن آمریکا از درگیری مستقیم، دستآورد مهمی است.
۲. با دیپلماسی فعال، یکی از بزرگترین حمایتهای دیپلماتیک بینالمللی از ایران (در قالب محکوم کردن حمله اسرائیل توسط کشورهای مختلف) را رقم زده است.
۳. انسجام اجتماعی کشور تقویت شده است. ترکیب قدرت نظامی و راهبرد دیپلماتیک در مسیر دور نگه داشتن ایران از جنگ ویرانگر، سطح اعتماد به عقلانیت را افزایش داده است.
چهار. ایران گزینه پاسخ نظامی را از مجموعه ابزارهای خود حذف نکرده و تهدید به کاربرد آن را حفظ کرده است. اراده داشتن برای استفاده از آنرا هم قبلاً نشان داده است. قدرت نظامیای که بدون استفاده از آن، مانع و بازدارندگی ایجاد کند، کارآمدتر است.
پنج. ایران، با ترکیب قدرت نظامی و دیپلماسی، امنیت خط قرمزهای خود (تأسیسات هستهای، زیرساختهای نفت و انرژی و اقتصادی، و جان مقامات و شهروندان غیرنظامی) را حفظ کرده است. این در خاورمیانه بیثبات دستآورد بزرگی است.
شش. هیچ گزینهای روی میز نیست که با گذشت زمان، استفاده از آن ناممکن باشد. همه گزینهها از جمله کاربرد توان موشکی برای حمله، در آینده و در صورت تشدید تنش یا اقدام اسرائیل فراتر از آنچه تاکنون انجام داده، در دسترس هستند.
هفت. ایران، اهمیت داشتن قدرت نظامی را در فضای اجتماعی و سیاسی داخلی، نشان داده و تثبیت کرده است.
صرفنظر از مسیر طیشده در سیاست ایران در چهار دهه گذشته، و وضعیت خاورمیانه در هشت دهه گذشته؛ ایران در یک سال گذشته (بعد از ۷ اکتبر) با منطقی ژئوپلتیک، بر اساس منفعتِ ملیِ دور نگه داشتن کشور از جنگی ویرانگر عمل کرده است.
۱. «دور ماندن از جنگ ویرانگر»
۲. «نشان دادن اراده به کاربست قدرت نظامی در صورت ضرورت»
۳. «استفاده مؤثر از دیپلماسی»
۴. «نشان دادن چهره بازیگری معقول و دلمشغول امنیت خود»
دستآورد مهمی است.
رهبران سیاسی، نظامیان و دیپلماتهای ایرانی در این مسیر، موفق عمل کردهاند. هیچ ضرورتی برای تضعیف این دستآوردها از طریق تشدید تنش وجود ندارد. بهتر است به این بیندیشیم که چگونه میتوان این وضعیت جدید را به سکویی برای تأمین #امنیتوتوسعه تبدیل کرد. چگونه میتوان این وضعیت را به راهبرد، سیاست و اقدام مؤثر بر بهبود زندگی ایرانیان تبدیل کرد؟
همه چیز در نهایت باید دستآوردهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت برای بهبود زندگی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایرانیان داشته باشد. رهبران، نظامیان و دیپلماتها چگونه میتوانند با اولویت دادن به مردم، مطابق با مصالح و منافع ملی، این وضعیت تنشآلود را به ثبات توسعهزا و حل مسأله تبدیل کنند؟
و دست آخر، دو سؤال مهم:
یک. پیام حکومت ایران، رو به مردمش، درباره این وضعیت، مسیر تاریخی طیشده تا این وضعیت، و از این وضعیت رو به آینده، چیست؟
دو. پیام ایران درباره خودش، رو به جهان، درباره مسیر تاریخی طیشده تا این وضعیت، و از این وضعیت رو به آینده، چیست؟
سرنوشت ایران را نه تعجیل در کاربست قدرت نظامی، یا حتی دیپلماسی، بلکه نوع و کیفیت پاسخ این دو سؤال میسازد.
فکر کنم دهه شصتی ها همه کارتون فوتبالیستها را به یاد دارند. در این کارتون یک نصیحت خوب به سوباسا شد که وقتی پاس بده که میتونی نه وقتی که تحت فشاری و میتونی! متاسفانه ایران در شرایطی که تحت فشار نیست-یا لااقل حس میکند تحت فشار نیست-پاس نمیدهد و مسیر و جهات بسیار نامعقولی طی میکند؛ شاید این ناشی از عدم شناخت تاریخیمان از قدرت واقعی خود و قدرت دشمنان و رقباست که البته بلاهای بیشماری نیز سر ما آورد از حمله چنگیزخان گرفته تا دوره دوم جنگهای ایران و روس و حتی موارد متاخرتر که نمیشه گفت چون نمیتونید چاپ کنید.
به هر حال جناب فاضلی عزیز؛ اگر عقلانیتی دیده اید تنها و تنها از سر استیصال است متاسفانه و برای حفظ آن اوجب واجبات وگرنه در فراغت و آسودگی سیستم حاکم هیچ وقت به توسعه نیاندیشیده و نخواهد اندیشید.